سقوط تاریخی تولید مسکن

بساز و بفروش‌ها در مارپیچ بازار

تيراژ توليد مسكن نسبت به كف تاريخي پارسال ۴۲ درصد ديگر سقوط كرد

توقف جريان عرضه خانه در پنج‌‌ضلعي

دنياي‌اقتصاد : سردترین فصل ساخت‌و‌ساز در پایتخت برای بهار۱۴۰۱ به ثبت رسید. تیراژ تولید مسکن در تهران طی فصل اول امسال به پایین‌ترین میزان طی حداقل ۱۸سال گذشته سقوط کرد. این رکود تاریخی خانه‌سازی بیش از هر عاملی، متاثر از «جهش دوباره قیمت مسکن» در ابتدای سال جاری است که باعث نااطمینانی سرمایه‌گذاران ساختمانی به آینده و ناتوانی بیشتر آنها در فروش و در نتیجه انصراف از ادامه فعالیت شد. سازنده‌ها در مارپیچ تورم ملکی گیر افتاده‌اند؛ به‌طوری‌که «رشد بیشتر قیمت» باعث تشدید خروج آنها از بازار ساخت می‌شود و برعکس.

10

رکورد جدید از سقوط تیراژ ساخت مسکن در پایتخت ثبت شد. اگرچه سال 1400 تیراژ ساخت مسکن در تهران به کف تاریخی رسید، اما آمار جدید از پروانه‌های ساختمانی صادرشده در سه ماه نخست امسال حکایت از آن دارد که تیراژ تولید مسکن در تهران نسبت به کف تاریخی پارسال 42 درصد دیگر سقوط کرد. بهار پارسال در تهران برای 10 هزار و 700 واحد مسکونی پروانه ساختمانی صادر شد که این میزان در بهار امسال به شش هزار و 200 واحد تنزل پیدا کرده است. بررسی «دنیای اقتصاد» از عوامل موثر بر این رخداد حکایت از گیر کردن بساز و بفروش‌ها در مارپیچ بازار مسکن دارد؛ مارپیچی که به واسطه سیکل معیوب تورم ساخت مسکن و اثر آن بر میزان سرمایه‌‌گذاری ساختمانی شکل گرفته است.

به گزارش «دنیای اقتصاد»، داده‌های مربوط به آمار صدور پروانه‌های ساختمانی در سه ماه نخست امسال نشان می‌دهد بهار تولید مسکن 1401، زمستانی سپری شد. بر اساس این آمار که در اختیار «دنیای اقتصاد»‌‌ قرار گرفته است، تیراژ تولید مسکن در فصلی که گذشت، حتی نسبت به برش فصلی رکود تاریخی تولید مسکن در سال 1401 هم 42 درصد افت کرده و پایتخت از کف تاریخی خانه‌‌سازی هم دوباره سقوط کرده است. در واقع تعداد واحدهای مسکونی در حال ساخت که بهار امسال برای آنها پروانه ساختمانی صادر شده، تقریبا نصف این تعداد در فصل مشابه پارسال است. بنابراین بهاری که گذشت برای سازنده‌ها حال و هوای کاملا زمستانی داشت.

اما پیام این آمار زمانی به‌طور کامل دریافت می‌شود که روند طی شده در بازار سرمایه‌‌گذاری ساختمانی طی سال‌های اخیر مرور شود. سال گذشته در شهر تهران برای ساخت 40 هزار و 500 واحد مسکونی پروانه توسط شهرداری تهران صادر شد.1400 در واقع هفتمین سال رکود سنگین سرمایه‌‌گذاری ساختمانی در تهران بود، اما روند افت ساخت‌و‌ساز به شکلی ادامه پیدا کرد که این سال در مقایسه با شش سال قبل از آن (سال‌های 94 تا 99) خود واجد یک رکورد بی‌‌سابقه شد. در واقع تیراژ ساختمانی که در تهران در وضعیت نرمال سالانه بین 80 تا 100 هزار واحد مسکونی بود، از سال 94 به بعد به حدود 60 تا 65 هزار واحد کاهش پیدا کرد اما این وضعیت نیز پایدار نبود و پارسال حجم ساخت‌و‌ساز از کف رکوردی چند سال قبل از آن نیز پایین‌‌تر رفت و به 40 هزار و 500 واحد رسید.

عوامل مختلفی بر رکود دنباله‌‌دار سرمایه‌‌گذاری ساختمانی طی سال‌های اخیر اثرگذار بود که در این بین جهش بی‌‌سابقه قیمت مسکن در سال‌های 97 تا 99، پرتاب متقاضیان مصرفی خرید ملک به بیرون بازار به دلیل عدم تناسب بین سطح قیمت‌‌ها و استطاعت خریداران و در نتیجه کاهش تقاضای پایدار مسکن در بازار و در نهایت از بین رفتن قدرت خرید خانه‌‌اولی‌‌ها ناشی از تورم، اثر به مراتب بیشتری بر وضعیت ساخت‌و‌ساز داشته است. در بازاری که به دلیل وضعیت خاص ناشی از جهش و نبود قدرت خرید متقاضیان مسکن، سازنده‌ها در فروش واحدهای خود ناکام هستند، روندی شکل می‌گیرد که عملا دو‌سر باخت محسوب می‌شود؛ به این معنا که هم سازنده‌ها و هم متقاضیان خرید مسکن، بازنده این روند خواهند بود.

ماجرای وضعیت دو‌سر باخت بازار مسکن این است که سازنده‌ها به دلیل ناتوانی در فروش واحدهای تکمیل‌شده با توجه به فاصله زیاد سطح قیمت‌‌ها با استطاعت اغلب متقاضیان مصرفی ملک عملا نمی‌توانند سیکل سرمایه‌‌گذاری ساختمانی را از سر بگیرند. این موضوع به کاهش ساخت‌و‌ساز جدید منجر می‌شود و در نتیجه کمبود عرضه آپارتمان در بازار مسکن نتیجه طبیعی آن خواهد بود. در بازاری که عرضه با کمبود مواجه است، قیمت مسکن قاعدتا با افزایش روبه‌رو خواهد شد و سازنده‌ها با مشاهده این وضعیت که خرید و فروش با افزایش دوباره سطح قیمت‌‌ها دشوارتر می‌شود، بیش از پیش از سرمایه‌‌گذاری ساختمانی جدید پرهیز می‌کنند.

وضعیتی که سازنده‌ها اکنون در آن گیر افتاده‌‌اند را می‌توان به «مارپیچ» تعبیر کرد؛ تعبیری که در علم اقتصاد برای توصیف رابطه بین تورم و دستمزد در اقتصادهای بیمار تحت تاثیر اتخاذ سیاست‌های پولی مشکل‌‌ساز استفاده می‌شود. مقصود از مارپیچ تورم و دستمزد این است که در غیاب سیاست پولی مناسب، سعی می‌شود برای مبارزه با کاهش قدرت خرید خانوارها، از افزایش حداقل دستمزد استفاده شود. این در حالی است که نفس افزایش دستمزد خود موجب بالاتر بردن تقاضا برای کالا و خدمات خواهد شد و چون در سمت عرضه کالا و خدمات، افزایشی رخ نمی‌دهد، در نهایت این اقدام خود تورم‌‌زا خواهد بود چراکه به دنبال افزایش تقاضا با عرضه ثابت، قیمت‌‌ انواع کالا و خدمات رشد خواهد داشت. به این ترتیب وضعیت بغرنج اقتصادی مذکور به بروز پدیده مارپیچ تورم و دستمزد تعبیر می‌شود که حکایت از اثر متقابل افزایش دستمزد بر افزایش تورم و مسیر نزولی اقتصادی که شهروندان در چنین شرایطی می‌‌پیمایند، دارد.

اما در بازار مسکن چه اتفاقی افتاده که می‌توان از آن به «مارپیچ» تعبیر کرد؟ ماجرا از این قرار است که سازنده‌ها به دلیل شرایط ناشی از جهش و رکود بازار معاملات ملکی در چند سال اخیر، عملا با شرایطی روبه‌رو هستند که حلقه پایانی زنجیره بازار مسکن در آن کار نمی‌کند. مقصود از حلقه آخر، وجود تقاضای خرید موثر در بازار مسکن است که در حال حاضر فقدان این تقاضا به دلیل نبود استطاعت خرید ناشی از تورم مسکن دردسرساز شده است. به این ترتیب سازنده‌ها از فروش واحدهای تکمیل‌شده سال‌های اخیر ناتوان هستند و این در حالی است که اصل این ناتوانی در فروش، خود به کاهش عرضه منجر می‌شود و کاهش عرضه پدیده‌‌ای است که به‌طور طبیعی به افزایش تورم در بازار مسکن منجر خواهد شد. در پی افزایش تورم ملکی ناشی از کاهش عرضه نیز، به تدریج گروه بیشتری از متقاضیان مسکن به بیرون از بازار پرتاب خواهند شد و این یعنی وضعیت سرمایه‌‌گذاری ساختمانی طی این روند بغرنج‌‌تر خواهد شد. نتیجه مارپیچی که سازنده‌ها در آن گیر کرده‌‌اند، چیزی جز این نیست که آنها از فعالیت ساختمانی باز می‌‌مانند و رسیدن به پایین‌‌تر از کف ساخت‌و‌ساز در تهران طی سه ماه نخست امسال، ناشی از همین وضعیت است.

