آینده مسکن در سه تابلو

تخمین «مدت زمان تعدیل قیمت» در صورت دستیابی به «توافق»

دنیای‌اقتصاد : دو ماه ریزش متوالی قیمت مسکن در تهران، یک گروه فعال در بازار ملک را نسبت به آینده «خوش‌بین» کرده است؛ اما گروه دیگر کماکان توقع صعود نرخ‌ها را دارند. بررسی‌های «دنیای‌اقتصاد» از تصویر به‌روزشده این بازار حاکی است، سه تابلو در مسیر پیش‌روی بازار وجود دارد که براساس داده‌های آنها می‌توان معادله جدید قیمت و معاملات مسکن را رمزگشایی کرد. یک واقعیت موجود آن است که «کاهش قیمت» فرآیند طبیعی و قابل انتظار است که بر این اساس، یک بازه زمانی برای تداوم آن برآورد می‌شود.

برآوردها از آینده بازار مسکن اصلاح شد. انتشار یک گزارش رسمی از تحولات دو ماه نخستین سال ۱۴۰۰، تصویر دقیق‌تری از روند بازار مسکن طی ماه‌های آتی از سال‌جاری را با توجه به سه واقعیت مهم این بخش به نمایش گذاشته است. واقعیت نخست آنکه، ریزش میانگین قیمت در دو ماه ابتدایی امسال، به دلیل همبستگی با سایر بازارها و کاهش نوسانات در بازارهای دارایی موازی، در یک مسیر طبیعی رخ داده است. با این تفاوت که همان‌طور که در مسیر رفت، سرعت رشد قیمت در بازار مسکن آهسته‌تر از سایر بازارها بوده بنابراین در مسیر برگشت نیز، قیمت با شتاب و سرعت کمتری کاهش پیدا خواهد کرد. از همین رو از نگاه گروهی از کارشناسان و فعالان بازار مسکن، در یکی، دو ماه آینده، میانگین قیمت مسکن در شهر تهران بین ۵ تا ۱۰ درصد تعدیل خواهد شد.

دیگر واقعیت بازار مسکن، سرعت‌گیر مهم این بخش در مسیر کاهش قیمت است. از نگاه فعالان بازار مسکن طی ماه‌های گذشته، افزایش قابل‌توجه قیمت نهاده‌های ساختمانی، به مهم‌ترین دغدغه و ابهام مسیر کاهشی قیمت مسکن بدل شده است.

در عین حال، سومین واقعیت این روزهای بازار مسکن، فاکتور شتاب‌دهنده بازار ملک در مسیر بازگشت قیمتی است. از نگاه کارشناسان، به نتیجه رسیدن مذاکرات با طرف خارجی و نهایی شدن توافق هسته‌ای، انتظارات برای رشد را متناسب‌سازی می‌کند و اثر ضدنوسانی بر بازارها از جمله بازار مسکن دارد؛ به طوری که بازار املاک می‌تواند به یک دوره استراحت به لحاظ ثبات قیمتی وارد شود.

به گزارش «دنیای‌اقتصاد»، بازار مسکن در سال ۱۴۰۰ عرصه منازعه میان دو گروه بدبین و خوش‌بین به آینده شده است. خوش‌بین‌ها با استناد به رفتار سایر بازارها و میزان افزایش قیمت‌ها در این بازار از سال قبل نوید کاهش قیمت می‌دادند. در مقابل برخی دیگر با اشاره به عوامل مختلف اقتصادی و سیاسی روند کاهش قیمت در این بازار را منتفی می‌دانستند. رشد قیمت در دو ماه پایانی سال گذشته زمستان تا حدودی سناریو بدبین‌ها را تقویت کرد اما آمارهای ۱۴۰۰ نشان داد در بر یک پاشنه نمی‌چرخد.

با انتشار گزارش بانک مرکزی درباره متوسط قیمت مسکن در تهران مشخص شد متوسط قیمت مسکن در میانه بهار ۱۴۰۰ نیز روند نزولی ثبت کرده است. با این اتفاق متوسط قیمت مسکن در سال جدید نسبت به پایان سال ۹۹ کمتر شده است.  کاهش ۸/ ۱ درصدی قیمت مسکن در اردیبهشت در ادامه کاهش ۱/ ۳ درصدی افت قیمت فروردین ماه است. با این حساب در سال ۱۴۰۰ منحنی متوسط قیمت مسکن در تهران نزولی بوده است.  کاهش پیاپی قیمت مسکن برای دو ماه متوالی پدیده‌ای است که از تابستان ۹۸ بی‌سابقه بوده است. سوالی که پیش روی ناظران بازار قرار دارد دلیل چنین رخداد و ادامه مسیر بازار مسکن است.  برخی از کارشناسان بازار و سازندگان درخصوص این گزارش تشکیک می‌کنند. گروه اول مدت‌هاست اعتقاد دارند به دلیل آنکه مسکن کالایی همگن نیست نمی‌توان دست به تولید چنین گزارش‌هایی زد که قیمت مسکن را در دوره‌های مختلف مقایسه می‌کند. گروه دوم نیز این گزارش‌ها را به دلیل تعداد کم معاملات زیر سوال می‌برند و حتی تاکید می‌کنند اطلاعات خام سامانه بازتاب دهنده واقعیت موجود در بازار نیست.  اما برخی کارشناسان سال‌هاست با این اطلاعات روند بازار را تحلیل می‌کنند به همین دلیل حتی اگر متر ارزیابی نقص‌هایی داشته باشد تا زمان ارائه متر جدید بر همین پایه باید بازار را تحلیل کرد.  با این حساب ریزش دو ماه قیمت مسکن را می‌توان از دو زاویه تحلیل کرد: روند بازارهای رقیب در زمستان گذشته و اتفاقات رخ داده در نیمه اردیبهشت ۱۴۰۰.

بازار مسکن در یک مسیر طبیعی

از منظر نخست می‌توان روند حاکم بر بازار مسکن را یک روند طبیعی قلمداد کرد. با توجه به همبستگی بازارها با یکدیگر انتظار می‌رفت پس از تعدیل بازار سرمایه، قیمت ارز و قیمت سکه بازار مسکن نیز وارد فاز کاهش قیمت شود. البته با توجه به اینکه جهش قیمتی در این بازار متناسب با جهش قیمت در بازار سرمایه نبود طبیعتا کاهش و تعدیل قیمت نیز مانند این بازار نیست اما در قالب این روند انتظار می‌رود تا دو ماه آینده روند نزولی بر بازار حاکم باشد و بین ۵ تا ۱۰ درصد از سطح متوسط قیمت مسکن کاسته شود و پس از آن قیمت‌ها در یک مسیر با ثبات قرار گیرد.

بازار تحت‌تاثیر فاصله‌گذاری اجتماعی

از زاویه رخدادهای ناشی از کرونا و اعمال فاصله‌گذاری‌های اجتماعی می‌توان گفت آنچه در بازار مسکن رخ داده تحت‌تاثیر شوک ناشی از کرونا دسته‌بندی می‌شود.  به‌واسطه شیوع کرونا و اعمال سیاست‌های سخت‌گیرانه فاصله‌گذاری اجتماعی مشاوران املاک مشمول تعطیلی اجباری شدند و خانوارها نیز تمایل به معامله در این وضعیت نداشتند. این رفتار را می‌توان در تعداد معاملات املاک اردیبهشت ردیابی کرد که کمترین میزان در چند سال گذشته بوده است.  میزان معاملات اردیبهشت در مقایسه با فروردین ۸۸ درصد رشد داشته اما در مقایسه با ماه مشابه سال قبل ۶۵ درصد ریزش داشته است. حجم معاملات در دومین ماه سال ۳ هزار و ۹۳۸ واحد بوده است. این در حالی است که در ماه مشابه سال قبل ۱۱ هزار و ۳۱۰ معامله انجام شده است.  از این منظر انتظار می‌رود با تعدیل آثار کرونا و بازگشت عرضه و تقاضا به بازار روند ریزشی متوقف شود. استدلال این رویکرد افزایش قیمت زمین در بازار ملک و افزایش قیمت مصالح ساختمانی است که در حکم یک دست‌انداز در برابر کاهش قیمت عمل می‌کند. علاوه بر این کاهش شتاب نرخ کاهش قیمت هم می‌تواند علامتی از سخت بودن روند کاهش قیمت در ماه‌های آتی باشد.

مسیر میان‌مدت بازار مسکن

اما فارغ از این دو نگاه بازار مسکن در میان‌مدت تحت‌تاثیر عوامل مختلفی است. از میان عوامل مختلف دو عامل درون و برون‌بخشی نقش کلیدی در آینده این بازار دارند.  قیمت نهاده‌های ساختمانی برای تولید مسکن و مذاکرات هسته‌ای دو متغیر درون و برون‌بخشی تعیین کننده در این بازار هستند.

هزینه ساخت اگر روند فزاینده خود را حفظ کند نمی‌توان انتظار داشت که مسیر کاهش قیمت پایدار باشد. این هزینه، قیمت تمام شده ساخت‌وساز را بالا می‌برد و طبیعتا با افزایش قیمت تمام شده و تورم انتظاری حاکم بر اقتصاد ایران احتمال کاهش مستمر قیمت مسکن بالا نیست.  توافق هسته‌ای نیز به عنوان یک متغیر جهت‌دهنده به انتظارات نقش مهمی در بازار مسکن دارد. اگر توافق هسته‌ای صورت گیرد به دلیل تعدیل انتظارات تورمی و حتی کاهش قیمت در بازارهای دارایی مانند ارز بر بازار مسکن نیز اثر ضدنوسان دارد. زیرا بازارها مانند ظروف مرتبطه به یکدیگر متصل هستند و تغییر در هر بازار بر بازار دیگر رخ می‌دهد. از این رو توافق هسته‌ای می‌تواند از جهت انتظاری انتظارات بازدهی در این بازار را متناسب کند و این تناسب خود را در کاهش میل به افزایش قیمت نشان خواهد داد. پیش‌بینی می‌شود در صورت توافق هسته‌ای بازار برای یک دوره هشت ماهه تا ۱۲ ماهه مسیر کم‌نوسان و با ثباتی را پشت سر بگذارند و پس از آن در واکنش به سایر متغیرهای واقعی تنظیم جهت کند.

اما اگر توافق هسته‌ای رخ ندهد یا روند مذاکرات به گونه‌ای باشد که درآمدهای دولت در سطوح کنونی بماند با توجه به کسری بودجه حاکم بر دولت و تنگنای مالی ناشی از تحریم‌ها امکان دارد روند بازارهای دارایی از جمله مسکن در سه ماه سوم سال تحت‌تاثیر این محدودیت‌ها قرار بگیرد. از این رو بازار مسکن در سال پیش رو بیش از سنوات گذشته تحت‌تاثیر بازارهای دارایی رقیب و فعل و انفعالات سیاسی است و نمی‌توان با اتکا به روند درونی بازار به تحلیل آن پرداخت.

قطب‌نمای سیاسی مسکن

دنیای‌اقتصاد : دو پرسش جدید ازسوی طیف فعال و ناظر بازار مسکن، با بررسی کامل «واکنش ملک به چهار رخداد سیاسی دهه ۹۰» پاسخ داده شد. نتایج بررسی‌های «دنیای‌اقتصاد» درباره نحوه تاثیرپذیری «معادله مسکن ۱۴۰۰» از دو فاکتور «برجام» و «انتخابات ریاست جمهوری» نشان می‌دهد متناسب با نتایج مذاکرات وین و همچنین برداشت عمومی از نتیجه انتخابات خرداد، جهت «انتظارات» به سمت خوش‌بینی یا برعکس، تغییر می‌کند. قطب‌نمای سیاسی بازار مسکن می‌گوید: بعد از انتخابات خرداد، چنانچه امیدواری به بهبود اوضاع اقتصادی به‌وجود بیاید، با تغییر رفتارها در بازار ملک، بلافاصله فرآیند سقوط تورم مسکن و کاهش قیمت اسمی آغاز می‌شود. این، معجزه «انتظارات گشایشی» خواهد بود که عینا در تابستان ۹۲ بعد از قله‌پیمایی قیمت رقم خورد و تورم مسکن ماهانه ۵/ ۹درصدی اردیبهشت۹۲ به منفی ۵ درصد رسید. تابستان۹۴ نیز با امضای برجام و شارژ خوش‌بینی‌ها، روند کاهش قیمت ادامه یافت. هر چند با دو رخداد در پاییز ۹۵ و اردیبهشت ۹۷، «انتظارات تورمی» جهت بازار را تغییر داد.

سمت و سوی بازار مسکن 1400 از دوربین ریسک‌های غیراقتصادی بررسی شد. به گزارش «دنیای اقتصاد»، بازیگران فعالان و غیرفعال بازار مسکن (اقلیت باقی‌مانده در بازار مسکن و اکثریت بیرون رانده‌شده از بازار) در ابتدای سال 1400 برای تصمیم‌گیری و چگونگی ورود یا خروج از این بازار دو پرسش مهم غیراقتصادی را مطرح می‌کنند. پرسش نخست آنها در مورد چگونگی اثرگذاری انتخابات ریاست جمهوری 1400 بر نبض قیمت و معاملات مسکن است. از این سوال دارند که بازار مسکن در پساانتخابات چه مسیری را طی خواهد کرد. پرسش دوم نیز به ریسک غیراقتصادی خارجی بازمی‌گردد. سوال مهم فعالان بازار مسکن این است که درصورت توافق وین و احیای برجام، سمت‌وسوی متغیرهای بازار مسکن به چه شکل می‌شود؟

از دیدگاه تحلیلگران و کارشناسان بهترین پاسخ به این دو پاسخ در مقطع کنونی، مراجعه به چهار رخداد سیاسی و غیراقتصادی مشابه در دهه 90 (مرتبط با انتخابات سال 92، امضای برجام، انتخاب ترامپ به‌عنوان رئیس‌جمهور آمریکا و خروج آمریکا از برجام) و نحوه اثرگذاری آنها بر روند بازار مسکن است. واکنش‌های فعالان بازار مسکن و از همه مهم‌تر نبض قیمت مسکن در تهران به این چهار رخداد غیراقتصادی و مهم در طول دهه گذشته، تصویر شفافی از معجزه انتظارات در بازار مسکن را نشان داد. منظور از انتظارات، حس خوش‌بینی یا بدبینی فعالان بازار نسبت به متغیرهای سیاسی و غیراقتصادی است که رفتار آنها را شکل می‌دهد و سمت و سوی قیمت را تعیین می‌کند. البته به نظر می‌رسد اکنون بیش از آنکه پرسش برجامی برای فعالان مطرح باشد، سوال نخست درمورد اثرگذاری انتخابات ریاست جمهوری بر روند بازار که در ماه آینده برگزار می‌شود، خودنمایی می‌کند.

نتایج بررسی‌هایی که از نحوه اثرگذاری 4 رخداد در طول دهه گذشته روی نبض قیمت مسکن انجام شد، حاکی از آن است که در صورتی که برداشت اکثریت مردم و فعالان اقتصادی از نتیجه انتخابات خرداد مثبت به معنای بهبود اوضاع اقتصادی و بازگشت آرامش وثبات قیمت و خوش‌بینی به آینده باشد، بازار مسکن از همان ابتدای تابستان به انتظارات جدید (خوش‌بینی) به شکل سقوط تورم ماهانه واکنش نشان می‌دهد و در ماه‌های بعدتر، بازار به احتمال زیاد شاهد افت قیمت واقعی و در نهایت کاهش قیمت اسمی دست کم تا پایان سال 1400 خواهد بود. اما اگر حس عمومی نسبت به دولت آینده کاملا مثبت نباشد و دچار ابهام نسبت به تاثیرپذیری نبض اقتصاد از دولت جدید باشد، در این صورت فضای مه‌آلود بازار ادامه پیدا می‌کند. هرچند در همین فضا نیز، ممکن است در کوتاه‌مدت، تغییرات کاهشی در قیمت رخ دهد؛ اما احتمال واکنش سریع قیمت مسکن به نتیجه انتخابات در صورت خوش‌بین شدن عموم جامعه بیش از حالت دوم خواهد بود. در این میان البته بازار مسکن در ماه‌های آینده فقط با گردنه انتخابات خردادماه مواجه نیست، بلکه یک گردنه غیراقتصادی دیگر، ماجرای برجام است. پرونده برجام در دهه 90 هم به شکل امضای برجام و خروج امریکا از برجام، نبض بازار مسکن را تحت تاثیر قرار داد.

نتیجه تجربه ثبت‌شده در بازار مسکن طی یک دهه گذشته نشان می‌دهد «توافق» ریسک غیراقتصادی را کاهش و باعث افت قیمت مسکن ناشی از خروج و ناپدیدشدن تقاضای سوداگرانه می‌شود و افزایش ریسک می‌تواند سرعت رشد قیمت مسکن را افزایش دهد. نکته مهم در این میان آن است که هر چند وزنه‌های غیراقتصاد در دهه 90، نیروی اصلی برای تغییر جهت قیمت مسکن و تغییر رفتار خریدار و فروشنده را بازی کرد؛ اما در همان دهه 90 (پیش از انتخابات) این مساله که فاز بازار مسکن در کدام حالت رونق یا رکود بوده، شدت اثرگذاری این نیروها از وضعیت داخلی بازار نیز تاثیر پذیرفت. به‌عنوان مثال، در سال 94 که توافق برجام امضا شد، بازار مسکن در فاز پساجهش قرار داشت و همین فاز به اثرگذاری بیشتر این نیروی اقتصادی، پایداری بیشتر بازار مسکن در مسیر کاهش و ثبات قیمت کمک کرد. البته برعکس چنین اتفاقی نیز در برهه دیگری از دهه 90 رخ داد؛ به‌طوری‌که در سال 97 که آمریکا یک‌طرفه از برجام خارج شد، بازار مسکن در شرایط شروع رشد تند قیمت مسکن بود و همین وضعیت باعث شد شدت اثرگذاری رخداد غیراقتصادی بر روند بازار مسکن بیشتر شود.