 خرداد «شبه‌تعطیل» در بازار ساخت‌و‌ساز

به گزارش «دنیای اقتصاد»، بررسی کلی وضعیت بازار ساخت‌و‌ساز در تهران نشان می‌دهد سرمایه‌‌گذاران ساختمانی درون یک پنج‌‌ضلعی محبوس شده‌‌اند و اگر متغیرهای اقتصادی و غیراقتصادی در جهت بر هم خوردن این وضعیت تغییر نکند، راهی به بیرون از این پنج‌ضلعی ندارند. شرایط فعلی به حدی برای سازنده‌ها نامطلوب است که سبب شده میزان تقاضای ساخت‌و‌ساز در یک ماه خرداد با تنزل چشمگیر و دور از انتظار روبه‌رو شود. جدای از اینکه تیراژ ساخت شهر تهران در بهار امسال به پایین‌‌تر از کف تاریخی پارسال رسیده، در خرداد فقط برای ساخت 1600 واحد مسکونی پروانه صادر شده که تقریبا برابر با تیراژ ساخت در فروردین امسال (ماه نیمه تعطیل بازارها) است و این یعنی خرداد 1401 وضعیتی «شبه‌تعطیل» در بازار فعالیت‌‌های ساختمانی داشته است.

اتفاقا در خرداد ماه میانگین قیمت مسکن در معاملات شهر تهران با رشد ماهانه 5/ 8 درصدی همراه شد که طی حدود سه سال قبل از آن بی‌‌سابقه بوده است. به این ترتیب جهش دوباره قیمت مسکن در ماه پایانی بهار امسال، رکود دوباره تولید مسکن را رقم زد. اضلاع سلولی که فعالان بازار ساخت‌و‌ساز در آن گیر کرده‌‌اند را ضعف قدرت خرید، پیش‌‌بینی ناپذیری آینده قیمت‌‌ها و نبض معاملات مسکن، سخت‌‌تر شدن فروش واحدهای تکمیل شده تحت تاثیر روند تورمی احتمالی در آینده، ادامه روند تورمی در بازار مصالح ساختمانی و افزایش هزینه ساخت و در نهایت صرفه بیشتر نگهداری ساختمان‌های نیمه‌‌تمام از تکمیل و فروش آنها برای شروع ساخت‌و‌ساز جدید تشکیل می‌دهد. درباره ضلع آخر، فعالان ساختمانی عنوان می‌کنند که به دلیل تورم مصالح و نبود قدرت خرید، عملا عایدی ساخت و‌ساز کاهش پیدا کرده و به حدود 30 تا 35 درصد رسیده است؛ این در حالی است که آنها معتقدند در صورتی که وضعیت تورمی در بازارهای مختلف مهار نشود، نگهداری ساخمان‌‌های نیمه‌‌تمام برای آنها به صرفه‌‌تر خواهد بود و ارزش دارایی آنها به این ترتیب حفظ می‌شود.

 راه برون‌‌رفت از سیکل معیوب ملکی

به گزارش «دنیای اقتصاد»، در بهار امسال حدود هشت‌‌هزار واحد مسکونی نوساز و تازه‌‌ساز معامله شده که در مقایسه با صدور شش‌‌هزار و 200 پروانه ساختمانی، روایتگر بر هم خوردن تعادل حداقلی بین عرضه و تقاضای این واحدهاست. حتی اگر با توجه به دوره یک تا دو ساله ساخت و تکمیل واحدها، تیراژ ساخت بهار پارسال را با معاملات بهار امسال مقایسه کنیم، تقریبا میزان ساخت و فروش سر به سر است که وضعیت بهتری نسبت به کمبود نوساز است، اما در عین حال شرایط ایده‌‌آل این است که میزان ساخت‌و‌ساز از میزان تقاضا پیشی بگیرد. به هر ترتیب فصل اول سال هشتم رکود سنگین ساختمانی با ادامه سقوط ساخت‌و‌ساز سپری شد و این در حالی است که به باور کارشناسان، ادامه این وضعیت مسیر را برای پایان دادن به رکود معاملات مسکن سخت می‌کند.

آنچه بیش از هر چیز سبب شده سازنده‌ها از بازار فعالیت ساختمانی در تهران خارج شوند، نااطمینانی نسبت به آینده است و این در حالی است که تمرکز سیاستگذار بخش مسکن به جای رفع این نااطمینانی، بر تقویت عرضه به شکل ساخت گلخانه‌‌ای مسکن در قالب طرح مسکن‌‌سازی یک میلیونی است. از دیدگاه کارشناسان، سیکل معیوب شکل گرفته در بازار ساخت‌و‌ساز در صورتی از کار خواهد افتاد که به واسطه اقداماتی از جنس اقتصادی و غیراقتصادی در داخل و خارج از بازار مسکن، از نااطمینانی به آینده کاسته شود.

کلیدی‌‌ترین برنامه دولت برای نجات بازار مسکن از رکود عمیق ساخت‌و‌ساز می‌تواند مهار تورم باشد که اقدامی امیدآفرین تلقی می‌شود و فعالان بازارهای مختلف از جمله سرمایه‌‌گذاران ساختمانی را به از سر‌گیری فعالیت تحریک می‌کند. همچنین کاهش ریسک ناشی از وضعیت متغیر غیراقتصادی یعنی مذاکرات رفع تحریم‌ها می‌تواند به ثبات اقتصادی و مهار تورم کمک کند. طبعا در بازار بدون تورم فضا برای سرمایه‌‌گذاری ساختمانی فراهم خواهد بود. اما آنچه روشن است این است که اگر بهبودی در آمار ساخت‌و‌ساز حاصل نشود و تیراژ بهار در سه فصل بعدی امسال هم تکرار شود، کل تعداد واحدهای مسکونی که مجوز ساخت برای آنها صادر شده در پایان امسال به حدود 30 هزار واحد می‌‌رسد که معادل یک فصل فعالیت ساختمانی در وضعیت طبیعی بازار (پیش از جهش مسکن در سال 97) است. بنابراین دغدغه و تمرکز سیاستگذار بخش مسکن در حال حاضر بیش و پیش از هر چیز، باید نجات سازنده‌ها از مارپیچی که مانع از ادامه فعالیت آنها شده است، باشد.

شیوع خانه‌های غیرقابل فروش

هشدار ۲۵ روز پيش درباره «اشكال بسته حمايت از اجاره‌‌نشين‌‌ها» رهگيري شد

دنياي اقتصاد : اشکال اساسی مصوبه «تمدید خودکار قراردادهای اجاره» -مطابق پیش‌بینی هشدارآمیز کارشناسان در زمان تصویب- در بازارهای اجاره و خرید خانه مساله‌ساز شد. تحقیقات میدانی «دنیای‌اقتصاد» نشان می‌دهد، ابهامات مصوبه‌ای که قرار بود بازار اجاره مسکن را به نفع مستاجرها تنظیم کند، هم‌اکنون عامل شیوع «آپارتمان‌های غیرقابل فروش» شده است. مستاجرها به پشتوانه «تمدید خودکار اجاره‌نامه‌های۱۴۰۰» در مواجهه با تصمیم مالک برای فروش آپارتمان بعضا «اجازه بازدید از آپارتمان» به متقاضی خرید نمی‌دهند. متن این مصوبه بدون آنکه سکانس‌های قبل از فروش یک واحد مسکونی تحت اجاره مستاجر را پیش‌بینی کرده باشد، فقط آن دسته از آپارتمان‌هایی را که پارسال اجاره داده شده و امسال به کدرهگیری فروش مجهز شده از «تمدید خودکار» مستثنی کرده است. این در حالی است که گام اول برای فروش، «بازدید خریدار از آپارتمان» است که «نه» مستاجر ساکن در ملک به قبول این فرآیند عملا مانع فروش می‌شود. راه اصلی تنظیم بازار اجاره از مسیر «عدم مداخله در روابط مالک و مستاجر» می‌گذرد.

2

عارضه ثانویه «تمدید خودکار» اجاره‌‌نامه‌های مسکن، برای بازار ملک در شکل شیوع خانه‌های غیرقابل فروش، رهگیری شد. بررسی‌‌های «دنیای اقتصاد» درباره تازه‌‌ترین شرایط بازار معاملات مسکن شهر تهران نشان می‌دهد، 25 روز بعد از اجرایی شدن مصوبه تمدید خودکار قراردادهای اجاره مسکن 1401 برای یک‌سال دیگر، هم‌‌اکنون یک معضل مهم در بازار ملک، در مسیر معاملات خرید و اجاره مسکن ایجاد مانع کرده است و پیامد ثانویه خود را در شکل افزایش تعداد خانه‌های غیرقابل فروش نشان داده است

این روزها خریداران و فروشنده‌های برخی از واحدهای مسکونی در بازار مسکن، با «نه» برخی از مستاجرها برای بازدید خریدار از ملک مواجه شده‌‌اند. این موضوع هم‌‌اکنون هم برای خریدار، هم فروشنده و هم مستاجر مساله‌‌ساز شده است.

در حالی که سیاستگذار با نیت کمک به مستاجرها و حمایت از این گروه آسیب‌‌پذیر و فاقد مسکن در جامعه، مصوبه تمدید خودکار قراردادهای اجاره را از ابتدای تابستان امسال اجرایی کرد اما با وجود نیت مثبتی که در پس این مصوبه قرار داشت، 25 روز بعد از اجرایی شدن آن، بازار معاملات خرید و فروش و اجاره مسکن را با تبعات بعدی همراه کرده است. در واقع اگر‌چه نیت سیاستگذار از تصویب این مصوبه کمک به مستاجرها و مهار تورم اجاره مسکن بود اما، از آنجا که ستون فقرات این مصوبه بر مبنای دخالت در سازوکار بازار اجاره است عملا تعامل و رابطه مالک و مستاجر را در برخی موارد به مسیری هدایت کرده است که در نهایت منجر به ایجاد دردسر برای آنها و بازار مسکن شده است.