باتوجه به این شرایط، به نظر می‌رسد اکنون یعنی فصل نخست سال 1400، مشابه فصل اول سال 92 (هردو سال قیمت مسکن در وضعیت جهش و التهاب قرار دارد) اما فضای بازار مسکن به‌دلیل عوامل درونی و هم عوامل بیرونی اثرگذار بر این بازار به مراتب بیشتر برای کاهش قیمت فراهم است.

از جمله متغیرهای درونی مهم در بازار مسکن نسبت P به R –قیمت به اجاره- است. این نسبت در سال 92 معادل 7/ 17 و در زمان کنونی بیش از 35 است. ضمن آنکه در سال 92 قدرت خرید به میزان فعلی از دست نرفته و از همه مهم‌تر حجم ماهانه معاملات به شدت کنونی سقوط نکرده بود. در سال 92، حجم ماهانه معاملات در حدود 9 هزار و 100 فقره بود و میانگین حجم ماهانه معاملات در نیمه دوم سال گذشته در حدود 4 هزار و 700 فقره ثبت شده است.

بنابراین اکنون بازار در وضعیت رکود سنگین‌تری به لحاظ حجم معاملات گرفتار است از سوی دیگر، اکنون تمام متغیرهای مختلف بیرونی در وضعیتی است که اگر چشم‌انداز اقتصاد بعد از انتخابات مثبت شود، به شکل چشم‌گیر در وضعیت بهبود قرار می‌گیرند.

اما شکل اثرگذاری چهار رخداد غیراقتصادی دهه 90 بر بازار مسکن چگونه بود؟ اولین رخداد غیراقتصادی، به انتخابات ریاست‌جمهوری در اردیبهشت سال 92 مربوط می‌شود. در آن سال، تورم ماهانه مسکن معادل 7/ 9درصد و تورم نقطه‌ای در حدود 70درصد بود. پس از برگزاری انتخابات و پیدایش اثرات آن در خردادماه، تورم ماهانه مسکن ابتدا به 4درصد و در تیرماه به منفی 5درصد رسید که نشان تغییر جهت سریع تورم و فرود تورم ماهانه مسکن از بیش از 9درصد به منفی 5درصد بود. بازدهی قیمت مسکن در پایان سال 92 به 9صدم درصد می‌رسد. در این میان اگرچه میانگین قیمت مسکن در 12 ماه سال 92 معادل 34درصد رشد را تجربه کرده (بخش زیادی از آن مربوط به فصل نخست سال بوده) اما نسبت به یک‌سال قبل از آن باز هم به میزان زیادی کاهش داشته است. میانگین قیمت مسکن در سال 91معادل 47درصد افزایش داشته است. اما در سال 92، ازآنجاکه حس عمومی نسبت به نتیجه انتخابات و آینده اوضاع اقتصادی مثبت شده، در نتیجه انتظارات تورمی نیز به انتظارات کاهشی تبدیل شده و به جهش یک‌سال و نیمه قیمت مسکن دست کم برای دو سال خاتمه داد. جالب آنکه قیمت واقعی مسکن که در سال 91معادل 17درصد مثبت ثبت شده بود، در سال 92 نزدیک به صفر و در سال 93 منفی 5 بوده است (میانگین تورم ماهانه مسکن در این سال 3دهم درصد بوده است) و نهایتا قیمت اسمی در سال 94 یک‌درصد کاهش پیدا می‌کند.

علاوه بر این رخداد که به سوال دوم فعالان بازار مسکن بازمی‌گردد، به ریسک غیراقتصادی مرتبط با برجام مربوط می‌شود. در دهه90، سه واقعه مرتبط با موضوع برجام شامل امضای برجام، ورود ترامپ به کاخ سفید و خروج آمریکا از برجام بر روند بازار مسکن تاثیرگذار بودند.

در تیرماه سال 94 که توافق برجام امضا می‌شود، انتظارات گشایشی که در تیر 92 به واسطه انتخابات ریاست جمهوری شکل گرفته بود، شارژ می‌شود. البته در آن مقطع، یک عامل درونی بازار مسکن به شارژ این وضعیت کمک کرد. در سال 94، بازار مسکن تقریبا خالی از تقاضای سفته‌بازی بود و در فاز پساجهش قرار داشت. تورم ماهانه مسکن نیز که در سال 93 به سطح سه‌دهم درصد رسیده بود در تیر 94، منفی یک‌درصد و در خردادماه به 2/ 1درصد رسید.

وضعیت ثبات و واکنش مثبت بازار مسکن به فروکش کردن ریسک غیراقتصادی تا آبان ماه 95 که ترامپ پیروز انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا شد، ادامه پیدا کرد. طی این 16 ماه، بازدهی قیمت مسکن به 6درصد رسید؛ به این معنی که سرعت رشد قیمت مسکن در 16 ماه امضای برجام تا انتخاب ترامپ، یک‌شانزدهم سرعت رشد قیمت مسکن در سال گذشته بود. در این بازه زمانی 16ماهه، میانگین تورم ماهانه 2دهم درصد و میانگین قیمت بین 4میلیون و 100 هزار تا 4 میلیون و 400هزار تومان نوسان داشت.

اما با انتخاب ترامپ، انتظارات نسبت به آینده اقتصادی کشور، متفاوت از قبل از آبان ماه 95 شد. تحلیل‌های سیاسی درباره ترامپ قبل از پیروزی، حکایت از آن داشت که رفتارهای ناسازگار با برجام خواهد داشت و همین موضوع روی انتظارات بازار مسکن اثرگذاشت. وضعیت بازار مسکن از زمان انتخاب ترامپ تا نیمه سال 96 نیز قابل توجه است. در این مدت، بازار مسکن به لحاظ شرایط درونی در وضعیت رکودی قرار داشت و تا حدودی اثر تغییر انتظارات از سمت خوش‌بینی کم شده بود. با این حال از آبان 95 تا نیمه سال 96، میانگین تورم ماهانه، به 6دهم درصد رسید و میانگین قیمت مسکن هم حدود 4 میلیون و 700 هزار تومان بود. از نیمه سال 96 تا اردیبهشت سال 97 که ترامپ از برجام خارج شد، وضعیت درونی بازار (به لحاظ رونق‌گیری معاملات) و بیرونی بازار (رفتارهای ترامپ)سمت‌وسو را تغییر داد؛ به‌طوری‌که تورم ماهانه مسکن تا قبل از اردیبهشت 97، معادل 2درصد بود؛ اما در همین ماه، تورم ماهانه به سطح 7درصد رسید و در نهایت سال 97، بازار مسکن جهش 70 درصدی قیمت با میانگین تورم ماهانه 8/ 5درصد را تجربه کرد. این اتفاق باعث جهش بی‌سابقه قیمت در سال 98(قیمت مسکن بیش از 60 درصد رشد کرد) و فراهم شدن زمینه جهش دوبرابری قیمت مسکن در سال 99 شد.

فاکتور ۱۴۰۰ تولید مسکن

سد بالادست «حباب مسکن» شکسته می‌شود؟

دنیای‌اقتصاد : کشف سطح جدید قیمت تمام‌شده ساخت مسکن در تهران، جواب مجهول داخلی بازار ملک در معادله «تخلیه حباب قیمت‌ها» را مشخص کرد. بررسی‌های «دنیای‌اقتصاد» نشان می‌دهد فارغ از تاثیرگذاری بالای فاکتور «ریسک‌ غیراقتصادی» و «انتظارات تورمی» ناشی از آن، بر مسیر نوسان قیمت مسکن، در حال حاضر فاکتور «هزینه ساخت و قیمت زمین» که در مجموع «قیمت تمام‌شده ساخت مسکن» را تشکیل می‌دهد نیز مهم‌ترین عامل درونی بازار ملک است که طی دو سال گذشته به تشدید جهش قیمت آپارتمان دامن زد. در حال حاضر برخی‌ در بازار ملک،‌ مدعی هم‌سطح شدن قیمت تمام‌شده با قیمت فروش مسکن هستند و این اتفاق را مانع ریزش قیمت عنوان می‌کنند. اما فاکتورهای ۱۴۰۰ هزینه ساخت و قیمت فروش زمین در سه دسته از مناطق پایتخت با رد این ادعا مشخص می‌کند به‌رغم رشد ۷۰ تا ۱۰۰درصدی هزینه‌های ساخت‌وساز، همچنان فاصله ۲۰ تا ۴۰درصدی بین قیمت تمام‌شده و فروش نوسازها وجود دارد. این اختلاف می‌تواند سد داخلی مقابل «تخلیه حباب مسکن» را بشکند.

محاسبه آخرین تغییرات قیمت تمام شده آپارتمان در شهر تهران و مقایسه آن با سطح متوسط قیمت فروش واحدهای نوساز در پایتخت، به یک سوال مهم درخصوص امکان شکسته شدن سد بالادست حباب مسکن در صورت فروکش کردن انتظارات تورمی و تخلیه حباب ملک پاسخ می‌دهد. بررسی‌های «دنیای‌اقتصاد» ضمن آنکه ساخت مسکن با فاکتور 1400 یا هزینه تمام شده ساخت مسکن در شش گروه از مناطق شهر تهران را نشان می‌دهد در عین حال، اختلاف بین هزینه تمام‌شده با قیمت فروش(که در اصطلاح به آن حاشیه سود سازنده‌ها از بابت فعالیت ساختمانی گفته می‌شود) را روایت می‌کند.

این درحالی است که در این گزارش همچنین براساس تحقیقات میدانی انجام شده، علاوه بر میانگین هزینه ساخت هر مترمربع مسکن در کشور و تهران، میانگین قیمت هر مترمربع زمین یا ملک کلنگی آماده عرضه به بازار ساخت براساس قیمت فروش تازه‌ترین فایل‌های عرضه شده به بازار در روزهای اخیر، برآورد شده است.

مجموعه هزینه‌های برآورد شده درخصوص هزینه تامین زمین و هزینه ساخت مرکب از هزینه مصالح ساختمانی و دستمزد، به‌عنوان قیمت تمام‌شده ساخت مسکن، فاکتور ساخت وساز در سال 1400 را ارائه می‌دهد.

در شرایطی که بسیاری از دیدگاه‌های کارشناسی بر درستی نظریه اثر کاهش انتظارات تورمی و از بین رفتن ریسک‌های غیراقتصادی در تخلیه حباب قیمت مسکن و ثبات یا کاهش قیمت در این بازار اتفاق نظر دارند اما برخی دیگر از جمله گروهی از فعالان ساختمانی این برداشت را مطرح می‌کنند که چون قیمت تمام‌شده ساخت ناشی از جهش قیمت زمین و تورم مصالح ساختمانی بالاست، بنابراین حتی در صورت کاهش ریسک‌های غیراقتصادی و از بین رفتن انتظارات تورمی نمی‌توان به کاهش قیمت مسکن و تخلیه حباب در این بازار چندان امیدوار بود.

در واقع این گروه از فعالان بازار مسکن معتقدند سد بالادست حباب قیمت مسکن قابل شکسته شدن نیست و علت آن روند رو به رشد قیمت زمین و مصالح ساختمانی است. در واقع این گروه از فعالان ساختمانی معتقدند یکی از مهم‌ترین عوامل در افزایش قیمت مسکن افزایش قابل‌توجه هزینه تمام‌شده ساخت مسکن است. به اعتقاد آنها بازار مسکن به‌دلیل افزایش هزینه‌های ساخت و تورم زمین حباب قیمتی ندارد و حتی اگر در این بازار حباب قیمتی وجود داشته باشد از آنجا که قیمت تمام‌شده ساخت بالاست نمی‌توان به شکسته شدن سد بالادست حباب مسکن و تخلیه حباب و در نتیجه کاهش قیمت مسکن یا ثبات آن امیدوار بود.

با این حال، بررسی‌های «دنیای‌اقتصاد» نشان‌دهنده عدم توجه این گروه به دو فاکتور مهم در تخلیه حباب قیمت مسکن در صورت کاهش انتظارات تورمی و از بین رفتن ریسک‌های غیراقتصادی است. در واقع می‌توان چنین اعلام کرد که این گروه از فعالان ساختمانی که نظریه مقاوم بودن سد بالادست حباب قیمت مسکن و عدم امکان شکسته شدن آن را مطرح می‌کنند از دو فاکتور مهم غافل بوده‌اند.

اولین فاکتوری که در این زمینه می‌توان به آن اشاره کرد به‌وجود و برآورد فاصله بین قیمت تمام‌شده واحدهای مسکونی و قیمت فروش مسکن مربوط می‌شود. در صورتی که فاصله‌ای بین قیمت تمام شده و قیمت فروش مسکن وجود نداشت شاید این فرضیه که تخلیه حباب قیمت مسکن به‌دلیل بالا بودن هزینه ساخت و قیمت تمام شده امکان‌پذیر نیست به فرضیه‌ای قابل تامل تبدیل می‌شد. اما محاسبات «دنیای‌اقتصاد» نشان‌دهنده وجود فاصله قابل توجه بین قیمت تمام‌شده و هزینه ساخت، حتی در شرایط فعلی است.

از سوی دیگر، حتی اگر این فاصله نیز وجود نداشت یک فاکتور دیگر وجود دارد که می‌تواند در صورت فروکش کردن انتظارات تورمی و از بین رفتن ریسک‌های غیراقتصادی منجر به تخلیه حباب مسکن شود.

این فاکتور مهم تبعیت بازار بالادست مسکن از فروکش کردن ریسک‌های غیراقتصادی و انتظارات تورمی در جهت تعدیل یا دست‌کم ثبات قیمت است. همان‌گونه که یکی از مهم‌ترین عوامل در تورم هزینه‌های ساخت افزایش ریسک‌های غیراقتصادی و انتظارات تورمی در دوره اخیر بود، در صورت فروکش کردن این ریسک‌ها و انتظارات، عوامل موثر در تورم هزینه‌های ساختمانی نیز با کاهش قیمت یا دست‌کم ثبات مواجه خواهند شد. در واقع نه‌تنها تحت‌تاثیر کاهش ریسک‌های غیراقتصادی و از بین رفتن انتظارات تورمی انتظار تخلیه حباب قیمت مسکن وجود دارد بلکه در بالادست بازار مسکن نیز این انتظار وجود دارد که مجموعه عوامل موثر در قیمت تمام‌شده ساخت، با کاهش یا حداقل ثبات قیمت مواجه شوند و حباب قیمتی در بازار ساخت نیز تخلیه شود.

مجموعه این دو فاکتور نشان می‌دهد نظریه کارشناسی درخصوص تخلیه حباب مسکن در صورت کاهش ریسک‌های غیراقتصادی و از بین رفتن انتظارات تورمی نظریه‌ای قابل وقوع است.

البته یک نکته مهم در ارتباط با تخلیه حباب قیمت مسکن در هزینه‌برترین جزء و فاکتور ساختمانی وجود دارد که باید به آن توجه داشت. علاوه بر افزایش ریسک‌های غیراقتصادی و انتظارات تورمی، یکی از مهم‌ترین عوامل موثر در شکل‌گیری حباب قیمت در بازار زمین و ملک کلنگی و تورم شدید در این بازار، کمبود محسوس زمین قابل ساخت به‌خصوص در کلان‌شهرهایی مانند تهران در یک دهه گذشته محسوب می‌شود.

در یک دهه اخیر بازار زمین و ملک کلنگی نه‌تنها از ناحیه افزایش انتظارات تورمی و خریدهای سرمایه‌ای دستخوش افزایش قیمت و تورم شدید شد بلکه کمبود زمین قابل ساخت نیز در این جهش قیمتی موثر واقع شد. این موضوع نشان می‌دهد اگرچه کاهش انتظارات تورمی و از بین رفتن ریسک‌های غیراقتصادی می‌‌تواند بر بازار مسکن از جمله تخلیه حباب در بخش قیمت تمام شده و قیمت فروش اثر گذاشته و در مجموع بازار مسکن را در مسیر تخلیه حباب قرار دهد اما به‌دلیل اثر فاکتور کمبود عرضه ملک کلنگی و زمین قابل ساخت، نمی‌توان انتظار داشت هزینه ساخت به شکل محسوس کاهش یابد. در واقع این احتمال از سایر گزینه‌ها قوی‌تر است که در صورت کاهش ریسک‌های غیراقتصادی و از بین رفتن انتظارات تورمی،‌ حباب مسکن تخلیه شود و شیب رشد قیمت تمام شده ساخت نیز به میزان محسوسی کاهش یابد.

در واقع در صورت شروع فرآیند تخلیه حباب قیمت در بازار مسکن، سرعت رشد قیمت زمین و هزینه‌های ساخت مسکن نیز به احتمال زیاد می‌تواند کم شود و احتمالا به سمت ثبات و تورم صفر نزدیک شود.

«دنیای‌اقتصاد» هزینه ساخت مسکن در شهر تهران و کشور را از طریق چند مرجع قابل استناد برآورد کرده است.

اولین مرجع مربوط به اظهارنظر سازنده‌های فعال در شهر تهران است که به‌دلیل اطلاع روزانه و مستمر از هزینه‌های ساخت به‌دلیل درگیر بودن با پروژه‌های ساختمانی، اطلاع دقیقی از آخرین تحولات در این زمینه دارند. بنا بر اعلام سازنده‌های فعال در شهر تهران میانگین هزینه ساخت هرمترمربع مسکن (به استثنای هزینه تامین زمین) رقمی حول‌وحوش 8 تا 10 میلیون تومان است. این میزان در برخی از مناطق لوکس‌تر بیش از این رقم است و ممکن است در برخی از مناطق از این میزان قدری کمتر باشد.

سازنده‌ها می‌گویند هزینه ساخت مسکن در شهر تهران درحال‌حاضر در مقایسه با مقطع زمانی مشابه سال گذشته حدود دوبرابر شده است. مرجع دیگر محاسبه هزینه ساخت مربوط به تخمین متوسط هزینه ساخت هر مترمربع مسکن در کشور براساس پروژه‌های مسکن ملی است که هم‌اکنون درحال اجراست. یکی از نهادهای عمومی مسوول در اجرای طرح مسکن ملی به تازگی اعلام کرده است که هزینه ساخت هر مترمربع مسکن ملی در کشور براساس اعلام فهرست بهای هزینه ساخت‌وساز (مصالح و دستمزد) ارائه شده از سوی سازمان برنامه، در زمستان 99 نسبت به تابستان 99 حدود 79 درصد افزایش یافته است. این میزان در زمستان 99 به ازای هر مترمربع به رقمی حدود 4 میلیون و800 هزار تومان رسیده است.

مرجع دیگری که «دنیای‌اقتصاد» در محاسبه فاصله بین قیمت تمام شده ساخت‌وساز و قیمت فروش واحدهای نوساز به آن استناد کرده است رقم وام‌های جدید ساخت مسکن است که ابتدای امسال اعلام شد. مبلغ وام ساخت مسکن در شهر تهران از ابتدای امسال به 330 میلیون تومان رسید. از آنجا که بانک‌ها برای پرداخت وام ساخت مسکن به سازنده‌ها، الگوی ساخت 75 تا 80 مترمربع را به ازای هر واحد مسکونی در نظر می‌گیرند و وام را براساس این الگو به سازنده‌ها پرداخت می‌کنند می‌توان رقم وام را نیز به‌عنوان یکی دیگر از مراجع اطلاع از هزینه ساخت مورد توجه قرار داد.

با این رقم اعلام شده در سال‌جاری برای وام ساخت مسکن، از نظر بانک‌ها که در پرداخت وام‌های ساخت و محاسبه سقف تسهیلات، قیمت کارشناسی را محاسبه کرده و ملاک قرار می‌دهند هزینه ساخت هر مترمربع آپارتمان در تهران درحال‌حاضر رقمی حول‌وحوش 5 میلیون و500 هزار تومان برآورد می‌شود. البته باید این مطلب را نیز مورد توجه قرار داد که وام ساخت مسکن بعد از اتمام فونداسیون به پروژه‌ها و سازنده‌ها پرداخت می‌شود و با لحاظ این موضوع می‌توان چنین نتیجه گرفت که هزینه ساخت هر مترمربع مسکن در شهر تهران از این میزان بیشتر است.

اما از آنجا که سازنده‌ها به‌صورت روزانه با تغییرات هزینه ساخت روبه‌رو هستند و در جریان آن قرار دارند می‌توان گفت به روزترین مرجع اعلام هزینه ساخت مسکن، سازنده‌ها هستند. از این‌رو می‌توان اعلام کرد که هزینه ساخت مسکن بدون لحاظ قیمت زمین در شرایط فعلی در شهر تهران رقمی حول‌وحوش 8 تا 10 میلیون تومان به ازای هر مترمربع است.

اما قیمت تمام شده مسکن شامل هزینه ساخت و قیمت زمین است. بررسی‌ها و تحقیقات میدانی «دنیای‌اقتصاد» با استناد به‌ویژگی‌های قیمتی تازه‌ترین فایل‌های عرضه شده املاک کلنگی و زمین قابل ساخت حاکی است هم‌اکنون میانگین قیمت هر مترمربع زمین و ملک کلنگی در جنوب تهران بین 30 تا 40 میلیون تومان، در شمال غرب تهران بین 90 تا 120 میلیون تومان، در غرب تهران بین 70 تا 85 میلیون تومان، در شرق بین 60 تا 75 میلیون تومان، در شمال لوکس شهر تهران بین 100 تا 150 میلیون تومان و در شمال فوق‌لوکس پایتخت بین 150 تا 200 میلیون تومان به ازای هر مترمربع است. با توجه به سهم زمین در قیمت یک مترمربع بنای مسکونی قیمت تمام شده هر مترمربع مسکن نوساز هم‌اکنون در جنوب تهران به‌طور متوسط حدود 19 میلیون تومان، غرب تهران حدود 34 میلیون تومان، شرق تهران به‌طور میانگین حدود کمتر از 34 میلیون تومان و در شمال تهران به‌طور متوسط حول‌وحوش 50 میلیون تومان است.

میانگین قیمت فروش هر مترمربع واحد مسکونی نوساز در مناطق مختلف شهر تهران نشان‌دهنده فاصله بین قیمت تمام شده مسکن با قیمت فروش واحدهای مسکونی است. این موضوع نشان می‌دهد در صورت کاهش انتظارات تورمی و از بین رفتن ریسک‌های غیراقتصادی شرایط برای تخلیه حباب قیمت مسکن وجود دارد.

هم‌اکنون متوسط قیمت هر مترمربع مسکن نوساز در جنوب تهران حول‌وحوش 22 میلیون تومان، غرب تهران حول‌وحوش 48 میلیون تومان و شرق قدری کمتر از این میزان، شمال لوکس و و گران قیمت تهران به‌طور متوسط هر مترمربع حول‌وحوش 75 تا 85 میلیون تومان است. این درحالی است که سازنده‌ها اعلام می‌کنند نه‌تنها میانگین قیمت مصالح ساختمانی در سال‌جاری نسبت به مدت مشابه سال قبل با دو برابر افزایش مواجه شده است بلکه میانگین قیمت زمین نیز در همین بازه زمانی با حدود دو برابر افزایش روبه‌رو شده است. در واقع هم میانگین قیمت زمین و هم متوسط هزینه ساخت در پایتخت در سال‌جاری در مقایسه با مقطع زمانی مشابه سال قبل با رشد حدود دو برابر همراه شده است.

در شرایط فعلی و با ارقام فعلی، یک اختلاف 25 تا 40 درصدی بین متوسط قیمت فروش واحدهای مسکونی نوساز و قیمت تمام شده ساخت آنها وجود دارد. ضمن آنکه اگر شرایط برای تخلیه حباب قیمت مسکن فراهم شود ریزش قیمت در بازار بالادست یعنی در هزینه‌های ساخت و قیمت تمام شده نیز رخ خواهد داد.

این تحلیل می‌تواند در برابر این ادعای برخی از سازنده‌ها که معتقدند به‌دلیل بالا بودن هزینه ساخت عملا امکان کاهش قیمت مسکن حتی در صورت از بین رفتن ریسک‌های غیراقتصادی و انتظارات تورمی وجود ندارد، قرار بگیرد.

بازار مسکن در سه‌راهی

اتفاقاتی که در بازار مسکن ۹۹ رخ داد در طول سه دهه اخیر بی‌سابقه بود. ظاهر «جهش قیمت ملک» در سال گذشته شبیه رخداد سال ۸۶ است؛ اما دو تفاوت در نبض قیمت و معاملات مسکن پارسال وجود دارد که بیانگر رکوردزنی تاریخی جهش مسکن در سال ۹۹ است. در سال‌جاری، سه مسیر مقابل بازار معاملات مسکن وجود دارد.

بررسی  آماری تحولات بازار مسکن در سه دهه اخیر نشان می‌دهد: بازار مسکن در سال ۹۹ با استناد به دو نشانه، یک تورم بی‌سابقه را تجربه کرده است. به گزارش «دنیای اقتصاد»، تا پیش از انتشار کارنامه بازار مسکن در یک‌سال ۹۹، دو علامت جدی از وقوع یک رکورد بی‌سابقه در این بازار وجود داشت. این رکورد شامل دو جزء اصلی معاملات و قیمت بود. بازار مسکن از یک سو در سال ۹۹، رکود کمترین حجم ماهانه معاملات مسکن را داشت. به طوری‌که در برخی ماه‌ها حجم معاملات به کمتر از ۳ هزار فقره نیز رسید. علامت دیگر رکورد تورم ماهانه مسکن بود که به بیش از ۵ درصد رسیده بود. به این ترتیب این انتظار از پیش از انتشار کارنامه یکساله وجود داشت که بازار مسکن به لحاظ رکود سنگین معاملات و جهش قیمت، یک رکورد بی‌سابقه را ثبت کرده است. با این حال در روزهای اخیر، همزمان با انتشار اطلاعات کارنامه تحولات یکساله بازار مسکن در سال گذشته، بر  بی‌سابقه  نبودن وضعیت این بازار تشکیک وارد شد. اطلاعات این کارنامه مشخص کرد میانگین قیمت مسکن در یک‌سال ۹۹ معادل ۲۳ میلیون و ۸۶۵ هزار تومان بوده که نسبت به یک‌سال ۹۸، بیش از ۸۰ درصد رشد کرده است. رخدادی که وضعیت بازار مسکن در یکسال ۹۹ را بی‌سابقه نشان می‌دهد اما به اعتقاد برخی بررسی آمار بلندمدت تحولات بازار مسکن نشان می‌دهد میانگین قیمت مسکن در سال ۸۶ نیز مشابه سال گذشته معادل ۸۰ درصد افزایش را تجربه کرده است. به این ترتیب این میزان رشد دست‌کم در ۱۲ سال گذشته بی‌سابقه نبوده است. در این میان بررسی‌های «دنیای اقتصاد» حاکی از آن است که با استناد به دو نشانه، این شک در مورد «بی‌سابقه بودن تورم یک‌سال ۹۹ بازار مسکن» مردود است.

نشانه نخست در مورد روند تورم فصلی بازار مسکن در دو سال ۸۶ و ۹۹ است. بررسی آمارهای منتشر شده نشان می‌دهد: در طول سال ۸۶(از بهار تا زمستان) میانگین قیمت مسکن در شهر تهران معادل ۲۰ درصد کاهش پیدا کرد. به طوری‌که در این سال، میانگین قیمت مسکن در بهار معادل یک میلیون و ۷۰۰ هزار تومان و در زمستان معادل یک میلیون و ۳۶۰ هزار تومان بود. درواقع تورم ۸۰ درصدی یک‌سال ۸۶ عمدتا به واسطه رشد قیمت در فصل اول آن بوده اما در طول سال، فصل به فصل روند تغییرات قیمت کاهشی بوده است. اما در سال ۹۹، میانگین قیمت از بهار تا زمستان معادل ۶۷ درصد رشد پیدا کرد. در بهار سال گذشته، معاملات با میانگین قیمت ۱۷ میلیون تومان آغاز شد و با میانگین قیمت ۲۸ میلیون و ۶۰۰ هزار تومان در زمستان به کار خود خاتمه داد. روندی که بیانگر ثبت تورم ماهانه ۷/ ۶ درصدی در بازار مسکن سال گذشته بوده است. البته علاوه بر این نشانه، یک نشانه دیگر برای مردود بودن این شک وجود دارد. در دوره ابتدایی مورد مقایسه، جهش قیمت فقط در همان سال ۸۶ رخ داد، در سال ۸۷ خاتمه پیدا کرد و در سال ۸۸  قیمت مسکن با ۱۰ درصد کاهش، افت منفی پیدا کرد اما در این دوره طی سال‌های ۹۷ تا ۹۹ جهش مکرر قیمت وجود داشت. از این رو با استناد به این دو نشانه می‌توان گفت سال ۹۹ برای بازار مسکن به لحاظ حجم معاملات و تورم در طول سه دهه اخیر بی‌سابقه بوده است.

حال سوال اینجاست که آیا این روند قرار است برای سال جاری یعنی  ۱۴۰۰ نیز تداوم داشته باشد؟ یا اینکه عواملی برای تغییر مسیر بازار مسکن وجود دارد؟ بررسی‌ها حاکی از آن است که بازار مسکن به لحاظ حجم معاملات، رفتار خریدار و فروشنده و قیمت یک سال متفاوت را پیش رو دارد. در سال ۱۴۰۰ باتوجه به اینکه در ماه‌های اخیر بازیگردان اصلی بیرونی بازار مسکن، «ریسک غیراقتصادی» بوده می‌تواند سه مسیر متفاوت را پیش روی این بازار قرار دهد.

مسیر اول با «حل ریسک غیراقتصادی» رقم می‌خورد. مسیر دوم «ناامیدی از حل ریسک غیراقتصادی» است و سومین مسیر جو روانی «منتظر گشایش»(مابین خوش‌بینی و بدبینی) است.

در صورتی که ریسک غیراقتصادی، به طور قطعی تعیین تکلیف شود، روند کاهش قیمت مسکن آغاز می‌شود. به این شکل که ابتدا تورم ماهانه افت پیدا می‌کند، سپس کاهش قیمت اسمی و در مرحله آخر قیمت واقعی کاهش پیدا می‌کند. چراکه در صورت حل ریسک غیراقتصادی، انتظارات تورمی برای معاملات سفته‌بازانه رنگ می‌بازد و بلافاصله تورم ماهانه افت خواهد کرد. تقریبا اتفاقی شبیه آنچه در آبان ماه سال گذشته رخ داد و ماه بعد از آن، تورم ماهانه افت پیدا کرد. در سال گذشته، ریسک غیراقتصادی در نیمه پاییز فروکش کرد و تا ماه بعد از آن، مردم و فعالان اقتصادی امید داشتند نشانه‌های بیشتری در پی تغییر رئیس‌جمهور آمریکا رویت شود اما این خوش‌بینی در ماه‌های بعدی رنگ باخت. چراکه عاملی که می‌توانست کاهش ریسک غیراقتصادی را پایدار کند تعیین تکلیف برجام بود که چنین موضوعی اتفاق نیفتاده. به همین دلیل از اواسط زمستان شکل دیگری از انتظارات در بازارها از جمله بازار مسکن شکل گرفت که به نوعی همان جو روانی مابین مسیر اول و دوم بود. اما اکنون از ابتدای سال جاری، یک حس و برداشت جدید در فضای بازارها از جمله بازار مسکن به سمت خوش‌بینی شکل گرفته و همین امر منجر به ظهور علائم خفیف حضور فروشنده‌ها و بازگشت تدریجی خریداران به بازار شده است. کارشناسان معتقدند در صورتی که مسیر دوم یعنی «ناامیدی از حل ریسک غیراقتصادی» قطعی شود، فضای بازارها به شرایط قبل از آبان ماه سال گذشته باز‌می‌گردد و در این صورت همچون آن مقطع زمانی بازار مسکن تعقیب‌کننده بازار ارز و سهام می‌شود. به عنوان مثال در سال ۹۸، بازدهی بورس ۱۸۷ درصد بود و بازار مسکن به دنبال این بازار، معادل ۶۰ درصد بازدهی را ثبت کرد. در سال ۹۷ نیز بازیگردان اصلی انتظارات تورمی بود  که موجب شد بازدهی بازار ارز ۱۶۶ درصد و بازدهی بازار مسکن ۷۰ درصد شود.

البته این وضعیت که بازار مسکن دنباله‌رو بازارهای دیگر باشد تا شهریور ۹۹ نیز ادامه پیدا کرد. به طوری‌که آمار نشان می‌دهد بازدهی بازارها از ابتدا تا شهریور ۹۹ به این ترتیب بوده است. بورس ۲۱۱ درصد، ارز ۷۰ درصد و مسکن ۵۵ درصد. در مسیر دوم یعنی جو منتظر گشایش نیز افراد از یک‌سو به دلیل نداشتن انتظارات تورمی، به دنبال خرید و فروش‌های سفته‌بازانه نیستند و از سوی دیگر خوش‌بینی کامل به ثبات و پایداری ندارند. در چنین فضایی احتمالا تجربه زمستان ۹۹ تکرار می‌شود. به این معناکه افراد بازاری را انتخاب می‌کنند که ریسک آن کم و بازدهی آن در بلندمدت بالا است. این موضوع به خوبی از روی آمار قابل توضیح است. در حالی‌که بازدهی ماهانه بازارها در دی ۹۹ همه منفی بود بازار مسکن بازدهی مثبت را ثبت کرد. به طوری‌که بازدهی بورس منفی ۲۰، ارز منفی ۱۳ و سکه منفی ۱۴ بود بازدهی ماهانه بازار مسکن در دی مثبت ۲ ثبت شد. جالب آنکه بررسی روند بازدهی بازارها از ابتدای سال تا پایان بهمن ۹۹ نیز حاکی از آن است که پس از بورس، بازار مسکن بازدهی ۸۹ درصدی داشت و از بازار ارز و سکه عبور کرد.

در مجموع از آنجاکه در ماه‌های اخیر در میان متغیرهای بیرونی، ریسک غیراقتصادی بازیگردان اصلی است؛ اگر بررسی‌ها نشان دهد که مسیر محتمل، گزینه سوم باشد ، این برداشت وجود دارد که بازار مسکن به سمت تورم حرکت کند و تخلیه حباب اتفاق نیفتد. در این میان دو ابزار مهم وجود دارد که می‌تواند بازار مسکن را از این مسیر محتمل دور کند. اولین ابزار افزایش سود بانکی است که گزینه‌ای برای در امان نگه‌داشتن بازار مسکن از تورم است و دومین ابزار که توسط سیاست‌گذار بخش مسکن باید پیگیری شود افزایش هزینه‌های سفته‌بازی و سرمایه‌گذاری در این بازار از طریق ابزار مالیاتی است.

سکانس آخر بازار مسکن ۹۹

آخرین پرده از بازار مسکن ۹۹ نشان‌دهنده افزایش شکاف بین بودجه کل معدود متقاضیان حاضر در بازار مسکن با قیمت پیشنهادی آپارتمان‌های عرضه شده به بازار ملک است. به‌طوری‌که گپ بودجه خریداران در بازار ملک که از سال‌های گذشته در بازار مسکن وجود داشت، هم‌اکنون و در آخرین روزهای سال تبدیل به گسل شده است. به این معنا که فاصله قبلی موجود بین بودجه خریداران در بازار مسکن هم‌اکنون به‌شدت افزایش یافته است و اندک متقاضیان حاضر در بازار ملک با بودجه در اختیار خود عملا قادر به‌خرید واحد مسکونی موردنظرشان نیستند. تحقیقات میدانی «دنیای‌اقتصاد» درباره آخرین شرایط بازار معاملات مسکن شهر تهران در آخرین روزهای باقی مانده از سال ۹۹ نشان می‌دهد در شرایط فعلی که بازار معاملات مسکن در رکود عمیقی به سر می‌برد و معدود معاملات خرید مسکن از سوی یک گروه اقلیت باقی مانده و حاضر در بازار ملک انجام می‌شود، همزمان با افزایش عمق رکود، شکاف بین بودجه خریداران و قیمت فروش واحدهای مسکونی افزایش یافته است.