ردپای هشداری که 25 روز پیش درباره تبعات ثانویه اجرای این مصوبه در بازار مسکن هم از سوی کارشناسان حقوقی و هم از جانب کارشناسان اقتصادی، دست‌‌کم درباره یکی از اشکالات اصلی آن، مطرح شده بود، در حال حاضر در بازار مسکن رصد می‌شود. دردسری که عوارض آن نه‌تنها دامنگیر خریدار و فروشنده مسکن (موجر) شده است بلکه برخلاف ظاهر حمایتی آن، برای مستاجرهای این واحدها مساله‌‌ساز شده است. از همان روز اول اجرای این مصوبه در بازار مسکن، کارشناسان حقوقی، ملکی و اقتصادی به سیاستگذار مسکن هشدار دادند این سیاست دست‌‌کم 5 عارضه مهم را برای موجران و مستاجرها به همراه خواهد داشت. اختلال در روند فروش واحدهای اجاره‌‌ای، عدم امکان تعمیر و بازسازی برای مالک قبل از پروسه فروش و مشکلاتی که موجر برای احراز حقوق قانونی خود برای استفاده از استثنائات اعلام‌شده در این مصوبه برای الزام مستاجر به تخلیه ملک خود با آن مواجه است سه مورد از هشدارهایی بود که پیش از این مطرح شده بود.

این در حالی است که نگرانی خریدارها از زمان تخلیه ملک خریداری‌شده که در زمان خرید در اختیار مستاجر بوده است و اینکه آیا اصلا مستاجر اقدام به تخلیه خواهد کرد یا خیر و دردسرهای بعدی آن از دیگر تبعاتی بود که پیش از این درباره آن هشدار داده شده بود.

کارشناسان در آن زمان نسبت به عدم صراحت قانون درباره تعیین تکلیف وضعیت مستاجرهایی که بنا دارند قبل از تاریخ قرارداد اقدام به تخلیه ملک کرده یا قصد تمدید قرارداد خود را ندارند نیز تذکر داده بودند.

اختلال در روند معاملات ملک

اما در روزهای اخیر، تعداد زیادی از موجرهایی که قصد فروش واحدهای اجاره‌‌ای خود را داشته‌‌اند با «نه» برخی از مستاجرها دربرابر تقاضای بازدید خریدار از واحد اجاره‌‌ای مواجه شده‌‌اند. این موضوع منجر به افزایش تعداد خانه‌های غیرقابل فروش در بازار مسکن شده است و در برخی از موارد جریات عادی معاملات خرید و فروش مسکن را مختل کرده است.

ابتدای تابستان امسال مصوبه تمدید خودکار قراردادهای اجاره مسکن به مدت یک‌سال دیگر در بازار مسکن اجرایی شد. براساس این مصوبه، با توجه به افزایش قابل توجه اجاره واحدهای مسکونی در بهار 1401 و چشم‌‌انداز رشد آن در ادامه سال جاری و با توجه به فرا رسیدن فصل نقل و انتقال مستاجران و عدم تمکن مالی کافی جامعه مستاجران در شرایط بحرانی اقتصادی کشور، تعیین سقف اجاره‌‌بها، استثنائات و مشوق‌‌هایی در این باره تعیین و ابلاغ شد. براساس ماده یک این مصوبه، تمام قراردادهای اجاره واحدهای مسکونی در سال 1401 پس از تاریخ ابلاغ این مصوبه به صورت خودکار و به مدت یک سال و حداکثر با نرخ‌‌های تعیین شده نسبت به قراردادهای موجود تمدید می‌شود. این نرخ برای شهر تهران و سایر کلان‌شهرها 25 درصد و سایر نقاط شهری 20 درصد تعیین شد. در تبصره این ماده نیز آمده است که توافق مالک و مستاجر با نرخ‌‌های کمتر از موارد فوق بلامانع است.

معنای ماده یک این مصوبه این است که تمام قراردادهای اجاره مسکن که در سال جاری به اتمام می‌‌رسند به صورت خودکار برای یک‌سال دیگر و با شرایط افزایش حداکثر 25 درصدی در نرخ اجاره‌‌بها در تهران و 20 درصدی در سایر شهرها تمدید خواهند شد و موجران نمی‌توانند مستاجر را وادار به تخلیه ملک یا درخواست افزایش اجاره‌‌بها با میزان بیشتر از نرخ تعیین‌شده کنند. اما در ماده 2 این مصوبه تاکید شده است که این الزام برای موجران یعنی عدم امکان الزام مستاجر به تخلیه واحد اجاره‌‌ای و افزایش بیش از 25 درصدی اجاره‌‌بها، دارای برخی موارد استثناء است که موجر در صورتی که دارای برخی شرایط خاص باشد بتواند اقدام به دریافت حکم تخلیه کند. در ماده 2 آمده است: موارد استثنا شده از تمدید خودکار اجاره‌‌نامه‌ها به این شرح تعیین می‌شود؛ اول آنکه در صورتی که مالک، ملک یا واحد مورد اجاره را به فروش رسانده باشد و قرارداد فروش را در سامانه ثبت معاملات املاک ثبت کرده و کد رهگیری دریافت کرده باشد و همچنین علاوه بر این، اطلاعات ملک را در سامانه املاک و اسکان ثبت کرده باشد.

ظاهر این بند از ماده 2 این است که در صورتی که موجر واحد خود را به فروش برساند می‌تواند اقدام به تخلیه واحد برای واگذاری آن به خریدار جدید کند. اما یک موضوع مهم در این ماده پنهان است که در این مصوبه پیش‌‌بینی‌‌های لازم درباره آن انجام نشده است و هم‌‌اکنون منجر به ایجاد دردسر و مساله برای خریدار و فروشنده این دسته از واحدها و حتی مستاجرهای ساکن در آن شده است.

مساله از این قرار است که عملا در بسیاری از موارد این‌چنینی، امکان فروش واحد اجاره‌‌ای از موجر سلب شده است، چرا که در بسیاری موارد دیده شده است مستاجرها برای بازدید خریدار از ملک اجاره‌‌ای با مالک یا موجر همکاری نمی‌کنند. نه برخی مستاجرها به بازدید خریدار از آپارتمانی که در آن ساکن هستند عملا امکان فروش واحد را از مستاجر سلب کرده است. همین موضوع منجر به افزایش تعداد فایل‌‌های آپارتمان غیرقابل فروش در بازار مسکن در هفته‌ها و روزهای اخیر شده است. لازم بود در این مصوبه برای آن دسته از موجرانی که قصد فروش واحدهای خود را دارند یک کانال محافظت ‌شده پیش‌‌بینی می‌شد تا در جریان معاملات آنها خللی وارد نشود. در واقع لازم بود در این سیاست یک کانال محافظت‌شده برای به رسمیت شناخته شدن حق موجر پیش‌‌بینی می‌شد. هر چند در ظاهر در این مصوبه این موضوع در نظر گرفته شده است اما آنچه در مصوبه آمده است مربوط به قدم بعدی یعنی زمانی است که وی موفق به فروش واحد خود شده است. در حالی که در مرحله قبل یعنی از زمان فایل کردن واحد تا فروش، به دلیل عدم همکاری برخی از مستاجرها با موجر برای ایجاد امکان بازدید برای خریداران، به پشتوانه این مصوبه، عملا امکان فروش بسیاری از این واحدها سلب شده است.

از سوی دیگر، در صورت فروش و با وجود اینکه خریدار و فروشنده مبایعه‌‌نامه و کدرهگیری در اختیار دارند، باید یک فرآیند قضایی پیچیده را برای احقاق حق خود طی کنند. یعنی باید به شورای حل اختلاف طرح دعوا کرده و در یک پروسه زمان‌بر و پردردسر قضایی برای احقاق حق خود قرار بگیرند. این مساله برای فروشنده و خریدار و حتی مستاجر ایجاد دردسر و مشکل خواهد کرد و روند معاملات را مختل می‌کند.

این در حالی است که یک نگرانی مهم دیگر در سمت خریدار نیز قفل دومی در مسیر معامله این نوع واحدها ایجاد کرده است. این نگرانی ناشی از عدم تخلیه واحد خریداری‌شده از سوی مستاجر بعد از خرید واحد است. خریدار با این نگرانی روبه‌روست که آیا مستاجر ساکن در واحد خریداری‌شده به موقع و در زمان وعده داده شده اقدام به تخلیه ملک خواهد کرد؟ با توجه به اینکه تمام حقوق و وظایف موجر بعد از فروش واحد به خریدار یا موجر جدید منتقل خواهد شد، بار نگرانی این موضوع در این مرحله بر عهده خریدار قرار دارد. در این مصوبه نیز آمده است که موجر و مستاجر در صورت مواجهه با اختلاف باید برای رسیدگی به دعوای ایجاد شده به شورای حل اختلاف مراجعه کنند.

این موضوع منجر به نگرانی برای سایر موجران شده است. حتی در میان افرادی که به قصد سرمایه‌‌گذاری بلندمدت و عرضه آپارتمان خریداری شده به بازار اجاره قصد ورود به بازار مسکن و خرید ملک دارند نیز ایجاد نگرانی کرده است. آنها نگران هستند که در صورت خرید آپارتمان و عرضه آن به بازار اجاره، با دردسرهای بعدی ناشی از تبعات اجرای سیاست جدید در این بازار مواجه خواهند شد.

این موضوع در کنار ریسک صفر سرمایه‌‌گذاری کوتاه‌‌مدت ملکی یا سفته‌‌بازی در بازار مسکن دست به دست هم داده است و می‌‌تواند منجر به کاهش سرمایه‌‌گذاری بلندمدت در بازار مسکن و عرضه واحدهای استیجاری به این بازار در برابر افزایش تعداد معاملات سفته‌‌بازانه شود. در واقع برخی از افرادی که پیش از این قصد ورود بلندمدت به بازار مسکن و عرضه واحد خریداری‌شده  به بازار اجاره داشتند هم‌‌اکنون به خرید و فروش‌های کوتاه‌مدت ملکی برای کسب بهره سرمایه‌‌گذاری ملکی، به عنوان یک گزینه می‌‌اندیشند.

این وضعیت باعث می‌شود اگرچه ظاهر این مصوبه حمایت از مستاجر بوده و با نیت مهار تورم اجاره اجرایی شده است اما در نهایت دود تبعات ثانویه ناشی از اجرای آن در بازار ملک به چشم خود مستاجران برود. این عارضه در شکل کاهش انگیزه سرمایه‌‌گذاران برای خرید مسکن و عرضه به بازار اجاره نمایان خواهد شد و می‌تواند بر بهای اجاره مسکن و تعداد واحدهای عرضه شده به بازار اثر سوء برجای بگذارد.

افزایش هزینه مبادله مسکن

فردین یزدانی، کارشناس و نویسنده طرح جامع مسکن، معتقد است اگر‌چه سیاستگذار، مصوبه تمدید خودکار قراردادهای اجاره را با نیت مهار تورم و کمک به مستاجرها تصویب و اجرایی کرده است اما این مصوبه در حال حاضر و در برخی موارد منجر به افزایش ریسک معاملاتی در بازار مسکن هم در بازار اجاره و هم در بازار خرید و فروش آپارتمان‌‌ها شده است.

وی در این باره به «دنیای اقتصاد» گفت: در شرایط حاضر خطر کاهش عرضه واحدهای اجاره‌‌ای به دلیل ترس موجران از تبعات بعدی اجرای این مصوبه و محدودیت‌هایی که در آن برای موجران در نظر گرفته شده است وجود دارد و می‌تواند بر میزان سرمایه‌‌گذاری‌های بلندمدت ملکی و همچنین حجم عرضه مسکن استیجاری به بازار اثر منفی داشته باشد. در نهایت زیان این موضوع دامنگیر مستاجرها نیز خواهد شد.

یزدانی تصریح کرد: آنچه این روزها به عنوان یکی از تبعات اجرای این مصوبه و تمدید خودکار قراردادهای اجاره مسکن در بازارملک مشاهده می‌شود به افزایش ریسک معاملات خرید و فروش مسکن‌‌هایی مربوط می‌شود که هم‌‌اکنون مستاجر در آن ساکن است. عدم امکان فروش یا دشوار شدن فروش این واحدها، هزینه مبادله در بازار مسکن را افزایش می‌دهد. افزایش هزینه مبادله در بازارها نیز یکی از اصلی‌‌ترین عوامل ناکارآمدی بازارها محسوب می‌شود.

به این معنا که افزایش ریسک و به دنبال آن افزایش هزینه مبادله در بازارمسکن، در نهایت می‌تواند بازار را ناکارآمد کرده که این ناکارآمدی خود را در شکل اختلال در جریان طبیعی معاملات خرید و فروش مسکن، طولانی‌‌تر شدن دوره رکود معاملاتی و در نتیجه اثرگذاری افزایشی بر بهای مسکن و اجاره نشان می‌دهد. وی به سیاستگذار مسکن توصیه کرد از سیاست‌های کاربردی‌‌تر و مناسب‌‌تر برای کمک به مستاجرها استفاده کند.

به اعتقاد وی اختصاص بخشی از واحدهای برنامه ساخت یک میلیون مسکن به بازار استیجار، پرداخت کمک هزینه اجاره مسکن در قالب یارانه ماهانه به خانوارهای نیازمند و… سیاست‌هایی به مراتب اثرگذارتر از اقدامات دستوری این‌چنینی در کمک به مستاجرها و مجموعه بازار مسکن است.

تبعات حقوقی اقدام دستوری

در همین رابطه نصیر مشایخ، استاد حقوق عمومی نیز با اشاره به تبعات منفی انجام اقدامات دستوری در بازار مسکن، این سیاست‌ها را علاوه بر بار اقتصادی و اجتماعی، دارای بار حقوقی برای متعاملین و مجموعه بازار مسکن می‌‌داند.

وی در این باره به «دنیای اقتصاد» اعلام کرد: مصوبه تمدید خودکار اجاره‌‌بهای مسکن، در واقع مصوبه‌‌ای همه‌‌جانبه‌‌نگر نیست و می‌تواند مشکلات حقوقی بعدی برای متعاملین این بازار به همراه داشته باشد. در این مصوبه در برخی از مواد و بندها موارد استثنا دیده شده است که در صورتی که موجر برخوردار از شرایط خاص باشد می‌تواند اقدام به تخلیه واحد کند اما نکته اصلی درباره نحوه اثبات این استثنائات از سوی موجران و فرآیند قضایی پیچیده‌‌ای است که مالک باید برای احراز حق خود طی کند.

مشایخ ادامه داد: احراز و اثبات این حق برای موجر و مالک بر عهده شورای حل اختلاف گذاشته شده است و این حق از مالک سلب شده است. یعنی اگرچه در این مصوبه شرایطی به عنوان استثنائات در نظر گرفته شده است که در ظاهر به نفع موجر است اما اگر کسی بخواهد از مزایای قانونی و حقوق خود که در این مصوبه درج شده است استفاده کند و به حق خود برسد ناچار به طی یک پروسه قضایی و مراجعه به شورای حل اختلاف است. این موضوع منجر به بروز مساله و دردسرهای متعدد برای مالکانی می‌شود که در پی احقاق حقوق خود هستند.

به گفته وی، این موضوع همچنین برخلاف رویه و تلاش فعلی دستگاه قضا برای کاهش دعاوی و پرونده‌های اختلافات ملکی است و می‌تواند منجر به افزایش اختلافات و تعداد پرونده‌های ملکی شده و اختلافات متعدد را به همراه بیاورد. در واقع با سیاست قضازدایی دستگاه قضا و کاهش دعاوی ملکی مغایر است.

مشایخ تصریح کرد: رهایی دادن مردم و مستاجرها از موضوع دعوای تخلیه از مسیر ایجاد دعاوی دیگر مسیر درستی نیست. پیش از این موضوع تخلیه ملک برای موجران چندان موضوع پیچیده‌‌ای نبود و براساس توافق و قرارداد فی‌مابین انجام می‌شد اما هم‌‌اکنون اینکه موجر مجبور شود برای اثبات و احراز حق قانونی و شرعی خود به شورای حل اختلاف مراجعه کرده و ناگزیر به طی مراحل قضایی شود با اصل احترام به مالکیت مشروع مغایرت دارد ضمن آنکه سبب می‌شود مشکلات عدیده‌‌ای از حیث مراجعات مکرر مردم به دستگاه‌‌ قضایی در نتیجه دعوازایی ایجاد شود. وی تاکید کرد: این موضوع در نهایت به نفع مستاجرها و بازار اجاره نیز نخواهد بود و می‌تواند منجر به از بین بردن یا دست‌‌کم کاهش قابل توجه انگیزه عرضه واحدهای مسکونی از سوی مالکان به بازار اجاره شود.

بلندتر شدن صدای آژیر خطر

وضعیت فعلی ایجاد شده در بازار مسکن در نتیجه اجرای مصوبه تمدید خودکار قراردادهای اجاره منجر به افزایش و بلندتر شدن صدای آژیرخطر ملکی برای سیاستگذار شده است. یک سوال مهم در شرایط فعلی آن است که آیا راهکار دیگری به جز اقدام دستوری برای ساماندهی بازار اجاره مسکن وجود ندارد که سیاستگذار این سیاست را انتخاب کرده است؟ بررسی‌‌ها نشان می‌دهد سیاستگذار می‌تواند این سیاست را با بازی برد-برد در بازار اجاره هم برای مستاجرها و هم موجران جایگزین کند؛ این سیاست جایگزین، دریافت مالیات سالانه از املاک مسکونی است که بهترین، کم‌‌هزینه‌‌ترین و زودبازده‌‌ترین سیاست ملکی هم در بازار اجاره و هم بازار فروش واحدهای مسکونی محسوب می‌شود. از طریق افزایش ریسک و هزینه برای حجم انبوهی از واحدهای مسکونی خالی از سکنه، عرضه انبوه و فوری این واحدها به بازار اجاره و فروش نه تنها منجر به تعدیل بهای اجاره می‌شود بلکه جریان معاملات مسکن را از مسیر تقاضای مصرفی به سمت رونق پایدار هدایت خواهد کرد.

فریب قیمت‌‌‌های پرت مسکن را نخورید!

دنیای اقتصاد : بازار آپارتمان‌‌‌های مسکونی عرضه شده برای فروش در تهران طی روزهای اخیر با افزایش قیمت‌‌‌های پیشنهادی پرت روبه رو شده است؛ موضوعی که خریداران مسکن باید از آن آگاه باشند و با واکنش هوشمندانه، از هرگونه ضرر احتمالی ناشی از معامله در قیمت‌‌‌های غیرواقعی پیشگیری کنند.

1

به گزارش «دنیای اقتصاد»، به دنبال افزایش حجم معاملات مسکن در دو ماه اخیر که با رشد چند درصدی قیمت ناشی از افزایش تقاضا همراه بود، برخی از فروشندگان و واسطه‌‌‌ها با این تصور که بازار مسکن از دوره پساجهش و ثبات عبور کرده و قرار است وارد فاز جدیدی از جهش قیمت شود، در تیرماه قیمت‌‌‌های پیشنهادی خود را یکباره به شکل غیرمنطقی و بعضا بسیار بیشتر از میانگین قیمت ملک در همان محله افزایش دادند. البته عامل ثانویه دیگری در افزایش یکباره قیمت‌‌‌ها نقش داشت و آن ورود به فصل تابستان بود. در این فصل که معمولا حجم معاملات ملکی افزایش پیدا می‌‌‌کند، به تناسب اصرار خریداران برای معامله در تابستان و جابه‌‌‌جایی قبل از شروع فصل مدارس، ممکن است قیمت‌‌‌ها حتی در وضعیت ثبات نیز اندکی نوسان افزایشی داشته باشند که ناشی از نسبت عرضه و تقاضا در بازار است.