نتایج تحقیقات میدانی «دنیای‌اقتصاد» نشان می‌دهد درحالی‌که همواره عمده متقاضیان خرید مسکن هنگام جست و جو برای خرید واحدهای مسکونی از گذشته تاکنون با مشکل فاصله بین بودجه در اختیار و سطح قیمت‌های فروش واحدهای مسکونی مواجه بوده‌اند، این فاصله هم‌اکنون تا حدی افزایش یافته است که گپ قبلی بین این دو متغیر به گسل تبدیل شده است. پیش از این و در شرایط عادی بازار معاملات مسکن که بازار نه در شرایط رکود و نه در شرایط جهش قیمت قرار داشت، این فاصله یا گپ معمولا حدود ۲۰ تا ۲۵ درصد بود. این فاصله هم‌اکنون با تبدیل شدن به یک گسل، به ۳۰درصد و در مواردی به بیش از ۳۰ درصد رسیده است. این موضوع باعث شده است هم‌اکنون اقلیت متقاضی حاضر در بازار مسکن که در نقش سرمایه‌گذار در بازار حضور دارند و خریدهای غیرمصرفی از بازار معاملات مسکن را انجام می‌دهند، به سختی قادر به انجام معامله شوند.

این درحالی است که تقاضای مصرفی بازار مسکن به‌خصوص خانه‌اولی‌ها از مدت‌ها قبل به‌دنبال استمرار جهش قیمت واحدهای مسکونی به اجبار از بازار به حاشیه رانده شده و عملا توانایی مالی خود برای خرید مسکن را از دست داده‌اند. هم‌اکنون حجم معاملات خرید مسکن در بازار خرید وفروش آپارتمان‌های مسکونی شهر تهران زیر کف رکودی قرار دارد و حجم عمده‌ای از این تعداد محدود معامله خرید در این بازار از سوی اقلیت سرمایه‌گذار انجام می‌شود. بخش زیادی از سرمایه‌گذاران ملکی نیز که در نیمه اول سال‌جاری به‌دنبال نوسانات قیمتی در سایر بازارهای اقتصادی، چشم‌اندازهای تورمی و انتظارات موجود در آن مقطع زمانی، حضور پررنگی در بازار داشته و بخش مهمی از استمرار جهش قیمت در بازار ملک در ۶ ماه اول سال جاری ناشی از فعالیت آنها در بازار مسکن بود، به‌دنبال چشم‌انداز رکودی بازار ملک، کاهش ریسک‌های غیراقتصادی و همچنین کاهش و ثبات نسبی بازدهی و نرخ‌ها در بازارهای موازی بازار مسکن(بازار معاملات سهام، ارز، طلا و…) از بازار مسکن خارج شدند یا معاملات خود را در این بازار متوقف کردند.

در نتیجه حجم معاملات مسکن در شهر تهران در نتیجه کاهش ورودی سرمایه‌گذاران به بازار ملک و کاهش فعالیت‌های آنها در این بازار در نیمه دوم سال با افت همراه شد. با این حال، بخش عمده محدود معاملات خرید مسکن در بازار مسکن پایتخت در ماه‌های نیمه دوم سال جاری، از سوی اقلیت سرمایه‌گذار بازار ملک انجام شد. همزمان با افزایش عمق رکود در بازار معاملات مسکن، پرده آخر بازار املاک مسکونی در شهر تهران افزایش فاصله بودجه خرید مسکن با قیمت فروش واحدهای مسکونی موجود در بازار را نشان می‌دهد. این موضوع باعث شده است شرایط خرید و فروش واحدهای مسکونی در شهر تهران در آخرین روزهای سال جاری از ماه‌های قبل نیز دشوارتر شود. ضمن آنکه بازار معاملات مسکن به دلیل ایجاد این گسل، به‌طور کامل از دسترس خانه اولی‌ها خارج شده است. هم‌اکنون به دلیل ایجاد این گسل، شرایط انجام خرید و فروش برای محدود متقاضیان خرید واحدهای مسکونی حاضر در بازار نیز دشوارتر از قبل شده است.

تحقیقات میدانی «دنیای‌اقتصاد» از وضعیت این گسل قیمتی در سه گروه از مناطق مصرفی و پرتقاضای شهر تهران نشان می‌دهد در هر سه گروه از این مناطق گپ بین بودجه متقاضیان خرید و قیمت پیشنهادی واحدهای مسکونی افزایش یافته است تا جایی‌که این گپ به بیش از ۳۰ درصد افزایش یافته است. این موضوع هم در مناطق ۴ و ۵ شهر تهران به‌عنوان پرتقاضاترین و پرمعامله‌ترین مناطق شهر تهران واقع در نیمه شمالی پایتخت از یک سو و مناطق ۹ و ۱۰ به‌عنوان مناطق مصرفی پرتقاضا و پرمعامله(کانون تقاضای عرضه واحدهای مسکونی ریزمتراژ و کوچک متراژ) واقع در مرز بین دو نیمه شمالی و جنوبی شهر تهران و همچنین در مناطق جنوبی تهران همچون منطقه ۱۸ مشاهده می‌شود. این موضوع نشان دهنده نارسایی بودجه اقلیت خریدار در بازار مسکن در شرایط فعلی در همه طیف‌های جست‌و جو گر بازار ملک است که موجب شده است عوامل رکودزا در بازار مسکن تقویت شود و از سوی دیگر خود در شکل یک عامل رکودزا در بازار ملک حاضر شود.

دو عامل عمده در بروز گسل بین بودجه اقلیت خریدار بازار مسکن و قیمت‌های موجود برای فروش آپارتمان در این بازار وجود دارد. اولین دلیل به تداوم جهش قیمت مسکن برای مدت زمان دست‌کم دو و نیم سال اخیر مربوط می‌شود. استمرار شرایط جهش قیمتی در بازار ملک نه تنها منجر به به حاشیه رانده شدن متقاضیان مصرفی وخانه‌اولی موجود در بازار شد بلکه در ادامه شرایط فعالیت را برای طیف‌های غیرمصرفی متقاضی حاضر در این بازار نیز با دشواری همراه کرد. این موضوع یکی از مهم‌ترین عوامل ایجاد گسل قیمتی بین سطح بودجه کل خریداران بازار ملک و قیمت‌های فایل‌های عرضه شده به بازار فروش مسکن است. از سوی دیگر دومین عامل مربوط به عدم‌افزایش درآمد واقعی خانوارها متناسب با تورم مسکن و همچنین عدم به روز رسانی سقف وام خرید واحدهای مسکونی است. افزایش فاصله بین سطح درآمد و قدرت خرید خانوارها با قیمت ملک از یک سو و همچنین عدم به روز رسانی سقف تسهیلات خرید مسکن از سوی دیگر، منجر به عمیق‌تر شدن این گسل شده است. این در حالی است که کارشناسان از ابتدای شروع دوره اخیر جهش قیمت تاکید داشتند لازم است با به‌روزرسانی سقف تسهیلات خرید مسکن شرایط را برای تقویت قدرت خرید خانه‌اولی‌ها و متقاضیان مصرفی مسکن فراهم کرد تا بتوانند قبل از آنکه به‌طور کامل قدرت خرید خود را در این بازار از دست بدهند اقدام به‌خرید آپارتمان کنند. اما عملا عدم افزایش سقف تسهیلات خرید مسکن در زمان مناسب موجب شد این افراد از بازار جامانده و در شرایط فعلی حتی در صورت افزایش سقف وام با مبلغ قسط در استطاعت خانوارها، قادر به ورود به بازار و انجام معامله نباشند.

از سوی دیگر، درآمد خانوارها در دو سال گذشته متناسب با تورم عمومی و همچنین تورم مسکن افزایش نداشته است و این موضوع نیز در افزایش شکاف بین بودجه اقلیت خریدار بازار ملک وسطح قیمت فایل‌های عرضه شده به بازارمسکن، اثرگذار بوده است.

نتایج تحقیقات میدانی «دنیای‌اقتصاد» از آخرین سطح قیمت‌های پیشنهادی فروش مسکن در مناطق مصرفی پرتقاضای پایتخت در نیمه شمالی پایتخت یعنی مناطق ۴ و ۵ و همچنین سطح بودجه اقلیت خریدار ملک در بازار مسکن این مناطق نشان می‌دهد هم‌اکنون عمده متقاضیان خرید مسکن در محلات ارزان‌تر این مناطق با میانگین بودجه کل ۲ میلیارد تومانی به بازار ورود می‌کنند؛ این در حالی است که به‌طور متوسط و در عمده موارد آپارتمان‌های موردنظر آنها برای خرید حول و حوش ۵۰۰ میلیون تومان گران‌تر است و به محدوده ۲میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان می‌رسد. در واقع گسل موجود بین بودجه این خریداران با سطح قیمت‌های پیشنهادی مسکن در این محلات مصرفی، رقمی حدود ۵۰۰ میلیون تومان است. در محلات گران‌تر این مناطق، بودجه کل خریداران حاضر در بازار مسکن آخرین روزهای سال جاری، عمدتا به‌طور متوسط رقمی بین ۳ تا ۴ میلیارد تومان است. گسل بین این سطح بودجه خرید با قیمت واحدهای مسکونی مورد تقاضای این گروه از خریداران نیز بین ۵۰۰ تا یک میلیارد تومان برآورد می‌شود.

درحالی‌که به‌طور متوسط رقم بودجه کل متقاضیان خرید مسکن در مناطق واقع در مرز دو نیمه شمالی و جنوبی شهر تهران یعنی مناطق مصرفی وپرتقاضای ۹ و ۱۰ پایتخت تا یک میلیارد تومان است، واحدهایی که به این گروه از متقاضیان خرید مسکن متناسب با تقاضای آنها پیشنهاد می‌شود معمولا رقمی حول وحوش ۳۰۰ تا ۴۰۰ میلیون تومان گران‌تر قیمت‌گذاری شده است. در واقع گپ بین بودجه این خریداران با قیمت واحدهای مسکونی پیشنهادی به آنها(متناسب با مشخصات واحدی که برای خرید اعلام می‌کنند) به‌طور متوسط رقمی حدود ۳۰۰ تا ۴۰۰ میلیون تومان است.

این میزان فاصله در مناطق جنوبی‌تر مانند منطقه ۱۸ شهر تهران حدود ۲۰۰ میلیون تومان برآورد می‌شود. سطح بودجه عمده خریداران مسکن شهر تهران در این مناطق حدود ۵۰۰ تا ۸۰۰ میلیون تومان است. این آمارها که در جریان تحقیقات میدانی از آخرین روزهای بازار مسکن شهر تهران به دست آمده است، نشان دهنده افزایش فاصله بین بودجه اقلیت خریدار مسکن و سطح قیمت‌های پیشنهادی تا ۳۰ درصد و بیش از آن است.

چهار ویرانگر عرضه مسکن

گزارش «دنیای اقتصاد» از هویت ۴ ویرانگر بازار عرضه مسکن

دنیای‌اقتصاد : بدترین سال ساخت‌وساز در تهران، امسال به ثبت می‌رسد. آمار رسمی تیراژ ساخت مسکن در پایتخت نشان می‌دهد، روند عرضه طی ۱۱ ماه اول امسال به گونه‌ای بوده که بسیار بعید است تعداد کل آپارتمان‌های جدید در سال ۹۹ به «کف عرضه در بازه زمانی ۱۶ سال گذشته» برسد. پیش‌تر، شدیدترین رکود ساختمانی، در سال ۹۴ با تیراژ ۶۵ هزار و ۵۰۰ واحد رقم خورده بود. اما به احتمال زیاد، تیراژ عرضه مسکن در تهران ۹۹ پایین‌تر از ۵۵ هزار واحد خواهد شد. چهار ویرانگر این بازار معرفی شده است.

احتمالات موجود درخصوص روند ساخت وساز در موعد زمانی محدود باقی‌مانده تا پایان سال از پیش‌بینی ثبت رکورد ۱۶ ساله رکود ساختمانی در شهر تهران طی سال ۹۹ خبر می‌دهد. بررسی‌های «دنیای‌اقتصاد» با استناد به آمار ۱۶ ساله ساخت‌وساز مسکن در شهر تهران نشان می‌دهد به احتمال زیاد و با توجه به میزان ساخت وسازهای شهر تهران در ۱۱ ماه اول سال جاری و فاصله آن با کف تیراژ ساختمانی در این بازه زمانی، به احتمال زیاد سال ۹۹، رکورددار رکود ساختمانی از ابتدای سال ۸۳ تاکنون خواهد بود.

براساس آمارهای رسمی، طی ۱۶ سال اخیر یعنی از ابتدای سال ۸۳ تا انتهای سال ۹۸ در هر سال به طور میانگین ۱۲۶ هزار و ۵۳۶ واحد مسکونی در پایتخت مجوز ساخت یا پروانه ساختمانی دریافت کرده و فرآیند ساخت آن وارد پروسه اجرا شد. بیشترین تیراژ سالانه ساخت مسکن در تهران براساس تعداد واحدهای مسکونی که برای ساخت پروانه دریافت کردند مربوط به سال ۹۱ بود که در این سال مجموعا ۲۵۳ هزار واحد مسکونی پروانه ساخت دریافت کرد. سال ۹۱ به لحاظ میزان ساخت وساز در شهر تهران به سال سونامی ساخت مسکن معروف شد. کمترین تیراژ ساختمانی در ۱۶ سال اخیر نیز مربوط به سال ۹۴ بود که در این سال تحت تاثیر رکود شدید در فعالیت‌های سازنده‌های مسکن، تنها ۶۵ هزار و ۵۰۰ واحد مسکونی در تهران، پروانه ساخت دریافت کردند.

این در حالی است که در ۱۱ ماه ابتدایی سال جاری، یعنی فاصله زمانی ابتدای فروردین تا پایان بهمن امسال نیز مجموعا ۴۷ هزار واحد مسکونی در شهر تهران مجوز ساخت دریافت کردند.

در واقع به طور متوسط در سال جاری در هر ماه تنها حدود ۴ هزار و ۲۰۰ واحد مسکونی پروانه ساخت وساز گرفته‌اند.

سال رکوردشکنی تهران در رکود ساختمانی

کمترین تیراژ ساختمانی در شهر تهران در حالی در سال ۹۴ معادل ساخت ۶۵ هزار و ۵۰۰ واحد مسکونی رقم خورده است که در ۱۱ماه ابتدای سال جاری مجموعا ۴۷ هزار واحد مسکونی در پایتخت پروانه ساخت دریافت کرده‌اند. این موضوع نشان می‌دهد در صورتی سال ۹۹ رکورد ۱۶ ساله رکود ساختمانی در شهر تهران را نخواهد شکست که حداقل در اسفندماه امسال ۱۸ هزار و ۵۰۰ واحد مسکونی دیگر پروانه ساختمانی دریافت کرده و عملیات ساخت آنها رسما آغاز شود.

این در حالی است که از ابتدای امسال تاکنون در هر ماه به طور متوسط تنها حدود ۴ هزار و ۲۰۰ واحد مسکونی در تهران مجوز ساخت دریافت کرده است که شروع به ساخت بیش از ۱۸ هزار واحد مسکونی تنها در فاصله یک ماه آن‌هم ماه پایانی سال جاری، بسیار بعید به نظر می‌رسد. در سال ۹۸ نیز مجموعا ۶۶ هزار واحد مسکونی در تهران پروانه ساختمانی دریافت کرد. این موضوع نشان می‌دهد در این سال نیز در هر ماه به طور متوسط حدود ۵ هزار و ۵۰۰ واحد مسکونی در شهر تهران پروانه ساخت دریافت کرده است. در سال ۹۷ نیز در هر ماه به طور متوسط حدود ۶ هزار واحد مسکونی پروانه ساخت دریافت کرده و عملیات ساختمانی آنها آغاز شد. به این ترتیب، رسیدن تیراژ ساختمانی در مقطع زمانی فعلی به ۱۸ هزار و ۵۰۰ واحد مسکونی تنها در یک ماه، امری بسیار بعید به نظر می‌رسد. از این رو، از هم‌اکنون و قبل از اعلام آمار رسمی مربوط به تیراژ ساختمانی شهر تهران در سال ۹۹، به نظر می‌رسد امسال، سال رکوردشکنی رکود ساختمانی از سال ۸۳ تاکنون باشد.

این در حالی است که نیازسنجی‌های صورت گرفته در خصوص کف حداقلی نیاز شهر تهران به ساخت‌وسازهای جدید در هر سال نشان می‌دهد، در هر سال دست‌کم باید ۹۵ هزار واحد مسکونی در پایتخت احداث شود. یعنی لازم است در هر سال دست‌کم ۹۵ هزار واحد مسکونی مجوز ساخت وساز دریافت کرده و سالانه معادل همین میزان واحد مسکونی تازه‌ساز به بازار مسکن پایتخت عرضه شود تا در کنار عرضه سایر واحدهای مسکونی، نیاز بازار مسکن به واحدهای مسکونی نوساز تامین شود.

این در حالی است که از سال ۹۴ تاکنون، در هرسال کمتر از کف حداقلی نیاز به ساخت وساز جدید در شهر تهران تامین شده است. یعنی از سال ۹۴ تاکنون-طی ۶ سال اخیر- همواره تیراژ ساختمانی شهر تهران کمتر از ۹۵ هزار واحد مسکونی بوده است. این موضوع معضل کمبود عرضه جدید به بازار مسکن را در سال‌های اخیر به دنبال داشته است. کمبود عرضه مسکن یکی از مهم‌ترین عوامل تشدید جهش قیمت و التهاب در بازار معاملات واحدهای مسکونی شهر تهران در دوره اخیر جهش قیمت در معاملات ملکی است.