اما تحقیق میدانی «دنیای اقتصاد» نشان می‌‌‌دهد آنچه در دو تا سه هفته اخیر رخ داده، چیزی فراتر از اتفاق مورد انتظار یعنی نوسان تدریجی قیمت مسکن است. قیمت‌‌‌های پیشنهادی فروش در برخی فایل‌‌‌های موجود اعم از نوساز، میانسال و سالخورده بعضا با افزایش بیش از 10 درصدی نسبت به میانگین قیمت در همان منطقه رو به رو شده‌‌‌اند؛ طوری که با یک اطلاع نسبی از وضعیت بازار مسکن، در نگاه اول می‌‌‌توان تشخیص داد کدام قیمت‌‌‌های اعلامی «پرت» است. اما در این میان گروهی از متقاضیان خرید مسکن که به تازگی وارد بازار شده و هنوز در جریان میانگین قیمت قرار ندارند، ممکن است در مواجهه با قیمت‌‌‌های پیشنهادی پرت، آنها را مبنای ارزیابی ارزش سایر املاک در منطقه مورد نظر خود قرار دهند. همچنین ممکن است برخی خریداران مسکن که پیش‌‌‌تر در محله‌‌‌های دیگری مشغول جست‌‌‌وجو بودند، پس از اطلاع از اینکه میانگین  قیمت‌‌‌های آن محله فراتر از بودجه آنها است، به فایل‌‌‌های ارزان‌‌‌تر در محله‌‌‌های دیگر بدون شناخت از بازار مسکن آن نواحی رجوع کنند. برای این افراد نیز قیمت‌‌‌های پرت یک «تله» محسوب می‌‌‌شود و آنها ممکن است با توجه به تناسب قیمت با بودجه خود، آن‌‌‌گونه که باید و شاید درباره متناسب بودن قیمت پیشنهادی این فایل‌‌‌ها تحقیق نکنند.

به این ترتیب در بازاری که تقریبا به ازای هر سه آپارتمان، یکی با قیمت غیرواقعی برای فروش عرضه شده، تحقیق وسیع برای کشف قیمت اهمیت مضاعفی دارد که متقاضیان خرید باید به آن اهتمام داشته باشند. در جدول نیز تعدادی از آپارتمان‌‌‌هایی که قیمت آنها به تشخیص سامانه‌‌‌های ارزیابی هوشمند، بالاتر از میانگین قیمت همان منطقه برآورد شده و موتورهای جست‌‌‌وجوی ملکی آنها را با رنگ «قرمز» متمایز می‌‌‌کنند، گردآوری شده است.

بازار مسکن تا ۱۴۰۲

راز پیشتازی تورم مسکن از رشد نقدینگی

دنیای‌اقتصاد – فرید قدیری : رصد «بازار مسکن تا ۱۴۰۲» از دو دوربین، تصاویر متفاوت از یکدیگر را نشان می‌دهد. تصویر اول به رشد قیمت مسکن در فاصله زمانی «قبل از جهش تا کنون» -۹۴ تا میانه بهار ۱۴۰۱- پرداخته که از رشد نقدینگی بیشتر بوده است در حالی که رابطه سه دهه گذشته بین این دو نرخ بیانگر «نوسان تقریبا به یک اندازه در بلندمدت» است. بنابراین از این زاویه می‌توان «انتظار کاهش قیمت مسکن» را داشت. اما از طرف دیگر، «رشد هزینه ساخت مسکن»، بخشی از تصویر دوم است که مسیر بازگشت قیمت مسکن به سطح متعارف را سخت نشان می‌دهد. این دوگانگی، پیش‌بینی آینده ملک را مبهم می‌‌کند. به همین دلیل لازم است وضعیت کنونی «همه نیروهای داخلی و خارجی موثر بر رفتار بازیگران بازار ملک و متغیر قیمت» را بررسی کرد. در حال حاضر ۷ نیروی تاثیرگذار، نقش بالابرنده قیمت مسکن را بازی می‌‌کنند، اما نیروی هشتم در صورتی که بتواند ایفای نقش کند، برآیند این مچ‌‌اندازی را به «اتفاقی شبیه مسکن ۱۴۰۰» ختم خواهد کرد.
بازار مسکن تا 1402

 بازار مسکن در بهار ۱۴۰۱ به جای آنکه «مسیر تازه‌‌‌ شکل گرفته از ۱۴۰۰» را طی کند، از ریل «پساجهش» خارج شد و باز هم «افزایش تقریبا تند قیمت» را تجربه کرد؛ البته نه به میزان جهش هر کدام از سال‌های ۹۷ تا ۹۹. آیا «اتفاقات فصل اول»، طی سه فصل منتهی به ابتدای ۱۴۰۲ نیز تکرار خواهد شد؟

اینکه چرا قبل از تکمیل دوره «بازگشت قیمت خانه از سطح نامتعارف»، تورم مسکن مجددا شارژ شده، پرسش مهمی است که «پاسخ کامل و درخور» را برای «پیش‌بینی کم خطا» از آینده این بازار طلب می‌کند.  بررسی‌‌‌ها نشان می‌دهد، در حال حاضر ۸ نیروی داخلی و خارجی در بازار مسکن، بر جهت و مسیر نوسان قیمت آپارتمان موثر است. یکی از این نیروها اما به تنهایی می‌تواند بر «جهت مشترک ۷ نیروی دیگر» تاثیر بگذارد و بازار مسکن را از ادامه «صعود قیمت» خارج کند و در واقع، نجات دهد.  «بازار مسکن تا ۱۴۰۲» تحت‌تاثیر این «۱+۷» نیرو قرار دارد: «نقدینگی»، «انتظارات تورمی»، «تورم عمومی»، «رکود عرضه خانه»، «بورس تهران»، «بازار ارز»، «هزینه ساخت» و «ریسک غیراقتصادی.» از بین این نیروهای داخلی (متغیرهای درون‌‌‌زا همچون رکود تولید مسکن و هزینه ساخت) و همچنین نیروهای خارجی (متغیرهای برون‌‌‌زا مثل ارز)، یکی از آنها در شرایط فعلی، نقش «موتور تورم مسکن» را بازی می‌کند؛ آن، «رشد نقدینگی» است.

بازار معاملات مسکن شهر تهران در بهار امسال تورم ملکی ۱۲‌درصدی را تجربه کرد به این معنا که متوسط قیمت واحدهای مسکونی در پایتخت در فاصله ابتدای ۱۴۰۱ تا خرداد، بیش از ۱۰‌درصد افزایش یافت. این صعود برخلاف نزول بهار سال گذشته بود.  متوسط قیمت مسکن در تهران در فاصله ابتدا تا انتهای بهار ۱۴۰۰ به میزان نزدیک به ۳‌درصد افت کرد. سال گذشته، بازار مسکن در فاز پساجهش -بعد از سه سال جهش تند و تاریخی- قرار گرفت. امسال اما دست کم طی فصل اول، این بازار نه جهشی بود و نه پساجهشی. جهش نبود چون در بهار سال‌های جهش، قیمت آپارتمان بیش از ۲۰ تا ۳۰‌درصد افزایش پیدا کرد. پساجهش هم نبود چون، خبری از کاهش قیمت نبود.

اما همین «فاز میانه جهش و پساجهش»، سوال‌‌‌ برانگیز و برای فعالان بازار ملک، «غیر قابل پذیرش» است چون «سه سال جهش به دست‌‌‌کم دو سال پساجهش قیمتی» نیاز دارد تا «سطح نامتعارف قیمت مسکن در تهران و خیلی دیگر از شهرهای کشور در اثر کاهش قیمت اسمی یا قیمت واقعی، به سطح متعارف برگردد.» نبض معاملات مسکن در حال حاضر وضعیت طبیعی ندارد چون «تقاضای اصلی که همان خریداران مصرفی هستند»، به دلیل امواج جهش قیمت، بیرون از بازار ملک قرار گرفته‌‌‌اند. این رکود ملکی برای پایان گرفتن و شکل‌‌‌گیری رونق پایدار معاملات مسکن نیازمند «تعدیل قیمت مسکن تا سطح متعارف» است تا «قدرت خرید مصرفی به تدریج احیا شود» و «خریداران اصلی به صحنه برگردند.» به همین خاطر است که «برگشت قیمت مسکن در بهار امسال» برخلاف انتظار بود.  اما اینکه چرا قیمت مسکن دوباره رشد کرد را باید در معادله ترکیبی «۷ نیروی بالابرنده قیمت مسکن در ۱۴۰۱» جست‌وجو کرد.

تورم مسکن با پشتیبانی نقدینگی

رشد نقدینگی بر اساس معادلات اقتصادی باعث تحریک تقاضای خرید و سپس رشد قیمت‌ها می‌شود. هر اندازه رشد بیشتر در حجم نقدینگی، قیمت‌ها در بازار دارایی‌‌‌ها نیز افزایش بیشتر را تجربه خواهد کرد.  بر این اساس رابطه قدیمی بین تورم مسکن و رشد نقدینگی بیانگر اثرپذیری بازار معاملات ملک از این متغیر است.  تیمور رحمانی، اقتصاددان اخیرا مطالعاتی در این باره انجام داده است که نشان می‌دهد، طی سه دهه گذشته میانگین رشد سالانه نقدینگی (۳/ ۲۸‌درصد) اندکی بیشتر از میانگین رشد سالانه قیمت مسکن (۹/ ۲۷‌درصد) بوده است. اما در طول این سال‌ها، رشد نقدینگی، رشد قیمت مسکن را در پی داشته است و بالعکس.  با این حال، در این دوره چهار سال گذشته، «تورم مسکن همواره از رشد نقدینگی جلوتر بوده است.» متوسط قیمت هر مترمربع واحد مسکونی در تهران در فاصله اردیبهشت ۹۴ – دوره ثبات قیمت مسکن- تا پایان اردیبهشت ۱۴۰۱ درست ۷/ ۸ برابر شد. حجم نقدینگی اما ۱/ ۶ برابر شده است.  اگر آینده قیمت مسکن را بر اساس «خط‌‌‌کش نقدینگی» بررسی کنیم در این صورت به نظر می‌‌‌رسد، «پیشتازی تورم مسکن» در ماه‌‌‌های آینده متوقف می‌شود تا «رابطه متعارف بین این دو متغیر» که همان «برابری تقریبی تورم مسکن و رشد نقدینگی» است، احیا شود. اما این انتظار بر اساس «ظاهر ماجرا» مطرح است.

آنچه طی این مدت، «سبقت تورم مسکن» را منجر شده، «موتور رشد نقدینگی» و البته «نیروهای مکمل یا همان شتاب‌‌‌دهنده‌‌‌های تورم مسکن» در کنار این موتور بوده و هست.

انتظارات تورمی و تورم عمومی بالا

طی سه، چهار سال گذشته، «بازیگر اصلی در صحنه معاملات مسکن»، خریداران مصرفی یا همان بازیگر اصلی همیشگی این بازار نبود بلکه «تقاضای غیرمصرفی» همواره در بازار ملک وجود داشت. تقاضای غیرمصرفی با «انتظارات تورمی» وارد بازار مسکن شده است. در این میان، «دست‌‌‌کم سه سال تورم بالای ۳۰‌درصد»، عرصه را برای تاخت و تاز تورم ملکی در مسیر صعود مساعد کرد.  سال گذشته، شوک کاهشی به انتظارات از محل «امیدواری به حل ریسک غیراقتصادی» در اثر سریال مذاکرات وین، «عطش خریدهای غیرمصرفی (سرمایه‌‌‌ای)» در بازار ملک را برطرف کرد. نتیجه آن وضعیت به «ثبات نسبی قیمت مسکن» و «کاهش قیمت واقعی ملک در تهران به میزان ۱۹‌درصد» منجر شد. مشخص است که در سال ۱۴۰۰ به‌رغم تداوم رشد بالای نقدینگی، چون که در بازار مسکن، «انگیزه قوی برای سرمایه‌گذاری ملکی» وجود نداشت -کاهش انتظارات تورمی در ۱۴۰۰ به خاطر شکل‌‌‌گیری هر چند خفیف اما رو به تزاید خوش‌بینی به آینده اوضاع و اقتصاد رقم خورد- در نتیجه این بازار از هجوم تورم‌ساز نقدینگی تا حدودی در امان ماند. حتی، فروشنده در بازار مسکن ۱۴۰۰ زیاد هم شد و همین دو اتفاق یعنی کاهش میل به خرید سرمایه‌‌‌ای و فروش واحدهای مسکونی از قبل سرمایه‌گذاری شده به «افت قیمت واقعی» منجر شد.

نیم‌‌‌دهه رکود تولید مسکن

بازار تولید (عرضه) مسکن از اوایل نیمه دوم دهه ۹۰ با رکود سنگین آن هم به شکل تصاعدی روبه‌رو شد. تیراژ ساخت خانه در تهران و اغلب شهرهای کشور طی ۵ سال گذشته به طور میانگین معادل حدود نصف سال‌های قبل شد. رکود ساخت باعث کاهش عرضه خانه‌‌‌های نوساز در بازار معاملات ملک شد. در این میان، «خریدهای سرمایه‌‌‌ای با چراغ سبز مالیاتی از طرف دولت» به «انجماد بخش قابل‌توجهی از واحدهای مسکونی در بازار» و محرومیت متقاضیان حاضر در بازار از عرضه این واحدها منجر شد. دولت در طول این دوره با چشم‌‌‌بستن به «مالیات سالانه ملکی» به عنوان ابزار تیز و برنده برای «مهار جریان ملاکی در بازار کشوری»، اجازه داد «خانه‌‌‌های خریداری شده، بلااستفاده نگهداری شود.» به این ترتیب، در حال حاضر «فشار تقاضای ملکی ناشی از رشد نقدینگی و انتظارات تورمی، در نبود عرضه کافی در بازار مسکن، به سطح قیمت مسکن منتقل می‌شود و باعث بالارفتن آن شده است.»

بورسی‌‌‌ها کجا می‌‌‌روند؟

بازار مسکن همان‌طور که در سال ۹۷ و بخشی از ۹۸، تحت‌تاثیر «شوک ارزی» قرار گرفت و انتظارات تورمی در این بازار -ملک- از محل رشد قیمت دلار شارژ شد، در نیمه دوم ۹۸ و ۵ ماه اول ۹۹ نیز به شدت تحت‌تاثیر «بورس تهران» بود.  هیجان بورس‌‌‌بازان در آن دوران و حتی بعد از ریزش بورس در نیمه دوم ۹۰، یکی از عوامل اصلی در «تشدید دوره جهش قیمت ملک» بود.  در بهار امسال نیز جنبه دیگری از تاثیر بازار سرمایه بر بازار مسکن را شاهد بودیم. فعالان بورسی به خاطر تجربه‌‌‌ای که در دوره قبلی رونق و رکود بورس تهران (۹۷ تا ۹۹) داشتند، در ماه‌‌‌های اخیر به مسکن توجه کردند. ریسک صفر بازار مسکن در مقایسه با ریسک‌های بورس، تقاضای سرمایه‌‌‌ای را به سمت خود جلب می‌کند. البته که اگر دولت سراغ مالیات سالانه می‌‌‌رفت، بازار مسکن برای خریدهای غیرمصرفی ناامن می‌‌‌شد. اما آنچه در حال حاضر مطرح است، «نقش ثروت انباشته بورسی‌‌‌ها از سال‌های اخیر بر حرکت سرمایه‌‌‌ها به بازار ملک» است. این نقش به خصوص در بهار امسال، پررنگ بود.

دلار یا مسکن ؟

طی این دوره که «برخی به حل ریسک غیراقتصادی» امیدوارند و برخی هم تصور می‌کنند «ادامه مذاکرات بعید است به احیای برجام منجر شود»، متقاضیان «حفظ ارزش واقعی دارایی خود در برابر تورم عمومی»، ورود یا حضور در بازار دلار را ریسک‌‌‌دار می‌‌‌دانند. چرا که «همان احتمال پایین به احیای برجام اگر تحقق پیدا کند، احتمال بالایی برای ریزش نرخ دلار وجود دارد.» بنابراین، متقاضیان سرمایه‌گذاری آن هم در مقطع فعلی که «انتظارات تورمی در سطح بالایی» وجود دارد، بین مسکن و دلار، اولی را برگزیده‌‌‌اند. همین انتخاب، خود باعث شد رکود حدود ۴ ساله در حجم معاملات خرید آپارتمان به لحاظ «بیشترین خرید» ثبت شود. تحولات بازار دلار از دو محل بر قیمت مسکن اثر می‌‌‌گذارد.

تبعات رشد هزینه ساخت

طی ماه‌‌‌های اخیر سهم واحدهای مسکونی نوساز در معاملات مسکن به پایین‌‌‌ترین سطح تاریخی خود رسید. این کاهش شدید سهم واحدهای نوساز به خاطر چند مساله است که شاید مهم‌ترین آن، «سردرگمی سازنده‌‌‌ها نسبت به چگونگی محاسبه قیمت تمام‌شده ساخت و قیمت فروش در آینده» است. روند رشد قیمت مصالح ساختمانی و سطح بالای قیمت زمین باعث شده سازنده مسکن در مواجهه با «نبود قدرت خرید مسکن در بازار ملک» نتواند «قیمت فروش در آینده (بعد از ساخت‌وساز ۱۴۰۱) را برای خود برآورد کند». در حال حاضر دستگاه‌های سنجش نسبت قیمت مسکن با یکسری از متغیرها از جمله اجاره‌بها مشخص می‌کند «سطح قیمت مسکن از سطح متعارف و بازارپذیر» بالاتر است. قیمت فعلی مسکن در تهران حتی از رابطه سنتی با نرخ دلار نیز فراتر است. در این صورت، چگونه با «سطح فعلی قیمت تمام‌شده ساخت مسکن» می‌شود «قیمت فروش نوسازها در ماه‌‌‌های آینده را بالاتر از ارقام فعلی در نظر گرفت؟» به بیان دیگر اگر روند رشد قیمت مصالح ساختمانی در حال حاضر، صفر شود، سازنده می‌تواند «قیمت فروش واحدهایی که امروز ساخت آنها را استارت می‌‌‌زند، با احتساب تورم عمومی نسبت به سطح فعلی قیمت ملک، در نظر بگیرد» که البته همین مدل هم بعید است در ماه‌‌‌های آینده مورد قبول تقاضای مسکن باشد. اما رشد بیشتر قیمت مصالح ساختمانی، کار را سخت‌‌‌تر خواهد کرد. این مساله «تورم ساخت»، خود عاملی برای «تمدید رکود ساخت مسکن» شده است که در نهایت بر «انتقال فشار تقاضا بر قیمت» می‌تواند موثر باشد.