این در حالی است که هم‌اکنون بازار معاملات مسکن شهر تهران با معضل کمبود عرضه واحدهای مسکونی نوساز و تازه‌ساز مواجه است. در شرایطی که بازار معاملات مسکن در وضعیت غیررکودی قرار داشته باشد دست کم در هر ماه باید ۱۰ هزار فقره معامله خرید مسکن در شهر تهران به ثبت برسد. این در حالی است که در شرایط عادی معمولا حدود نیمی از معاملات خرید مسکن از بازار واحدهای مسکونی نوساز انجام می‌شود. این موضوع به آن معنی است که در هر ماه در شرایط غیررکودی حجمی معادل حدود ۵ هزار واحد مسکونی نوساز باید برای عرضه و خرید و فروش در بازار معاملات ملک وجود داشته باشد تا پاسخگوی نیاز موجود در این زمینه باشد. طبیعی است در دوره‌های رونق معاملات مسکن که تعداد معاملات خرید واحدهای مسکونی بیش از ۱۰ هزار فقره در ماه است، به طور قطع تعداد واحدهای مسکونی نوساز برای خرید وفروش در بازار مسکن پایتخت افزایش می‌یابد و معادل ۵۰ درصد کل معاملات خرید مسکن است. این در حالی است که در سال ۹۹ به طور متوسط در هر ماه حدود ۴ هزار و ۲۰۰ واحد مسکونی نوساز مجوز ساخت دریافت کردند. این میزان از نصف نیاز بازار معاملات شهر تهران به عرضه واحدهای مسکونی نوساز در یک ماه که بازار معاملات مسکن در شرایط عادی قرار داشته باشد کمتر است. به گزارش «دنیای‌اقتصاد» شرایط موجود نشان می‌دهد حتی این میزان نیز به‌طور کامل و در موعد زمانی تعیین‌شده ساخته و تکمیل نمی‌شوند تا به بازار عرضه شوند‌ بلکه همواره بخشی از این واحدها نیمه‌کاره مانده و عرضه آنها به بازار با تاخیر انجام می‌شود و بنابراین حتی همین میزان واحد نوساز نیز در زمان مناسب به بازار عرضه نخواهد شد.

۴ عامل موثر در تشدید رکود ساختمانی

بررسی‌های «دنیای‌اقتصاد» نشان می‌دهد، شواهد در حالی از احتمال قریب به یقین برای ثبت سال‌۹۹ به عنوان سال رکورددار رکود ساخت‌وساز پایتخت طی ۱۶ سال اخیر خبر می‌دهد که دست‌کم می‌توان به نقش ۴ عامل رکودساز در این بازار اشاره کرد. هویت این چهار ویرانگر بازار مسکن شهر تهران که منجر به تشدید رکود ساختمانی در شهر تهران در سال‌جاری شده است نشان می‌دهد همه این عوامل دست به دست هم‌ داده‌اند تا در سال جاری تیراژ ساختمانی به کمتر از رکورد کمترین میزان ساخت‌وساز مسکن از سال ۸۳ تاکنون برسد.

اولین عامل به رکود ساخت وساز ناشی از رکود معاملات خرید مسکن برمی‌گردد. بازار معاملات مسکن شهر تهران هم‌اکنون در رکود معاملاتی عمیقی قرار دارد به گونه‌ای که سطح معاملات خرید مسکن در ماه‌های اخیر کمتر از کف حداقلی بوده است. این عامل ناشی از تورم بالای مسکن و استمرار آن در دو سال و نیم گذشته است. خریدهای یک‌ساله از بازار معاملات مسکن شهر تهران به‌طور متوسط کمتر از ۸۰درصد نبض عادی بازار معاملات مسکن بوده است. این در حالی است که در سه سال اخیر به‌طور متوسط تورم سالانه مسکن بیش از ۶۰ درصد به ثبت رسیده است.

به این ترتیب هم‌اکنون بازار ساخت‌وساز مسکن در شهر تهران با دو چالش مهم مواجه است. اول آنکه حجم ساخت وسازهای جدید در این شهر کمتر از کف حداقلی نیاز به عرضه واحد مسکونی نوساز است و دوم آنکه در شرایطی به‌طور متوسط در سال ۹۹ در شهر تهران و در هر ماه تنها حدود ۴ هزار و ۲۰۰ واحد مسکونی پروانه ساختمانی دریافت کرده‌اند که در شرایط عادی حداقل در هر ماه باید ۵ هزار واحد مسکونی جدید به بازار مسکن عرضه شود تا در بازار معاملات ملک پاسخگوی نیاز متقاضیان خرید باشد.

با این حال رکود در بازار معاملات خرید واحدهای مسکونی که منجر به فروش‌نرفتن حجم زیادی از واحدهای مسکونی نوساز و آماده عرضه به بازار ملک شده است، یکی از مهم‌ترین موانع ورود برخی سازنده‌ها به بازار ساخت‌‌وساز در نتیجه ناتوانی در تامین مالی برای ساخت مسکن است.

از سوی دیگر، تورم زمین مانع دوم در مسیر فعالیت ساختمانی سازنده‌ها محسوب می‌شود. پاییز امسال بازار زمین تورم ۱۰۰درصدی را در مقایسه با مدت مشابه سال قبل تجربه کرد. این در حالی است که زمین هزینه‌برترین و گران‌ترین جزء ساخت‌وسازها به‌خصوص در شهر تهران است. هم‌اکنون بیش از ۶۰ درصد هزینه ساخت مسکن در شهر تهران بنا بر اعلام سازنده‌ها به‌طور متوسط مربوط به هزینه تامین زمین و ملک کلنگی برای ساخت‌وساز است و همین تورم بالا یکی از مهم‌ترین عوامل کاهش تمایل سازنده‌ها به ساخت‌وساز بوده است. بازار مصالح ساختمانی نیز در سال‌جاری با تورم بالا مواجه شد. در واقع این عامل نیز به‌عنوان سومین مانع فعالیت سازنده‌ها در بازار ساخت‌وساز قابل اشاره است. قیمت مصالح ساختمانی در سال‌جاری با افزایش ۷۰ درصدی مواجه شد و این موضوع باعث شد تامین مصالح ساختمانی نیز مانند تامین زمین و هزینه‌های مربوط به آن به دشواری‌های سازنده‌ها برای ورود به پروژه‌های ساختمانی جدید تبدیل شود.

چهارمین عامل ویرانگر بازار ساخت‌وساز و عرضه مسکن نوساز در شهر تهران به حاشیه امن ساختمان‌های نیمه‌کاره در شهر تهران و نبود تهدید جدی برای سازنده‌های کم‌کار در نتیجه تاخیر در تکمیل واحدهای مسکونی و عرضه آنها به بازار مسکن برمی‌گردد. در حالی‌که سازنده‌ها یک پروسه قانونی دو‌ساله از زمان صدور پروانه ساختمانی تا دریافت پایان‌کار و اتمام عملیات ساختمانی در اختیار دارند اما در بسیاری از موارد این پروسه رعایت نمی‌شود  و ساخت‌وسازها برای مدت زمانی طولانی نیمه‌کاره باقی می‌مانند. این در حالی است که اگر عوارض سنگین شهری برای پروژه‌های نیمه‌کاره تعیین می‌شد که مدت زمان زیادی از مهلت قانونی آنها برای اتمام کار سپری شده است این حاشیه امن از بین می‌رفت و روند عرضه جدید به بازار مسکن تسریع می‌شد. خود این عامل در تعادل‌بخشی عرضه و تقاضای مسکن در شهر تهران‌ و کمک به ساماندهی قیمت‌ها موثر بود.

به گزارش «دنیای‌اقتصاد» در صورتی‌که شرایط در بازار ساخت‌و‌ساز شهر تهران به روال فعلی ادامه داشته باشد فعلا امیدی از بابت بهبود شرایط فعالیت‌های ساختمانی و عرضه مسکن نوساز به بازار معاملات املاک پایتخت وجود نخواهد داشت. هم‌اکنون سه عامل اول ویرانگر بازار ساخت‌وساز مسکن شهر تهران در نقش عوامل محدودکننده‌ برای ساخت‌وساز وارد عمل شده اما عامل چهارم به عنوان نوعی کم‌کاری از جانب برخی از فعالان سمت عرضه مسکن قابل‌شناسایی است.

رویای خرید خانه تعبیر دارد؟

گزارش «دنیای‌اقتصاد» از وقت‌کشی در نجات بخش مسکن از رکود

دنیای‌اقتصاد : همه متغیرهای کلیدی سنجش «قدرت خرید مسکن» از قطع مسیر دسترسی خانه‌اولی‌ها به کلید خانه حکایت دارد. پیش‌تر، شاخص مربوط به «مدت زمان انتظار برای خانه‌دارشدن» از وخامت اوضاع خبر داده بود و اکنون «سقوط قدرت پوشش وام مسکن» به قعر ۳۰ساله و همچنین «ریزش سهم بخش مسکن از تسهیلات بانکی» به پایین‌ترین سطح ۲۰سال اخیر نشان می‌دهد خرید خانه برای اکثریت متقاضیان مصرفی، رویا شده است. اما آیا رویای خانه‌دار شدن در بازار فعلی مسکن تعبیر می‌شود؟ با روند فعلی سیاست‌گذاری، پاسخ قطعا منفی است. اما اگر ریشه وضع موجود مورد توجه سیاست‌گذار قرار گیرد و همزمان عزم کافی برای پایان‌دادن به وقت‌کشی در اعمال سیاست مناسب ایجاد شود، این رویا تحقق پیدا می‌کند. دو گام برای احیای قدرت خرید مسکن به شکل همزمان لازم است که البته یکی از آنها، فوریت دارد. گام فوری در قالب یک سیاست مالیاتی باید برداشته شود تا امکان پرداخت «وام در استطاعت» فراهم بیاید.

با قرار گرفتن اثر تسهیلات بانکی در پوشش هزینه خرید مسکن در قعر ۳۰ ساله، فرمول کارآمد برای احیای قدرت خرید در بازار ملک بررسی شد. بررسی‌های «دنیای‌اقتصاد» در حالی از قرار گرفتن قدرت پوشش‌دهی وام خرید مسکن در کمترین میزان خود از ابتدای دهه ۷۰ تاکنون خبر می‌دهد که در عین حال، بررسی‌های کارشناسی از ضرورت برداشتن دو گام همزمان برای جبران وقت‌کشی در نجات بازار مسکن از قعر رکود حکایت دارد. بازار معاملات مسکن طی سه دهه گذشته با دو سقوط مواجه شده که اولی به سقوط سهم مسکن از کل تسهیلات پرداخت شده در شبکه بانکی کشور و دومی به افت شدید قدرت خرید مسکن با استفاده از تسهیلات بانکی، مربوط می‌شود.

براساس اطلاعات رسمی منتشر شده از سوی بانک مرکزی، سهم کل تسهیلات پرداخت شده به بخش مسکن در ۱۰ ماهه اول سال‌جاری از مجموع وام‌های پرداختی شبکه بانکی به همه بخش‌ها به کمترین میزان خود طی ۲۰ سال اخیر رسیده است. مطابق با اعلام بانک مرکزی، در ۱۰ ماهه اول سال‌جاری تنها ۶/ ۵ درصد از کل تسهیلات پرداختی از سوی شبکه بانکی به بخش مسکن اختصاص یافته است. این میزان کمترین سهم پرداخت تسهیلات به بخش مسکن طی دست کم دو دهه گذشته بوده است.

بررسی‌های «دنیای‌اقتصاد» نشان می‌دهد، میانگین سالانه سهم تسهیلات پرداختی به بخش مسکن و ساختمان در دوره طلایی تامین مالی مسکن از کل تسهیلات پرداخت شده از سوی شبکه بانکی به همه بخش‌های دریافت‌کننده تسهیلات، در نیمه اول دهه ۸۰ معادل ۲۵ درصد مجموع تسهیلات پرداخت شده بوده است. این در حالی است که در نیمه دوم این دهه، این سهم به‌طور میانگین به سالانه ۱۹ درصد کاهش یافته و از آن تاریخ به بعد این میزان روند نزولی طی کرده است.

همچنین، کاهش سهم تسهیلات پرداختی به حوزه مسکن و ساختمان در میان سایر تسهیلات پرداخت شده از سوی شبکه بانکی در دوره‌های مختلف بعد از جهش قیمت مسکن روند کاهشی طی کرده است؛ به‌طوری که این سهم در سال ۹۲ و بعد از جهش قیمت مسکن در سال ۹۱ به ۷/ ۱۲ درصد، در سال ۹۳ به کمتر از ۱۲ درصد، در سال ۹۵ به ۹ درصد و با اندک تغییر مثبت در سال ۹۷ در نتیجه رونق معاملات مسکن از یکسو و افزایش نسبی حجم ساخت و ساز در کشور به ۴/ ۱۰ درصد رسید.  با این حال، این میزان به‌صورت مجدد در مسیر کاهشی قرار گرفت و مطابق با آمارهای رسمی، در ۱۰ ماه اول سال‌جاری معادل ۶/ ۵ درصد از کل تسهیلات پرداختی شبکه بانکی اعلام شده است.  دومین دره تامین مالی بخش مسکن، به افت شدید سهم وام مسکن در پوشش هزینه خرید واحدهای مسکونی مربوط می‌شود. هم‌اکنون قدرت پوشش‌دهی وام خرید مسکن نسبت به متوسط قیمت واحدهای مسکونی در قعر ۳۰ ساله قرار گرفته و به کمترین میزان خود طی سه دهه گذشته رسیده است.  بیشترین میزان پوشش‌دهی وام مسکن از هزینه خرید واحدهای مسکونی براساس میانگین قیمت مسکن شهر تهران، مربوط به سال ۷۳ است که در این سال وام خرید مسکن به‌طور متوسط هزینه خرید ۴۲ مترمربع آپارتمان را در پایتخت پوشش می‌داد.  این میزان هم به تدریج و به دنبال جهش قیمت مسکن در دوره‌های زمانی مختلف از یکسو و همچنین اهمال در به‌روز رسانی سقف وام خرید مسکن روند نزولی به خود گرفت. این میزان در سال ۸۴ به ۶/ ۲۷ مترمربع کاهش یافت و هم‌اکنون به کمترین میزان پوشش‌دهی خود طی سه دهه اخیر یعنی به‌طور متوسط ۸/ ۴ مترمربع رسیده است.  هم‌اکنون بازار معاملات مسکن در کشور اولا شاهد رسیدن سهم بخش مسکن و ساختمان به کف سهم تسهیلات پرداختی از سوی شبکه بانکی از یکسو و کف قدرت پوشش‌دهی وام بانکی از هزینه خرید مسکن در پایتخت بوده است. این در حالی است که دست‌کم طی دو تا سه سال اخیر، سیاست‌گذار بخش مسکن همواره تاکید داشته که لازم است سهم بخش مسکن از کل تسهیلات پرداختی از سوی شبکه بانکی حداقل به ۲۰ درصد افزایش یابد. اما در این مدت نه تنها سهم بخش مسکن از تسهیلات شبکه بانکی افزایش نیافته بلکه روند کاهشی نیز پیموده است.

سوال مهمی که هم‌اکنون در این زمینه مطرح می‌شود آن است که چه راهکاری برای احیای قدرت خرید مسکن و همچنین افزایش سهم مسکن از تسهیلات شبکه بانکی می‌توان در پیش گرفت. بررسی‌های کارشناسی نشان می‌دهد برای این منظور لازم است دو گام همزمان برداشته شود. در شرایطی که برخی کارشناسان بر ضرورت افزایش سقف تسهیلات بانکی خرید مسکن خبر می‌دهند در عین حال، تحقق یک گام اولیه قبل از تقویت قدرت خرید با استفاده از افزایش سقف وام مسکن را ضروری می‌دانند.  محاسبات نشان می‌دهد در شرایط فعلی که میانگین حداقل مبلغ موردنیاز برای خرید یک واحد مسکونی کوچک‌متراژ در نواحی جنوبی شهر تهران به یک میلیارد تومان می‌رسد، دست‌کم لازم است سقف تسهیلات خرید مسکن به ۵۰۰ میلیون تومان افزایش یابد. اما علاوه بر محدودیت بودجه‌ای برای پرداخت این میزان تسهیلات، در استطاعت نبودن رقم قسط ماهانه این تسهیلات، مهم‌ترین مانع در این مسیر محسوب می‌شود. رقم قسط ماهانه وام ۵۰۰ میلیون تومانی خرید مسکن برای بازپرداخت در یک دوره ۱۲ ساله مبلغی معادل ۸ میلیون و۵۰۰ هزار تومان برآورد می‌شود که پرداخت چنین مبلغی در قالب اقساط ماهانه برای خانوارهای با سطح درآمدی متوسط امری بعید به نظر می‌رسد. از این رو کارشناسان توصیه می‌کنند در گام اول باید تدبیری به کار گرفته شود که قیمت مسکن تعدیل شود تا با سقف کمتر تسهیلات مسکن – به عنوان مثال وام ۳۰۰ میلیون تومانی – زمینه خانه‌دار شدن متقاضیان مصرفی و خانه‌اولی فراهم شود. این اقدام، وضع و دریافت مالیات سالانه از همه واحدهای مسکونی است که این امکان را به سیاست‌گذار مسکن می‌دهد که به‌صورت فوری، بدون هیچ تبصره ومعافیتی و بدون نیاز به هیچ سامانه‌ای، عرضه گسترده واحدهای مسکونی به واسطه افزایش هزینه احتکار مسکن را کلید بزند. افزایش عرضه مسکن به بازار و تبدیل آن به کالایی مصرفی منجر به کاهش قیمت مسکن و در نتیجه امکان خانه‌دار شدن خانه‌اولی‌ها و متقاضیان مصرفی با میزان کمتر افزایش رقم وام خرید مسکن خواهد شد. هم‌اکنون و با ارقام فعلی قیمت مسکن، حتی در صورت رسیدن سقف وام خرید مسکن به ۳۰۰ میلیون تومان، این وام نمی‌تواند پوشش مناسبی از هزینه خرید آپارتمان را برای خانه‌اولی‌ها فراهم کند و در صورت افزایش سقف وام به بیشتر از این میزان، مبلغ قسط ماهانه از استطاعت خانوارها خارج خواهد شد. ‌بنابراین لازم است با این تدبیر مالیاتی ابتدا قیمت مسکن تعدیل شده و سپس به تناسب قدرت مالی خانوارها، سقف وام مسکن به‌روزرسانی شود. این در حالی است که در سال ۹۷ که بازار مسکن به تازگی وارد فاز رونق شده بود با افزایش رقم وام به ۳۰۰ میلیون تومان، بسیاری از خانه‌اولی‌های جامانده از بازار که تاکنون موفق به خرید مسکن نشدند، می‌توانستند اقدام به خرید آپارتمان کنند. اما سیاست‌گذار مسکن در این زمینه وقت‌کشی کرد. در شرایط فعلی با وضع و دریافت مالیات سالانه از همه واحدهای مسکونی معادل نیم تا یک‌ونیم درصد قیمت روز این واحدها به‌صورت سالانه، می‌توان زمینه افزایش عرضه مسکن، کاهش قیمت، به‌روزرسانی وام مسکن با مبلغ قسط در استطاعت و در نتیجه خانه‌دار شدن بخش زیادی از خانه‌اولی‌ها را فراهم کرد.