هنر هفتم؛ حل ریسک غیراقتصادی

نیروی هشتم موثر بر قیمت مسکن در حال حاضر، متغیری است که اگر امکان حضور پیدا کند، بر مجموع ۷ نیروی دیگر اثرگذار خواهد بود. حل ریسک غیراقتصادی در شرایط کنونی می‌تواند اثر نیروهای تورم‌‌‌ساز در بازار مسکن را تا حدود زیادی، کم یا خنثی کند.  تجربه سال ۱۴۰۰ در بازار مسکن نشان داد، «امید به رفع این ریسک» توانست به‌رغم وجود آن ۷ نیروی دیگر، ملک را به سمت ثبات نسبی هدایت کند. در یک نمونه از شبیه‌‌‌سازی «بازار مسکن پس‌‌‌از رفع ریسک غیراقتصاد»، می‌توان گفت رابطه تورم مسکن و رشد نقدینگی احتمال دارد احیا شود و در این صورت،  قیمت مسکن لازم است به سطح کمتر از ۳۰‌میلیون تومان کاهش یابد. در نمونه‌‌‌های دیگر می‌شود رابطه قیمت مسکن با نرخ دلار یا قیمت مسکن با اجاره‌‌‌بها را در نظر گرفت که در صورت «بازگشت اوضاع به شرایط نرمال»، سطح قیمت مسکن نیز کاهش خواهد یافت.

پاسخ رهبری به استفتا‌ درباره افزایش اجاره‌بها

رارو: در پی مصوبه شورای عالی هماهنگی اقتصادی با حضور سران سه قوه درخصوص تعیین حداکثر افزایش اجاره‌بها در هر سال تا سقف ۲۵ درصد در تهران و ۲۰ درصد در شهر‌های سراسر کشور، استفتایی از محضر مقام معظم رهبری صورت گرفت.

 در همین راستا پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر مقام معظم رهبری پاسخ ایشان را به استفتایی درباره مصوبه اخیر شورای عالی هماهنگی اقتصادی سران قوا منتشر کرده است. سوال مطرح شده: «در پی گرانی بازار مسکن، سران سه قوه مصوب کرده‌اند که اجاره‌بها در کلان‌شهرها، ۲۵ درصد بیشتر نباید افزایش پیدا کند و در غیر این‌صورت حکم تخلیه خانه به صاحب‌خانه داده نمی‌شود. سوالی که می‌خواستم بپرسم اینکه اگر صاحب‌خانه به این میزان افزایش راضی نباشد و قصد افزایش بیشتر اجاره‌بها و ودیعه را داشته باشد و مستاجر هم بنا به این قانون، ترک منزل نکند و صاحب‌خانه ناراضی و غصب کرده بخواند، مستاجر چه باید کند؟ آیا واجبات مانند نماز در این خانه درست است؟»

پاسخ ارائه شده: «به‌طور کلی اگر حکومت اسلامی با ملاحظه مصالح عمومی کشور، مقرراتی را اعلام کردند، همه باید عمل کنند و مستاجر اگر می‌تواند با موجر مصالحه نماید و در صورتی که چاره‌ای ندارد، سکونت او در آن با پرداخت اجاره براساس قانون، اشکال ندارد و نماز و روزه صحیح است.»

تنبیه سازنده مسکن ارزان

دنیای‌اقتصاد : سازنده‌هایی که سال۹۸ در تهران اقدام به سرمایه‌گذاری ساختمانی کردند، در پایان کار – هنگام فروش آپارتمان نوساز- به‌طور میانگین ۸/ ۲۴درصد عایدی به‌دست آوردند. این میزان سود از مسکن‌سازی در مقایسه با بازدهی بالای بازارهای غیرمولد همچون سکه و البته خرید ملک، از شرایط نامساعد تولید مسکن حکایت دارد. بررسی قیمت تمام‌شده و فروش مسکن در ۲۲منطقه پایتخت نشان می‌دهد، سازندگان مسکن ارزان تنبیه می‌شوند.

9

8

نتایج یک پژوهش درباره عایدی ساخت‌وساز در تهران نشان می‌دهد میانگین منفعت فعالیت ساختمانی در مناطق شمالی شهر تقریبا دو برابر این مقدار در جنوب شهر است.

به گزارش «دنیای‌اقتصاد»، در پژوهشی پیرامون بازدهی ساخت‌وساز در تهران که به سفارش مرکز مطالعات و برنامه‌‌‌ریزی شهرداری تهران توسط فردین یزدانی و همکاران او انجام شده است، تصویری از عایدی حاصل از فعالیت‌های ساختمانی در تهران ارائه می‌شود که نشان‌‌‌دهنده تنبیه سازندگان مسکن ارزان‌قیمت در جنوب تهران و به تعبیر دیگر، اعطای پاداش و جایزه به سازندگان خانه‌‌‌های گران و خارج از استطاعت طبقه متوسط در پایتخت است.

بر اساس نتایج این پژوهش که با عنوان «ارزیابی تاثیر افزایش تراکم ساختمانی بر عملکرد بخش مسکن در سطح شهر تهران» منتشر شده، عایدی ساخت‌وساز به تفکیک 22 منطقه محاسبه شده است. این محاسبه براساس ریز فاکتور هزینه ساخت اعم از سهم زمین در قیمت تمام شده مسکن، رقم پرداختی بابت صدور پروانه و تراکم ساختمانی و نیز قیمت مصالحی که در ساخت استفاده شده، صورت گرفته و در نهایت مابه‌‌‌التفاوت هزینه ساخت با قیمت فروش نیز در هر یک از مناطق برآورد شده است. علاوه بر این در مطالعه مذکور مدت زمان دوره بازگشت سرمایه و نیز مدت زمان انتظار برای فروش به تفکیک مناطق تهران برآورد شده است.  «دنیای‌اقتصاد» پیش‌تر به این موضوع که بازدهی مسکن در مناطق شمالی تهران بیشتر از مناطق جنوبی است، پرداخته بود اما اکنون چکیده پژوهش مذکور که حاوی ارقام دقیق از برآوردهای مرتبط با مسکن‌‌‌سازی در تهران است، اثبات این گزاره را منعکس کرده‌ است.

بر اساس این پژوهش که با استفاده از داده‌‌‌های سال 98 انجام شده، کل دوره ساخت و فروش مسکن در همه مناطق تهران به طور میانگین 24+6 ماه است. در واقع ساخت‌وساز در تهران به طور میانگین پس از دو سال به نتیجه می‌رسد و دوره انتظار فروش واحدهای تکمیل شده نیز 6 ماه است. در این میان بررسی دقیق‌‌‌تر به تفکیک مناطق مختلف نشان می‌دهد در شمالی‌‌‌ترین و لوکس‌‌‌ترین منطقه تهران یعنی منطقه یک میانگین دوره انتظار فروش واحدهای تکمیل شده هشت ماه است اما در ارزان‌‌‌ترین مناطق نیمه جنوبی شهر نظیر مناطق 17 و 18 با توجه به رونق خریدهای سرمایه‌‌‌ای در سال 98 در این محدوده، زمان انتظار برای فروش بین 2 تا 3 ماه بوده است.  بررسی مذکور همچنین نشان می‌دهد نرخ بازدهی سرمایه‌گذاری ساختمانی در کل مناطق بیست‌‌‌ودوگانه تهران در سال 98 حدود 25‌درصد (به طور دقیق 8/ 24‌درصد بوده است که تقریبا با نرخ سود بانکی سالانه برابری می‌کند.  برای فهم دقیق‌‌‌تر اعداد و ارقام مذکور لازم است بازدهی سرمایه‌گذاری ساختمانی با بازدهی سایر بازارها مقایسه شود. بیش و پیش از هر چیز مقایسه این رقم با بازدهی ملاکی قابل تامل است. مقصود از ملاکی کسب سود از خریدهای سرمایه‌‌‌ای آپارتمان مسکونی و کسب سود از فروش آنها در کوتاه و میان‌‌‌مدت است. با این تعریف کسانی که در ابتدای سال 98 نسبت به خرید آپارتمان‌‌‌های مسکونی اقدام کرده بودند و پس از گذشت یک دوره میان‌‌‌مدت حدود یکساله، در پایان همان سال نسبت به فروش واحد مذکور اقدام کرده‌‌‌اند به طور میانگین 62‌درصد سود کسب کردند. به این ترتیب میانگین عایدی ساخت‌وساز در تهران کمتر از نصف سود حاصل از ملاکی محاسبه شده است. در چنین شرایطی صاحبان سرمایه در دو راهی «ملک‌‌‌سازی» و «ملک‌‌‌بازی» گزینه دوم را انتخاب خواهند کرد تا بدون دردسرهای ساخت‌وساز از قبیل پروسه هشت ماهه صدور پروانه و نظایر آن، سودی معادل دو برابر فعالیت ساختمانی و حتی بیشتر از آن کسب کنند.

از آنجا که ملاکی مشمول پرداخت هیچ نوع مالیاتی نمی‌شود، در واقع یک فعالیت سودده بدون اینکه مترتب پرداخت هزینه‌‌‌ای باشد حتی برای سرمایه‌گذاران ساختمانی وسوسه‌‌‌برانگیز است. در عین حال برای برخی از سازندگان قدیمی که سابقه سال‌ها فعالیت در حوزه ساخت‌وساز را دارند و به نوعی برندهای فعالیت ساختمانی در پایتخت محسوب می‌‌‌شوند، دوره نسبتا طولانی سرمایه‌گذاری تا تحقق عایدی موضوعیت ندارند و با توجه به نگاه بلندمدتی که به حوزه ساخت‌وساز به عنوان کسب و کار اصلی خود دارند، حاضر هستند همچنان در این بازار کم‌‌‌بازده حضور داشته باشند. اما‌سازوکارهای موجود در ضوابط به شکلی تنظیم شده که آنها نیز ناگزیر از ساخت‌وساز خانه‌‌‌های ارزان و مصرفی منصرف شده و به لوکس‌‌‌سازی روی می‌‌‌آورند.