آینده مسکن از ۲ دوربین

رشد دوباره قیمت آپارتمان در تهران

ماجرای افزایش تعداد دوره‌های فروش و تخفیف‌ها در فروش زمین، تجاری و مسکونی

دنیای‌اقتصاد : آینده بازار مسکن از ۲ دوربین با افق دید متفاوت بررسی شد. دوربین اول با دید بلندمدت – سال ۱۴۰۰- توسط حقوقی‌های بازار ملک فعال شده است. نهادهایی که ماهانه «مزایده‌های ملکی» برگزار می‌کنند تعداد دوره‌های فروش را نسبت به نیمه اول امسال تقریبا ۲ برابر کرده و فرمول مزایده را تغییر داده‌اند. این رفتار بزرگ‌مقیاس‌های بازار ملک نتیجه برداشت آنها از بازار مسکن ۱۴۰۰ است. از طرفی، دوربین کوتاه‌مدت -زاویه دید سرمایه‌گذاران فعلی- از تاثیر «بازگشت انتظارات» بر قیمت مسکن بهمن حکایت دارد.

افزایش تعداد آگهی‌های مربوط به برگزاری مزایده‌های ملکی در آخرین روزهای سال ۹۹، شرایط قابل پیش‌بینی برای بازار مسکن سال ۱۴۰۰ را از دوربین نهادها و ملاکان بزرگ حقوقی، نشان می‌دهد. بررسی‌های «دنیای‌اقتصاد» براساس رمزگشایی پیام جدید مزایده‌های ملکی در روزهای باقی‌مانده از سال جاری نشان می‌دهد، هم‌اکنون نهادها به‌عنوان ملاکان حقوقی انواع املاک اعم از تجاری، مسکونی و…، شرایطی را برای بازار ملک در سال آینده رصد می‌کنند که باعث شده رفتار خود را از بابت تعیین شرایط مزایده املاک در اختیارشان تغییر دهند. در حالی‌که از ابتدای دوره ‌پیش‌رونق اخیر در بازار معاملات مسکن یعنی از سال ۹۶ تاکنون، چهار نسل متفاوت از الگوی مزایده ملکی از سوی ملاکان حقوقی به کار گرفته شد، هم‌اکنون این بخش از بازار عرضه ملک شاهد ورود به نسل پنجم است. در دوره رونق و رکود اخیر بازار معاملات مسکن تاکنون پنج شکل متفاوت یا پنج نسل از مزایده‌های ملکی برای عرضه املاک در اختیار مالکان حقوقی به کار گرفته  شده است که آخرین الگوی فروش املاک توسط حقوقی‌های بازار مسکن، اخیرا دچار تحول شده و این الگو به فاز پنجم ورود کرده است. نسل اول مزایده‌های ملکی در دوره رونق و رکود اخیر، مربوط به سال‌های ۹۶ و۹۷ است. در این سال‌ها که در واقع سال‌های پیش‌رونق و سپس رونق معاملات مسکن بود ملاکان حقوقی اقدام به تقسیط ۶۰ درصدی بهای املاک مزایده‌ای به‌صورت دو ساله کردند. نسل دوم مزایده‌های ملکی در دوره اخیر رکود و رونق بازار مسکن، مربوط به دوره زمانی بهار سال ۹۸ است که در آن املاک در اختیار ملاکان حقوقی با شرایط تقسیط ۶۰ تا ۸۰ درصدی به شکل پرداخت ۲ تا ۴ ساله اقساط با احتساب ۱۸ درصد سود سالانه برای اقساط و ۱۸ درصد تخفیف برای پرداخت کامل نقدی به بازار ملک عرضه شد.

نسل دوم عرضه املاک با این شرایط به‌صورت مزایده‌ای مربوط به دوره‌ای است که همچنان بازار در وضعیت جهش قیمت قرار داشت. نیمه دوم سال ۹۸ با تغییر الگوی مزایده‌های ملکی، نسل سوم عرضه املاک ملاکان حقوقی با شرایطی متفاوت از قبل آغاز شد. در این دوره این گروه از املاک، با شرایط تقسیط ۹۰ درصدی بهای ملک به شکل پرداخت ۲ تا ۵ ساله بدون دریافت سود و همچنین در نظر گرفتن تخفیف بیش از۲۰ تا ۳۰ درصدی برای خریداران با شرایط پرداخت کامل نقدی، به بازار مسکن عرضه شدند.

با این حال، عرضه مزایده‌ای املاک در اختیار ملاکان حقوقی در نیمه سال جاری وارد نسل چهارم شد. کاهش مدت زمان تقسیط به دو سال، مشابه مدت زمان تقسیط بهای املاک مزایده‌ای در نسل اول، کاهش میزان تقسیط به ۶۰ درصد و همچنین کاهش نرخ تخفیف پرداخت نقدی به ۱۷ درصد از جمله ویژگی‌های این نسل از مزایده‌های ملکی است. همچنین و در شرایطی که در برخی مقاطع زمانی قبلی، کلید املاک مزایده‌ای به محض پرداخت مرحله اول به‌عنوان سهم پرداخت نقدی به خریداران تحویل داده می‌شد اما در نسل چهارم این مدل نیز تغییر کرد و تحویل کلید به بعد از یک فصل از زمان پرداخت اقساط موکول شد. نسل چهارم مزایده‌ املاک مسکونی در دوره اخیر رکود و رونق مسکن چند پیام مهم برای بازار ملک نیز به همراه داشت که منجر شده بود این تغییر نسل در این شکل از معاملات املاک ایجاد شود. از جمله این پیام‌ها می‌توان به تمایل به فروش و سبک‌سازی ملکی مطابق با سال ۹۸ در نتیجه بروز علائم مربوط به آینده غیرجهشی در بازار ملک اشاره کرد.از سوی دیگر به اعتقاد کارشناسان در آن زمان، دلیل اصلی کاهش میزان تقسیط از ۹۰ درصد بها به ۶۰ درصد در نتیجه برنامه‌ریزی صورت گرفته از سوی فروشنده‌ها برای جذب نقدینگی سیال و ارائه منوی ملکی به متقاضیان تبدیل دارایی از بازار سرمایه به بازار مسکن انجام شد. از آنجا که از نیمه تابستان، خروج بخشی از سرمایه‌های بورسی از این بازار به دلیل بازدهی منفی شاخص کل بورس آغاز شد و بازار مسکن به‌عنوان یک پناهگاه امن سرمایه‌ای مورد توجه قرار گرفت، مالکان حقوقی، وارد نسل چهارم عرضه مزایده‌ای املاک در اختیار خود شدند.

این دوره را می‌توان به‌عنوان دوره اوج جهش قیمت مسکن، اوج سفته‌بازی و سرمایه‌گذاری در بازارهای اقتصادی(ارز، سکه، خودرو)، دوران التهاب قیمتی بازار ملک، شروع روند کاهشی در بازار سرمایه و… معرفی کرد. هم‌اکنون اما نشانه‌های ورود بازار مزایده املاک به نسل چهارم مشاهده می‌شود. پیام مهمی که از ورود مزایده‌های ملکی به نسل جدید و تغییر رفتار عرضه‌کننده‌های حقوقی ملک به بازار می‌توان برداشت کرد آن است که با استفاده از تغییر ذائقه این گروه از ملاکان می‌توان روند احتمالی و پیش‌روی بازار معاملات مسکن در سال ۱۴۰۰ را تحلیل کرد. در واقع تغییرات و محتوای آگهی‌های مزایده ملکی در روزهای پایانی سال ۹۹ می‌تواند به‌عنوان دوربین بازار مسکن در سال ۱۴۰۰ مورد توجه قرار بگیرد. این تغییرات از آنجا که از سوی نهادها به‌عنوان ملاکان بزرگ اعمال شده است می‌تواند پیامی مهم از محتمل‌ترین گزینه پیش‌روی بازار مسکن در سال بعد را به بازار و فعالان آن منعکس کند. بررسی‌های صورت گرفته درخصوص جزئیات نسل پنجم مزایده‌های ملکی نشان می‌دهد تعداد برگزاری مزایده‌های ملکی در روزهای منتهی به پایان سال جاری در مقایسه با نیمه اول امسال دست‌کم به دو برابر افزایش یافته است. این در شرایطی است که بازار معاملات مسکن در رکود به سر می‌برد و در حالی‌که از مدت‌ها قبل به دلیل ادامه‌دار شدن جهش قیمت مسکن و تضعیف قدرت خرید، سمت تقاضای مصرفی به خصوص خانه‌اولی‌ها به اجبار به حاشیه بازار رانده شدند و همچنین تقاضای سرمایه‌ای نیز به دلیل ادامه روند رشد قیمت‌ها و چشم‌انداز رکودی بازار، فعالیت‌های خود در بازار ملک را به شدت کاهش دادند و از حجم تقاضای سرمایه‌ای در این بازار نیز به میزان قابل توجهی کاسته شد.

هر چند تعداد برگزاری مزایده‌های ملکی در هفته‌های پایانی منتهی به روزهای آخر سال جاری افزایش یافته است اما بررسی‌ها نشان می‌دهد تعداد فایل‌ها و تعداد املاکی که در این مزایده‌ها به بازار فروش عرضه شده‌اند نسبت به ماه‌های قبل تغییر محسوسی نداشته و تقریبا به همان میزان است. در واقع در شرایطی که کماکان رکود در بازار مسکن سنگین است و در ماه‌های اخیر نیز سنگین‌تر شده و انقباض معاملاتی بیشتر شده است، تقاضای مصرفی وسرمایه‌ای به حداقل رسیده و… تعداد مزایده‌های ملکی افزایش یافته اما تعداد آگهی‌ها در این مزایده‌ها و حجم فایل‌های مزایده‌ای نسبت به گذشته تغییر محسوسی نداشته است. علت این تغییر فاز در بازار مزایده املاک به شناختی برمی‌گردد که حقوقی‌های بازار ملک یا همان ملاکان بزرگ(ملاکان حقوقی) نسبت به بازار و تحولات آن و همچنین عوامل اثرگذار بر قیمت وحجم معاملات ملک دارند. اطلاعات این گروه از مالکان به مراتب از مالکان حقیقی بازار مسکن بیشتر است، چرا که این گروه از ملاکان به‌صورت مداوم و مستمر در حال رصد تحولات بازار هستند. افزایش تعداد برگزاری مزایده‌های ملکی پیام مهمی برای بازار مسکن به همراه دارد وآن این است که به احتمال قوی سال آینده فروش ملک دشوارتر از سال جاری خواهد شد و به همین دلیل ملاکان حقوقی تصمیم گرفته‌اند از فرصت باقی مانده تا پایان سال برای عرضه املاک در اختیار خود استفاده کنند.

در حالی‌که در نسل چهارم مزایده‌های ملکی در دوره رکود ورونق اخیر میزان تقسیط بهای ملک مزایده‌ای نسبت به نسل سوم از ۹۰ درصد بهای ملک به ۶۰ درصد کاهش یافت، هم‌اکنون و در نسل پنجم این میزان به حدود ۷۰ درصد رسیده است. این در حالی است که در نسل چهارم تخفیف ۱۷ درصدی برای پرداخت نقدی بهای املاک مزایده‌ای تعیین می‌شد که در نسل جدید این میزان به‌طور متوسط به ۱۸ درصد افزایش یافته است. این موضوع نشان می‌دهد در نسل جدید-نسل پنجم- هم میزان تقسیط افزایش یافته است و هم میزان تخفیف برای پرداخت نقدی بهای املاک مزایده‌ای. هم‌اکنون سه دسته ملک در مزایده‌های ملکی به چشم می‌خورد. این مزایده‌ها شامل مزایده املاک تجاری، مسکونی و زمین است.

امتیازی که ملاکان بزرگ به لحاظ میزان تخفیف و همچنین میزان تقسیط بهای املاک مزایده‌ای در نسل پنجم در نظر گرفته‌اند بیش از امتیاز درنظر گرفته شده برای این املاک در نسل چهارم مزایده‌های ملکی در دوره رونق و رکود اخیر بازار مسکن است. این در حالی است که در نسل پنجم همچنین امتیاز در نظر گرفته شده از بابت تخفیف و تقسیط بهای مزایده در املاک تجاری بیش از زمین واملاک مسکونی است. همچنین این امتیاز بعد از املاک تجاری در املاک مسکونی بیش از زمین است. علت این موضوع آن است که علاوه بر وجود پدیده مازاد مال‌سازی و تجاری‌سازی در بسیاری از کلان‌شهرها از جمله شهر تهران، در دوره اخیر به دلیل شیوع ویروس کرونا و ضرر و زیان کسب و کارها، ملاکان بزرگ تخفیف و تقسیط بیشتری برای واحدهای تجاری نسبت به سایر املاک در نظر گرفته‌اند. از سوی دیگر هم‌اکنون که شرایط شیوع ویروس کرونا و زیان کسب و کارها از این ناحیه همچنان ادامه دارد، شرایط در بازار معاملات املاک تجاری کماکان شکننده‌تر از سایر بخش‌های بازار ملک است. میزان تخفیف و تقسیط بهای املاک مزایده‌ای در بازار عرضه زمین کمتر از سایر املاک مزایده‌ای است. بررسی‌های دنیای اقتصاد از محتوای آگهی‌های مزایده ملکی همچنین نشان می‌دهد مدت زمان تقسیط بهای املاک مزایده‌ای در نسل پنجم مزایده‌های ملکی هم‌اکنون از ۲ تا ۵/ ۲ سال به‌طور متوسط متغیر است. این در حالی است که آگهی‌های مزایده ملکی مربوط به املاک ملاکان حقوقی در همه استان‌های کشور است. این موضوع نشان می‌دهد هم‌اکنون این پیام مهم به بازار معاملات مسکن کل کشور مخابره شده است که شرایط برای فروش ملک اعم از املاک تجاری، مسکونی و زمین در سال آینده شرایطی به مراتب سخت‌تر از بازار معاملات فروش ملک در سال جاری است و بهتر است هر چند با دوره زمانی طولانی‌تر تقسیط واعمال تخفیف بیشتر، این املاک به بازار عرضه شده وبه فروش برسد. پیش از این کارشناسان مسکن نیز در تحلیل‌های خود اعلام کرده‌ بودند به شرط آنکه تحولی به خصوص در شرایط اقتصادی و غیراقتصادی رخ ندهد، بازار معاملات مسکن در سال آینده بازار رکودی خواهد بود که تنها حجم محدودی معامله خرید و فروش مسکن در آن انجام خواهد شد. این در حالی است که به دلیل خروج تقاضای مصرفی از بازار به اجبار و به دلیل ضعف شدید قدرت خرید از یکسو وکاهش ورودی تقاضای سرمایه‌ای به بازار ملک به دلیل چشم‌انداز غیرجهشی قیمت مسکن در سال بعد، پیش‌بینی‌های قبلی حاکی از افزایش عمق رکود در بازار مسکن ۱۴۰۰ است. حقایق بازار مسکن در سال ۱۴۰۰ در سمیناری مجازی با همین عنوان مورد بررسی قرار خواهد گرفت. در این وبینار که چهارشنبه بیستم اسفندماه از سوی مرکز آموزش «دنیای‌اقتصاد» برگزار می‌شود به سوالات مهم فعالان بازار ملک درخصوص گزینه‌های پیش‌رو و محتمل این بازار در سال آینده پاسخ داده خواهد شد. مدرس این وبینار که از ساعت ۹ صبح تا ۱۲ بیستم اسفندماه برگزار خواهد شد، فرید قدیری دبیر گروه مسکن روزنامه «دنیای‌اقتصاد» است.


چرا قیمت مسکن دوباره افزایش یافت؟

بانک مرکزی با انتشار کارنامه بهمن‌ماه معاملات مسکن از خیز دوباره تورم ملکی در پایتخت پرده برداشت. ماه گذشته تورم ماهانه مسکن نرخ 7/ 3 درصدی را به ثبت رساند که این عدد بیش از دو برابر تورم ماهانه دی‌ماه بوده است. در اولین ماه از زمستان امسال متوسط قیمت مسکن در تهران 5/ 1 درصد نسبت به ماه قبل از آن افزایش یافت. در حال حاضر قیمت هر مترمربع واحد مسکونی در پایتخت به 28 میلیون و 300 هزار تومان رسیده است. خیز دوباره تورم ملکی ناشی از تغییر انتظارات در بازارها طی ماه گذشته بود که باعث شد خریدهای سرمایه‌ای و نوسان‌گیری بعد از حداقل دو ماه، مجددا شیوع پیدا کند.

انتظارات تورمی از اواسط پاییز در پی مشخص شدن «پایان کار ترامپ» و کاهش ریسک غیراقتصادی، کاهش پیدا کرد به‌طوری‌که ماه بعد از آن، نوعی خوش‌بینی در بازارها نسبت به آینده اوضاع اقتصادی ایجاد شد. در اواخر پاییز و ابتدای زمستان از یک‌سو خریدهای غیرمصرفی افت کرد و ازسوی دیگر فروشنده‌ها به‌طور نسبی افزایش یافتند، اما در بهمن‌ماه به‌دلیل درجا زدن روند کاهش ریسک غیراقتصادی، باردیگر انتظارات تورمی برگشت. اثر این اتفاق به‌صورت افزایش خریدهای سرمایه‌ای در بازار ملک ظاهر شد. ماه گذشته حجم معاملات آپارتمان در تهران 11 درصد نسبت به دی افزایش یافت و به 3 هزار و 900 واحد مسکونی رسید. این رفتار سرمایه‌گذاران ناشی از دید کوتاه آنها به بازار ملک است. با این حال دوربین اصلی که توسط حقوقی‌های بازار ملک – برگزارکنندگان مزایده‌های ملکی – آینده را نشان می‌دهد بیانگر سخت‌تر شدن فروش در سال آینده تحت‌تاثیر کاهش احتمالی قیمت‌ها و تخلیه حباب قیمت است.

فنر تقاضا در بازار مسکن

دنیای‌اقتصاد : فنر تقاضا در بازار مسکن تا حد هشدارآمیز، فشرده شده و با تاخیر مکرر سیاست‌گذار در انجام تکلیف اصلی، انباشت نیروی این فنر می‌تواند برای آینده بازار ملک مشکل‌آفرین شود. بررسی‌ها از اوضاع خانه‌اولی‌ها و همین‌طور سایر متقاضیان مصرفی نشان می‌دهد از ابتدای سال‌جاری تاکنون، فقط یک‌سوم از زوج‌های فاقد مسکن که به قصد صاحب‌خانه شدن پس‌انداز کرده بودند، توانستند خرید کنند؛ به‌طوری‌که مابقی این گروه، پشت در بازار مسکن منتظر بهبود شرایط هستند. یک سیاست اعتباری کارآمد برای ترمیم قدرت خرید مسکن مانع بازشدن ناگهانی فنر خواهد شد.
فنر تقاضا در بازار مسکن

تاخیر مکرر سیاست‌گذار مسکن در انجام تکلیف اصلی مربوط به پاسخ به نیاز مسکن منجر به فشردگی حداکثری فنر تقاضا در این بازار به‌خصوص در مصرفی‌ترین بخش بازار ملک شده است. بررسی‌های «دنیای‌اقتصاد» بر پایه آخرین وضعیت بازار مسکن و همچنین تازه‌ترین سطح پاسخگویی بازار به تقاضای مصرفی نشان می‌دهد هم‌اکنون فنر تقاضا در بازار مسکن به‌شدت فشرده شده است و بخش زیادی از خانوارهای متقاضی خرید مسکن به‌خصوص خانه‌اولی‌ها در پشت بازار در انتظار بازشدن گیت‌های ورود به بازار هستند. این تجمع و فشردگی به‌دنبال سرکوب چندساله و پیاپی تقاضای مصرفی در بازار و تضعیف قدرت خرید متقاضیان به‌دنبال سه عامل مهم یعنی جهش‌های مکرر قیمت مسکن، کمبود عرضه ورکود ساختمانی و همچنین عدم تناسب سطح تسهیلات خرید مسکن با تحولات قیمتی بازار ملک ایجاد شده است. به‌گونه‌ای‌که برآوردها نشان می‌دهد هم‌اکنون ۴۰ تا ۷۰ درصد زوج‌های فاقد مسکن در پشت گیت‌های بازار تجمع کرده‌اند و به محض مهیا شدن شرایط برای ورود به بازار برای خرید آپارتمان به بازار هجوم خواهند برد. بررسی‌ها نشان می‌دهد فشردگی فنر تقاضای مصرفی بازار مسکن وتجمع متقاضیان مصرفی در پشت گیت‌های بسته بازار هم‌اکنون به میزانی رسیده است که در صورتی که تحت‌تاثیر یک یا چند عامل محرک تقاضا، همه این متقاضیان یا بخشی از آنها شرایط را برای ورود به بازار مهیا ببینند انرژی پتانسیلی این گروه متقاضیان به انرژی جنبشی تبدیل شده و هجوم گسترده به بازار مسکن آغاز می‌شود.

وقوع این رویداد که در سال‌های آینده چندان دور از انتظار نیست، می‌تواند منجر به تشدید التهاب در بازار مسکن شود. به‌خصوص آنکه بازار ساخت‌وساز و عرضه مسکن از حدود ۵ سال گذشته در شرایط رکودی قرار گرفته و حجم عرضه جدید به بازار حتی از کف بحرانی پایین‌تر است. درحالی‌که مطابق مطالعات و نیازسنجی‌های صورت گرفته از سوی کارشناسان، سالانه به عرضه حدود ۹۰۰ هزار واحد مسکونی جدید به بازار نیاز است، اما طی سال‌های اخیر این میزان به‌طور متوسط کمتر از ۴۰۰ هزار واحد مسکونی بوده است. این درحالی است که کف بحرانی عرضه جدید به بازار مسکن نیز عددی حول و حوش ۵۶۰ هزار واحد است. بررسی‌های «دنیای‌اقتصاد» درخصوص وضعیت معاملات مسکن در کشور با استناد به میزان ورود تقاضای جدید به بازار مسکن نشان می‌دهد معاملات مسکن صورت گرفته در کشور در سال ۹۷ معادل ۸۰ درصد تقاضای جدید، سال ۹۸ معادل ۶۰ درصد تقاضای جدید و در نیمه اول سال ۹۹ معادل ۶۵ درصد تقاضای جدید بوده است.

خانه‌اولی‌ها پشت گیت بازار

البته این آمارها مربوط به فرض انجام همه معاملات مسکن در سمت تقاضای مصرفی خانه‌اولی (مصرفی‌ترین شکل تقاضای مسکن) است. این درحالی است که در این سه سال عمده معاملات خرید مسکن ناشی از ورود متقاضیان سرمایه‌ای، سفته‌بازی و تقاضای مصرفی تبدیل به احسن واحدهای مسکونی بوده است و تعداد خانه‌اولی‌ها از هر سه گروه یاد شده کمتر بوده است. این درحالی است که در سه سال اخیر سالانه به‌طور متوسط ۵۰۰ هزار ازدواج در کشور صورت گرفته است. مطابق با آنچه گفته شد، در بهترین حالت و با فرض اینکه تمام معاملات مسکن طی سه سال اخیر مربوط به تقاضای مصرفی جدید(مسکن‌اولی) بوده که چنین نیز نبوده است به ترتیب ۸۰، ۶۰ و ۶۵ درصد از معاملات صورت گرفته در بازار مسکن مربوط به تقاضای مصرفی خانه‌اولی بوده است. این موضوع به این معناست که در بهترین حالت وحتی در صورتی که به فرض محال همه معاملات صورت گرفته در بازار معاملات مسکن کل کشور طی سه سال اخیر از سوی خریداران مصرفی خانه‌اولی صورت گرفته باشد هنوز در هر کدام از این سه سال به‌طور متوسط ۴۰ درصد از این متقاضیان توان ورود به بازار را پیدا نکرده و به اجبار در پشت درهای بسته بازار به انتظار مهیا شدن شرایط ورود به بازار مسکن نشسته‌اند.

این آمارها خود گویای آن است که هم‌اکنون بخش زیادی از تقاضای مصرفی وخانه‌اولی پشت گیت‌های بسته بازار ملک تجمع کرده‌اند. این تجمع نیز تجمعی اجباری و ناشی از ضعف شدید قدرت خرید خانوارهای مصرفی و خانه‌اولی به‌دنبال جهش مکرر قیمت مسکن و ناتوانی این خانوارها در پر کردن شکاف قدرت خرید با سطح قیمت واحدهای مسکونی است. آمارهای موجود همچنین نشان می‌دهد در یک‌سال گذشته تنها ۳۰ درصد از خانه‌اولی‌ها موفق به ورود به بازار و خرید مسکن شده‌اند و ۷۰ درصد از این متقاضیان پشت گیت‌های بازار به اجبار منتظر نشسته‌اند.

در واقع درخصوص میزان تجمع خانه‌اولی‌ها پشت درهای بسته بازار مسکن، از دو تراز یا دو خط کش یعنی تعداد معاملات صورت گرفته در بازار مسکن و مقایسه آن با تعداد خانوارهای تازه تشکیل شده در هر سال و همچنین تعداد تسهیلات بانکی دریافتی برای خرید مسکن می‌توان استفاده کرد. تجمع گروه گسترده‌ای از خانه‌اولی‌ها پشت گیت‌های بسته بازار مسکن منجر به فشردگی حداکثری فنر تقاضا در بازار ملک شده و باعث شده است انرژی پتانسیلی این فنر در بالاترین حد خود قرار بگیرد. این وضعیت باعث می‌شود به محض آنکه این گروه از متقاضیان احساس کنند شرایط برای ورود آنها به بازار فراهم شده است با فشار حداکثری وارد بازار شود و هجوم گسترده به بازار برای خرید آپارتمان را رقم بزنند.

در جریان آزاد شدن انرژی و نیروی حداکثری فنر تقاضا، معاملات و وضعیت بازار مسکن نیز دستخوش تغییر می‌شود و بر سطح قیمت مسکن اثر افزایشی برجای خواهد گذاشت. این شرایط در وضعیت بد فعلی که بازار مسکن حدود ۵ سال به لحاظ میزان عرضه جدید در حالت رکود قرار داشته نیز بدتر از قبل خواهد شد. هجوم تقاضا به بازار مسکن در چنین شرایطی منجر به ایجاد التهاب قیمتی در بازار مسکن از یکسو و دشوارتر شدن دوباره شرایط برای خرید مسکن به‌خصوص برای متقاضیان مصرفی و خانه‌اولی خواهد شد. حتی این شرایط می‌تواند منجر به دامن زدن به حجم معاملات سفته‌بازی و سرمایه‌ای در بازار مسکن شود.

سرگردانی دو سوم تقاضای مصرفی

آمارها نشان می‌دهد طی سال‌های ۹۷ و ۹۸، در شهر تهران ماهانه ۱۵۰۰ نفر خانه‌اولی از طریق پس‌انداز در حساب وام مسکن خود اقدام به تجهیز مالی برای ورود به بازار مسکن وخرید آپارتمان کردند؛ اما از این تعداد تنها ۵۰۰ متقاضی یعنی معادل یک‌سوم افرادی که قصد ورود به بازار مسکن در هشت ماه اول سال‌جاری داشتند، موفق به ورود به بازار و خرید مسکن با استفاده از وام خود شده‌اند. در کشور نیز در سال‌های ۹۷ و ۹۸ به‌طور متوسط ماهانه ۸ هزار متقاضی خرید مسکن اقدام به پس‌انداز در حساب وام خود در شبکه بانکی برای دریافت وام خرید مسکن کرده‌اند؛ اما در نهایت در کشور نیز چیزی حدود یک‌سوم از این متقاضیان یعنی معادل حدود ۲۵۰۰ متقاضی موفق به ورود به بازار و اقدام برای خرید مسکن با استفاده از وام شده‌اند. این موضوع نشان می‌دهد مابقی این متقاضیان که دوسوم کل متقاضیان استفاده از وام برای خرید مسکن را تشکیل می‌دهند به اجبار به بیرون از بازار پرتاب شده و پشت گیت‌های ورود به بازار ملک تجمع کرده‌اند.

این جمعیت منجر به فشرده‌تر شدن فنر تقاضای خرید مسکن شده‌اند.

پیامد انباشتگی تقاضا

پیامد این انباشت تقاضا و فشردگی فنر تقاضا در صورت عدم سیاست‌گذاری درست در بازار مسکن در سال‌های پیش‌رو می‌تواند زیان‌های غیرقابل جبرانی به بازار مسکن وارد کند. شبیه رویدادی که در بازار ارز تجربه شد. سیاست‌گذار ارزی در سال‌های گذشته و به مدت چندسال به‌صورت دستوری از واقعی شدن نرخ ارز متناسب با تغییرات و تحولات اقتصادی، جلوگیری به‌عمل آورد و نرخ ارز در چند سال به‌صورت دستوری تقریبا ثابت ماند. اما این اقدام دستوری در نهایت منجر به افزایش یکباره نرخ ارز از اواخر سال ۹۶ و در ادامه در سال ۹۷ شد که در قالب شوک ارزی اثر و پیامدهای مخرب خود را در این بازار و سایر بازارهای اقتصادی نشان داد. هم‌اکنون این اقدام مخرب در بازار مسکن نیز دیده می‌شود. سرکوب تقاضای مصرفی وخانه‌اولی در بازار مسکن، کمبود عرضه وعدم سیاست‌گذاری درست در جهت افزایش سقف وام مسکن به‌صورت تدریجی و متناسب با تحولات قیمتی سالانه مسکن باعث افزایش فشردگی فنر تقاضا در بازار مسکن می‌شود و موجب می‌شود در صورتی که در سال‌های بعد علائمی از بهبود شرایط برای ورود متقاضیان به بازار مشاهده شود، انفجار تقاضا یا هجوم گسترده تقاضا به بازار رخ دهد.

این اقدام اثرات و پیامده‌های مخرب زیادی برای بازار مسکن به همراه خواهد داشت.

شاید این گمانه مطرح شود که طی سال‌های اخیر عواملی نظیر جهش قیمت، اثر متغیرهای بیرونی بر بازار مسکن وکمبود عرضه جدید به بازار منجر به افزایش فشردگی فنر تقاضا در بازار مسکن وافزایش تجمع پشت گیت‌های بسته بازار ملک شده است. این گمانه‌زنی و اثر آن بر افزایش فشردگی فنر تقاضا درست است. اما نمی‌توان از آن به‌عنوان تنها دلیل این موضوع یاد کرد. بخش زیادی از فشرده‌شدن حداکثری فنر تقاضا در بازار مسکن ناشی از تاخیر مکرر سیاست‌گذار مسکن در اعمال سیاست‌های درست به منظور تقویت قدرت خرید متقاضیان مسکن به واسطه به‌روزرسانی سقف تسهیلات خرید مسکن و اعمال راه‌کارهای موثر برای تامین مالی مسکن به‌منظور از حمایت از تقاضای مصرفی و خانه‌اولی بوده است. در واقع و در شرایطی که لازم است حلقه‌های زنجیره عرضه مسکن تکمیل شود، به‌دلیل تاخیر وتعلل سیاست‌گذار در این زمینه، هم‌اکنون انرژی پتانسیلی ذخیره شده در فنر تقاضا به سطح حداکثری رسیده است.

حلقه‌مکمل زنجیره عرضه

در زنجیره عرضه مسکن یک حلقه مربوط به امکان ساخت‌وساز از سوی سازنده‌ها و ورود آنها به بازار ساخت‌وساز و در نتیجه افزایش عرضه مسکن به بازار است. اما از سوی دیگر این زنجیره زمانی کامل خواهد شد که سازنده‌ها بتوانند واحدهای ساخته‌شده را در زمان مناسب و در اسرع‌وقت به بازار عرضه کرده و آنها را به فروش برسانند. زمانی‌که عملا به‌دلیل ضعف قدرت خرید و ناکارآمد بودن وام مسکن متقاضیان مصرفی و خانه‌اولی قادر به ورود به بازار و خرید ملک نباشند زنجیره عرضه نیز تکمیل نخواهد شد و در نتیجه حتی در صورت اقدام گسترده سازنده‌ها برای ساخت مسکن در یک دوره زمانی، رکود قطعی خواهد بود.

بنابراین لازم است سیاست‌گذار مسکن با شناسایی تکلیف اصلی خود در این زمینه واقدام موثر در راستای تکمیل زنجیره عرضه از قبیل مناسب‌سازی وام خرید مسکن، اتصال خانه‌اولی‌ها به سازنده‌ها و… مکانیزم‌های مناسب حمایت از سمت عرضه و تقاضای مصرفی به‌خصوص تقاضای خانه‌اولی و عرضه متناسب با تقاضای این گروه از خانوارها را در دستور کار قرار دهد. چندی پیش «دنیای‌اقتصاد» در گزارشی با اشاره به ناکارآمد شدن وام خرید مسکن و بی‌اثر شدن آن در پوشش بخش موثری از هزینه خرید مسکن، از سال ۹۹ به‌عنوان سال سیاه بازار مسکن یاد کرد.

راهکار خروج از ابر رکود

در این گزارش با اشاره به سه مقطع طلایی، سبز و سیاه در بازار مسکن، شرایط این سه دوره به لحاظ سطح پوشش وام خرید مسکن نسبت به قیمت واحدهای مسکونی برای خانه‌اولی‌ها و متقاضیان مصرفی تشریح شد. براساس اطلاعات ارائه شده در این گزارش سقوط قدرت وام مسکن به پایین‌ترین سطح طی سه دهه گذشته، «سال سیاه» را برای خانه‌اولی‌ها رقم زده است. حجم تقاضای مصرفی در ابررکود فعلی مسکن، به زیر یک‌پنجم رکود قبلی رسیده است. هم‌اکنون وام فعلی خرید مسکن به‌طور متوسط تنها هزینه خرید ۵مترمربع مسکن در شهر تهران را پوشش می‌دهد که رقمی بسیار ناچیز تلقی می‌شود. اما در دوره‌هایی که وام مسکن سطح نسبتا مناسبی از هزینه خرید مسکن را برای متقاضیان تامین‌ می‌کردند بازار در شرایط رونق قرار گرفته و روند عادی در بازار ملک جریان داشته است. سال ۷۳ به لحاظ میزان پوشش‌دهی وام مسکن از هزینه خرید آپارتمان، سال طلایی بازار محسوب می‌شود. چراکه در این سال به‌طور متوسط وام خرید مسکن هزینه خرید۴۲مترمربع واحد مسکونی را تامین می‌کرد. از سوی دیگر این تسهیلات در سال ۷۳، تامین‌کننده ۵۶ درصد از هزینه خرید یک آپارتمان معمولی ۷۵ مترمربعی با میانگین قیمت مسکن شهر تهران بود. همچنین تسهیلات خرید مسکن در این سال که در واقع سال شکوفایی و اوج کارآمدی صندوق‌های پس‌انداز مسکن در تامین هزینه خرید واحدهای مسکونی بود، ۸۴درصد از هزینه خرید یک آپارتمان ۵۰مترمربعی را تامین می‌کرد. بالاترین میزان پوشش‌دهی وام مسکن نسبت به هزینه خرید آپارتمان در سه دهه اخیر مربوط به سال ۷۳ است. در سال ۷۷ نیز یک مقطع زمانی دیگر مربوط به پوشش‌دهی سطح نسبتا وام از هزینه خرید مسکن تجربه شد؛ هرچند در مقایسه با سال ۷۳، رقم وام پرداختی نسبت کمتری از هزینه خرید مسکن را پوشش می‌داد. در سال ۸۴ نیز تجربه مشابه سال ۷۷ تکرار شد. این دو سال، به لحاظ آنکه دو سال بعد از وقوع جهش قیمت مسکن محسوب می‌شوند با یکدیگر تشابه دارند.

سال ۷۷ دو سال از زمان وقوع جهش قیمت مسکن در سال ۷۵ وسال ۸۴ دو سال از وقوع جهش قیمت در سال ۸۲ سپری شده بود. هر چند دو سال بعد از جهش قیمت مسکن سقف تسهیلات خرید مسکن در سال‌های ۷۷ و ۸۴ افزایش یافت اما این اقدام در مقایسه با مقطع زمانی فعلی به لحاظ زمان افزایش سقف تسهیلات مسکن نوعی اقدام سریع محسوب می‌شود. تسهیلات خرید مسکن در سال ۷۷ به‌طور متوسط و با احتساب میانگین قیمت مسکن در شهر تهران، هزینه خرید ۳۲ مترمربع از یک آپارتمان مسکونی و ۴۳ درصد از هزینه خرید یک واحد مسکونی معمولی و مصرفی ۷۵ مترمربعی در پایتخت را تامین می‌کرد. هر چند این میزان پوشش‌دهی با سطح پوشش وام از هزینه خرید مسکن در سال ۷۳ برابری نمی‌کرد و از آن کمتر بود؛ اما در این دوره نیز نسبت وام مسکن به هزینه خرید آپارتمان در تهران به میزان نسبتا مناسبی ترمیم شد.

در سال ۸۴ نیز وام خرید مسکن ۲۴ متر مربع از هزینه خرید یک واحد مسکونی معمولی و متوسط را تامین می‌کرد. این تسهیلات در سال ۸۴ همچنین به‌طور متوسط هزینه خرید ۳۷ درصد از یک واحد مسکونی ۷۵ مترمربعی را در مناطق عادی و مصرفی تهران تامین می‌کرد. این درحالی است که هم‌اکنون قدرت پوشش‌دهی وام مسکن به ۲/ ۵ مترمربع کاهش یافته است و وام خرید مسکن در سطح فعلی به هیچ‌عنوان پاسخگوی نیاز خانه‌اولی‌ها و متقاضیان مصرفی مسکن برای خرید آپارتمان نیست. در این گزارش با استناد به تجربه داخلی از مناسب‌سازی سطح تسهیلات خرید مسکن از یکسو و همچنین مرور یک تجربه موفق جهانی درخصوص پاسخ به نیاز تامین مسکن خانه‌اولی‌ها اعلام شد خروج از وضعیت سیاه بازار مسکن و ابررکود معاملاتی که در سال ۹۹ با آن مواجه شده‌ایم با «بسته نجات مجهز به وام استاندارد» امکان‌پذیر است. لازم است سیاست‌گذار  بخش‌مسکن بدون هرگونه تاخیر و تعلل در اصلاح و به‌روزرسانی سقف تسهیلات خرید مسکن زمینه ورود بخشی از خانه‌اولی‌ها به بازار را در شرایط رکود فعلی فراهم کند.

شیفت کرونایی تقاضای مسکن

دنیای‌اقتصاد : عوارض اقتصادی ماندگاری کرونا در جهان، بازار املاک کشورها را یکی پس از دیگری تحت تاثیر قرار داده است؛ به‌طوری‌که در آخرین نمونه شناسایی‌شده، باعث شیفت تقاضای مسکن در آمریکا شده است. چهار دگرگونی کرونایی در بازار مسکن آمریکا به‌واسطه تغییر رفتار متقاضیان خرید و اجاره رخ داده است. از یکسو تقاضای سکونتی در شهرهای بزرگ رو به کاهش گذشته و از سوی دیگر سه دسته خانوار هر کدام با تاثیرپذیری متفاوت از تبعات کرونا، در اقدامی مشترک به سمت شهرهای حومه حرکت کرده‌اند. آینده شهرها با این تغییر،‌ متحول می‌شود.

دگرگونی‌های کرونایی در بازار مسکن که ابتدا در کشورهای اروپایی ظاهر شده بود به تدریج حوزه املاک غالب کشورها را فرا می‌گیرد. آخرین یافته‌ها درباره این رخداد، از تغییرات کاملا محسوس و پررنگ در بازار مسکن آمریکا حکایت دارد. گزارش «دنیای‌اقتصاد» از نتایج مطالعاتی که «اکونومیست» درباره نوع واکنش بازار مسکن جهان به فراگیری کرونا انجام داده، حاکی است: در آمریکا که یکی از کشورهای کانونی «درگیر کرونا» -به لحاظ میزان ابتلا و مرگ و میر- نبض متغیرهای بازار مسکن با ۴ تغییر بزرگ همراه شده است.

در بازار مسکن آمریکا همچون اتفاقی که پیش‌تر گزارش‌های رسمی خبر از وقوع آن در بازارهای مسکن اروپا داده بودند، موجی از «مهاجرت خانواده‌های طبقات مختلف اجتماعی به حومه شهرها» شکل گرفته‌ است. ثروتمندان و میان‌درآمدها و حتی کم‌درآمدها هر کدام با یک «اثرپذیری متفاوت از عصر کرونا»، برای آینده سکونتی‌شان یک تصمیم مشترک گرفته‌اند و آن تغییر محل زندگی از شهرهای اصلی (مادر) به شهرهای پیرامونی (حومه یا همان شهرهای وابسته) است. دهک‌های پردرآمد و مرفه در آمریکا با هدف «خلاصی از مسائل زندگی در شهرهای شلوغ و پرجمعیت»، فرصت ناشی از «دورکاری» را به عاملی برای «انتخاب مناطق بیرونی» برای زندگی تبدیل کرده‌اند. خانوارهای متوسط نیز تحت‌تاثیر «کاهش درآمد و افزایش هزینه‌های مرتبط با رکود اقتصادی و کم‌کاری عصر کرونا»، به‌دنبال کاهش هزینه مسکن با هدف «پس‌انداز» هستند و آنها هم به سمت شهرهای حومه برای خرید یا اجاره آپارتمان حرکت کرده‌اند. کم‌درآمدها نیز ناگزیر به این کار شده‌اند.

نتیجه این حرکت تقاضا از بازار مسکن شهرهای اصلی و بزرگ آمریکا به حومه باعث شده «تعداد خانه‌های خالی در شهرهای اصلی در سال‌جاری نسبت به میانگین ۵ سال گذشته، افزایش چشمگیر پیدا کند»، «اجاره‌بهای لوکس‌ها کاهش شدید و آپارتمان‌های معمولی یا ضعیف رشد چشمگیر یابد»، «خرید و اجاره در شهرهای حومه رونق بگیرد» و همچنین «تصویر روشن از آینده شهرهای کم‌کیفیت و نسبتا دورافتاده از خدمات در بازار ملک به‌وجود بیاید.»

تعداد واحدهای مسکونی خالی از سکنه در شهرهای اصلی از زیر یک درصد در سال‌های اخیر به حدود ۳ درصد کل املاک افزایش پیدا کرده است. از آن طرف، اجاره‌بهای لوکس‌ها حدود ۲ درصد افت کرده و به همین میزان اجاره‌بهای واحدهای معمولی و کم‌قیمت افزایش یافته است.

بررسی‌های «دنیای‌اقتصاد» درباره آنچه در بازار مسکن آمریکا در دوره فراگیری رخ داده است، نشان می‌دهد: زهر کرونا در جهان درحال تبدیل شدن به پادزهر فقرسکونتی در شهرهای حومه‌ای است. در بازار مسکن ایران، شهرهای حومه‌ای به‌خاطر بی‌میلی جمعیت ساکن شهرهای اصلی به مهاجرت به آنجا طی سال‌های گذشته، همواره نقش خوابگاه برای طبقه ضعیف جامعه را بازی کرده است. هر چند در این دو سال اخیر، شهرهای جدید اطراف تهران به‌دلیل جهش قیمت مسکن در تهران، مورد توجه متقاضیان مسکن قرار گرفت اما این یک اجبار ناشی از تغییرات قیمت بود نه انتخاب. اما در این دوره همان‌طور که در کشورهای مختلف جهان، طبقات مختلف اجتماعی از شهرهای بزرگ و اصلی به سمت حومه درحرکت هستند، این اتفاق احتمال دارد در کشورمان نیز رخ دهد. اختلاط اجتماعی ناشی از این مهاجرت کرونایی باعث می‌شود سرمایه‌گذاران شهری میل پیدا کنند در حومه‌ شهرهای اصلی نیز سرمایه‌گذاری کنند و این باعث افزایش سطح خدمات، امکانات و دسترسی‌ها در شهرهای ضعیف می‌شود. این اتفاق، وابستگی این مناطق به شهر اصلی را کم خواهد کرد.

رشد قیمت مسکن ارزان، ارزانی خانه‌های لوکس

یک ویروس کوچک، انقلابی بزرگ در بازار مسکن آمریکا به‌وجود آورده است. خانه‌های گران و لوکس، ارزان شده‌اند و خانه‌های حومه شهر، برای افرادی که این روزها به‌دلیل شیوع کرونا از خانه کار می‌کنند به گزینه‌ای مناسب و کم‌خرج برای زندگی تبدیل شده‌ است. تقاضا برای خانه‌های ارزان بالا رفته و قیمت آنها را بالا برده است. این تحولات، در آمریکا که به یکی از کانون‌های اصلی کرونا تبدیل شده، بیشتر مشهود است.  به گزارش گروه اقتصاد بین‌الملل روزنامه «دنیای‌اقتصاد» به نقل از اکونومیست، مالکان خانه هنوز نگران هستند که رکود ناشی از شیوع کرونا منجر به کاهش قیمت مسکن شود. نرخ بهره پایین منجر به شکل‌گیری حباب در بازار مسکن ثروتمندان جهان شده‌ است. طبق شاخص کیس-شیلر (شاخصی برای بررسی قیمت مسکن) موسسه اعتبارسنجی استاندارد‌اند پورز، قیمت‌ها در بزرگ‌ترین شهرهای آمریکا در ماه آگوست نسبت به سال گذشته افزایش ۲/ ۵ درصدی داشته‌ است. اما همه‌گیری برای آمریکایی‌هایی که مالک خانه نیستند و آن را رهن و اجاره می‌کنند، آنچنان بی‌ضرر نبوده‌ است. طبق گزارش‌های اداره آمار ایالات متحده آمریکا، ۴۹ درصد از اجاره‌نشین‌ها در مقایسه با ۳۶ درصد از مالکان خانه، درآمد خود را در فاصله ماه‌های مارس تا سپتامبر از دست داده‌اند و رقابت برای دستیابی به خانه‌های مقرون‌به‌صرفه درحال افزایش است. گزارشی جدید از پژوهشی در دانشگاه هاروارد نشان می‌دهد فقط اجاره‌نشین‌های پولدار از تاثیر کرونا بر بازار اجاره‌خانه سود می‌برند.

پژوهشگران داده‌های مربوط به قیمت و تصرف در آمریکا ۶/ ۱۲ میلیون آپارتمان اجاره‌ای را در یک موسسه پژوهش املاک به نام کو استار بررسی کرده‌اند. طی یک دهه گذشته، هزینه کرایه آپارتمان سالانه به‌طور متوسط حدود ۲ درصد افزایش پیدا کرده است. همه‌گیری، این رشد را نامتوازن‌تر کرده است. در تابستان، متوسط کرایه‌ها در مقایسه با سال گذشته، برای نخستین بار در بیش از یک دهه به تازگی، کمتر شد. دلیلش هم ارزان‌تر شدن خانه‌های لوکس بود. کرایه خانه‌هایی که به‌دلیل داشتن امکانات و طراحی داخلی بالاترین رتبه را در کو استار دارند، نسبت به سال گذشته ۲ درصد کاهش پیدا کرده است. اما در آن‌سوی بازار، کرایه خانه‌هایی که کمتر لوکس هستند، در مدت زمان مشابه حدود ۲ درصد افزایش پیدا کرده که دلیل آن افزایش تقاضا برای خانه‌های ارزان‌قیمت است.

کاهش اجاره خانه‌های هوشمند نشان‌دهنده کمتر شدن تقاضا در این زمینه است. تابستان امسال، خانه‌های خالی در مناطق پرتراکم شهری مثل منهتن، به‌طور متوسط سه درصد نسبت به سال گذشته افزایش پیدا کرد. این جریان می‌تواند نشان‌دهنده شکل جدیدی از زندگی باشد. در شرایطی که اداره‌ها و رستوران‌ها و اماکن تفریحی تعطیل شده‌اند، زندگی شهری و هزینه‌های جانبی آن هم درخشش خود را از دست داده است. دورکاری در خانه باعث شده مردم آمریکا درباره محل زندگی خود تجدیدنظر کنند. اجاره‌کنندگان جوان هم به خانه پدر و مادرهایشان بازمی‌گردند و تعداد خانه‌های خالی در شهرها را بالا می‌برند. در تابستانی که گذشت، تعداد افراد ۱۸ تا ۲۹ ساله‌ای که با والدین خود زندگی می‌کنند به بالاترین سطح خود از زمان رکود بزرگ دهه ۳۰ تاکنون رسید.

کسانی‌که به‌دنبال پس‌انداز پول خود هستند، نقاطی ارزان‌تر را برای زندگی و کرایه خانه انتخاب می‌کنند. تعداد خانه‌های آمریکایی زیر ۶۰۰ دلار در ماه برای اجاره، در فاصله سال‌های ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۹، دست‌کم ۵/ ۲ میلیون مورد کمتر شده‌ است در حالی‌که خانه‌هایی با حدود هزار دلار در ماه برای اجاره افزایش ۴/ ۱۰ میلیونی داشته‌ است. همه‌گیری فقط جست‌وجو برای خانه‌های مقرون‌به‌صرفه را سخت‌تر کرده است.

تحول کرونایی مسکن

کرونا بازار مسکن دنیا را متحول کرده است. به گزارش سایت خبری منا اف‌ان، حومه شهرها به لحاظ تاریخی همیشه مکان‌هایی با تنوع کمتر نسبت به شهرها بوده‌اند که دلیل آن ترکیب طبقات اجتماعی و نژادی است. این مساله، حاصل بسیاری از محرک‌های اجتماعی و اقتصادی است که روی توسعه مناطق شهری اثر می‌گذارند. اما مناطق حومه شهری و نقاطی که مردم از آنها به سمت مرکز شهر و محل کار خود می‌آیند درحال تحول است. افزایش تعداد خانه‌های مرکزی شهری که مقرون‌به‌صرفه نیستند، این افراد را به سمت حومه شهرها هدایت کرده است. این جریان می‌تواند تنوع نژادی و طبقاتی حومه شهر را نسبت به گذشته، بیشتر کند. این روزها، تغییر الگوی توسعه شهری و اثرات کرونا هم‌سو با هم منجر به تحول بیشتر حومه شهرها شده‌ است.

فاکتورهای تاریخی بسیاری وجود دارد که محدودیت تنوع در حومه شهرها را رقم زده‌ است. مثلا قیمت بالای خانه‌ها در حومه  شهرهای آمریکا، نقش فیلتری را داشت که طبقه‌بندی نژادی را تسهیل می‌کرد. بسیاری از آفریقایی-آمریکایی‌ها نمی‌توانستند قدم به آن مناطق بگذارند. به این ترتیب طبقه متوسط سفیدپوست در حومه  شهر متمرکز شد. اما اکنون مردمی که نمی‌توانند به‌دلیل افزایش قیمت، در مرکز شهر خانه بگیرند، مهاجران جدید به حومه شهر می‌شوند.  البته مساله تحول هویت سنتی حومه شهر در زمان ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ مطرح شد. او می‌گفت ساخت خانه‌های مقرون‌به‌صرفه در حومه  شهر، تهدیدی در مقابل «رویای سبک زندگی حومه شهری» است. به این ترتیب او معتقد بود حومه شهر جای خانواده‌های کم‌درآمد و طبقات کارگر نیست. اما راستش را بخواهید همین طبقه حومه شهر نقشی تعیین‌کننده در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا داشت. برخی تحلیلگران ادعا می‌کنند آرای حومه شهر به نفع دموکرات‌ها بود و نقشی کلیدی ایفا کرد.  تغییرات در حومه  شهرها ناشی از تحولات مراکز شهر است. طی ۲۰ سال گذشته، الگوهای اجتماعی-اقتصادی و شهرسازی، شهرها را در سرتاسر جهان متحول کرده است. اکنون خانه‌های مقرون‌به‌صرفه کمتری در مراکز شهرهای بزرگ جهان وجود دارد. این پدیده محدود به یک یا چند شهر و کشور نیست. گزارش‌های سازمان ملل هم نشان می‌دهد مقرون‌به‌صرفه نبودن خانه در شهرها یک معضل جهانی است. داده‌های به دست آمده از کمیسیون اروپایی هم نشان می‌دهد بیش از سه‌چهارم ساکنان خانه‌های شهرهای بزرگ اروپایی نظیر لندن، پاریس، استکهلم و دوبلین معتقدند یافتن خانه‌ای مناسب با قیمت معقول در شهر بسیار دشوار است. همین مساله، افراد کم‌درآمد را وادار کرده است از شهر به حومه شهر بروند. این انتقالات منجر به بروز مشکلاتی شده‌ است؛ مثلا در آمریکای شمالی که تغییرات جمعیتی با تغییرات نژادی و همچنین تحولات اجتماعی-اقتصادی همراه است، مشکلاتی به‌وجود آمده‌ است.  البته جابه‌جایی به مناطق حومه شهری الزاما برای گروه‌های کم‌درآمد بهتر نیست. در بسیاری از موارد دسترسی به امکاناتی مانند پارک یا خدمات بهتر مثل مدرسه و سیستم حمل‌ونقل عمومی محدود می‌شود. به هر حال، پیش از شیوع همه‌گیری این تحول در جابه‌جایی‌ها و حرکت به سمت حومه شهر آغاز شده بود. اکنون که دورکاری‌ها، الگوی کار را عوض کرده است بسیاری از افراد ترجیح می‌دهند در خانه‌هایی در حومه  شهر بمانند و کار کنند. به همین دلیل است که این بحث مطرح شده که همه‌گیری کرونا، مردم در طبقه متوسط را وادار می‌کند مراکز شهرها را ترک کنند.

© کلیه حقوق برای شرکت عمران آبشار اسپادانا محفوظ است . - طراحی توسط مصطفی مولایی