جریمه سازنده‌‌‌های مناطق جنوبی

به گزارش «دنیای‌اقتصاد»، میانگین بازدهی سرمایه‌گذاری ساختمانی در پنج منطقه شمالی تهران شامل مناطق یک تا پنج 37‌درصد و در مناطق جنوبی یعنی 9 تا 20 بالغ بر 28‌درصد است. به این ترتیب بازدهی ساخت‌وساز در مناطق شمالی پایتخت حدود دوبرابر مناطق جنوبی محاسبه شده است. این در حالی است که اگر منطقه یک به عنوان گران‌‌‌ترین منطقه بازار مسکن پایتخت با ارزان‌‌‌ترین منطقه بازار مسکن یعنی منطقه 18 مقایسه شود، تفاوت عایدی معنادارتر می‌شود. در منطقه یک تهران میانگین بازدهی ساخت‌وسازها در سال 98 حدود 52‌درصد محاسبه شده و این در حالی است که بازدهی فعالیت‌های ساختمانی در منطقه 18 به مراتب کمتر (23‌درصد) بوده است.  بازدهی مسکن‌‌‌سازی در شمال تهران نه تنها بیش از دو برابر جنوب شهر، بلکه حتی در مقایسه با میانگین کل شهر نیز دو برابر است؛ کمااینکه میانگین بازدهی سرمایه‌گذاری ساختمانی در کل تهران حدود 25‌درصد محاسبه شده است.  این اختلاف‌‌‌های معنادار و قابل‌توجه میان عایدی یک فعالیت اقتصادی (ملک‌‌‌سازی) در مناطق مختلف شهر تهران، روایت‌‌‌گر رانت‌‌‌های رایج در بازار مسکن است. در واقع نظام ضوابط حاکم بر بازار مسکن به دلیل عملکرد نامطلوب به نحوی عمل می‌کند که سازنده‌‌‌ها برای کسب سود قابل قبول ناگزیر به ساخت‌وساز در مناطقی هستند که ارزش قیمت مسکن در آنها تناسبی با قدرت خرید متقاضیان مصرفی ندارد.

صرف‌‌‌نظر از اجزایی از قیمت تمام‌‌‌شده مسکن مانند هزینه مصالح که ارتباطی با نقش وضع‌‌‌کنندگان مقررات و ضوابط ساخت‌وساز ندارد، برخی از اجزای مهم این هزینه مثل بهای صدور پروانه و تراکم ساختمانی می‌تواند به منزله ابزارهای تنظیم‌‌‌گر بازار مسکن عمل کند. اما به دلیل عدم‌استفاده از این ابزار، عملا سازنده‌‌‌های فعال در شمال شهر در حال استفاده از رانت هستند؛ به نحوی که هزینه عوارض ساختمانی در مناطق لوکس آن‌طور که انتظار می‌رود با این هزینه در مناطق جنوبی شهر اختلاف ندارد و این موضوع سبب شده عایدی ساخت‌وساز در شمال تهران به مراتب بیشتر باشد. علاوه بر این عدم‌استفاده از ابزار مالیاتی توسط دولت از ملاکی نیز نوعی رانت در اختیار کسانی است که وارد چرخه ملک‌‌‌بازی می‌‌‌شوند. به این ترتیب در مجموع شرایط بازار مسکن پایتخت به نحوی رقم خورده که گویا سازندگان مسکن ارزان در مناطق نیمه جنوبی تهران به جای تشویق، عملا تنبیه می‌‌‌شوند. به بیان دیگر فضای کلی کار ساخت‌وساز در تهران به شکلی است که حتی اگر کسی این عایدی محدود را بپذیرد و حاضر به فعالیت ساختمانی با این بازدهی نه چندان مطلوب در مقایسه با سایر بازارها باشند، باز هم پازل شرایط ساخت‌وساز به شکلی چیده شده که فضا برای تولید مسکن ارزان عملا بسته است و گویا فعالان این حوزه ناگزیر به پرداخت جریمه هستند.  میانگین هزینه ساخت هر مترمربع آپارتمان مسکونی در سال 98 حدود 8‌میلیون و 700‌هزار تومان بوده و بر اساس برآورد صورت گرفته در این پژوهش، قیمت تمام شده تولید مسکن در این سال با احتساب هزینه‌‌‌های تامین زمین، عوارض صدور پروانه و… مترمربعی 18‌میلیون تومان محاسبه شده است. با در نظر گرفتن این ارقام پایه، میانگین عایدی ساخت‌وساز در 22 منطقه شهر تهران محاسبه شده است. مقایسه بازدهی تولید مسکن با عایدی سایر بازارها نیز نشان‌‌‌دهنده مسائلی است که فعالان ساختمانی در تهران با آن روبه‌رو هستند. در سال 98 بازدهی بورس به 187‌درصد رسید و این یعنی سود حاصل از حضور در بازار سرمایه 5/ 7 برابر مسکن‌‌‌سازی بوده است. در این سال همچنین بازدهی خرید سکه به 33‌درصد رسید. همچنین بازدهی ساخت مسکن در سال 98 که یکی از سال‌های جهش مسکن بود، تقریبا برابر با بازدهی دلار و بازار پول بود. عایدی ساخت‌وساز در آن سال حتی با بازدهی سپرده‌‌‌گذاری بانکی توان رقابت نداشته است.

مسیر بازتنظیم بازار مسکن

به گزارش «دنیای‌اقتصاد»، نتیجه تنبیه سازندگان مسکن ارزان و تشویق سازندگان مسکن گران در پایتخت به شکل توزیع نامتعارف میزان ساخت‌وساز در مناطق مختلف در بازار مسکن منعکس شده است. در تهران طی یک دهه گذشته 41‌درصد از کل پروانه‌‌‌های ساختمانی فقط در پنج منطقه شمالی یعنی مناطق یک تا پنج صادر شده و این در حالی است که در همین بازه زمانی سهم 12 منطقه پایین شهر شامل مناطق 9 تا 20 تهران فقط 5/ 36‌درصد از کل پروانه‌‌‌های ساختمانی بوده است. این در حالی است که سهم مناطق جنوبی در صورت توزیع متناسب ساخت‌وساز و حتی فارغ از هرگونه محدودیت ساخت در مناطقی که با مازاد آپارتمان‌‌‌های مسکونی روبه‌رو هستند، باید حداقل 50‌درصد از کل پروانه‌‌‌های صادر شده در دهه 90 باشد.  اما با این اوصاف سیاست دولت و شهرداری برای تنظیم بازار مسکن چه باید باشد؟ طبعا نقش تنظیم‌‌‌گری مدیریت شهری و سیاستگذار بخش مسکن در دولت باید به شکلی ایفا شود که فعالیت ساختمانی در مناطق شمالی شهر با توجه به مازاد سرمایه‌گذاری ساختمانی محدود شود و سازنده‌‌‌ها به فعالیت در جنوب شهر تشویق شوند.

از سوی دیگر مدیریت شهری باید مطلع باشد که مشکل بازار مسکن تهران کمبود زمین نیست که با اعطای آن و اختصاص تراکم، بتوان زمینه تولید مسکن در استطاعت را فراهم کرد. این مطالعه حتی نشان می‌دهد اعطای تراکم ساختمانی با توجه به ارزش افزوده‌‌‌ای که به دنبال دارد، زمینه‌‌‌ساز تورم زمین می‌شود. لازم است مدیریت شهری هزینه‌‌‌های ساخت‌وساز در مناطقی که با مازاد عرضه روبه‌رو هستند را محدود کند. اما این اقدام به تنهایی کافی نیست و مداخله موثر دولت برای مهار سفته‌‌‌بازی در بازار مسکن نیز لازم است.  دولت می‌تواند با استفاده از ابزارهای مالیاتی از حضور سفته‌‌‌بازان در بازار مسکن ممانعت کند و افزون بر این، مهار انتظارات تورمی از طریق کاهش ریسک متغیر غیراقتصادی سبب می‌شود بازدهی فعلی ساخت‌وساز در مقایسه با بازدهی سایر بازارها به سطح معقولی برسد.

دردسر «خودکار» برای مستاجرها

دنياي اقتصاد : سیاست «تمدید خودکار» اجاره‌نامه‌های۱۴۰۰ در سال جاری، براساس آنچه تحت عنوان «کلیه قراردادها» و همچنین «لحاظ ۶ مورد استثنا» در متن آن آمده، حاوی پنج اشکال و ابهام برای طرفین بازار است. مهم‌ترین نقطه کور این تصمیم، «سرنوشت اختیار مستاجرها» بابت تعیین فرمول رهن و اجاره یا حتی پایان دادن به سکونت در آپارتمان سال اول اجاره است. از آنجا که «تغییر وزن رهن و اجاره ماهانه قرارداد۱۴۰۰» به‌عنوان موارد مجاز برای «عدم تمدید خودکار» قید نشده است، درخواست آن می‌تواند مسیر توافق را مبهم و پیچیده کند. نظر کارشناسان حقوقی بررسی شد.
دردسر «خودکار» برای مستاجرها

تمدید خودکار قراردادهای اجاره در سال ۱۴۰۱ با رعایت سقف‌‌های اعلام شده از سوی دولت، فرجام دو اختیار طبیعی مستاجران را با ابهام همراه کرده است. به گزارش «دنیای اقتصاد»، به دنبال اعلام جزئیات بسته سیاستی مصوب جلسه سران قوا برای حمایت از مستاجرها، مقرر شد افزایش سقف رشد اجاره‌‌بها در قراردادهای تمدیدی سال ۱۴۰۱ به میزان حداکثر ۲۵ درصد برای کلان‌شهرها و حداکثر ۲۰ درصد برای سایر شهرها به‌طور «خودکار» تمدید شود. آن‌‌گونه که دولت اعلام کرده، با توجه به افزایش قابل توجه رشد اجاره واحدهای مسکونی در بهار ۱۴۰۱ و چشم‌‌انداز رشد آن در ادامه سال جاری و نیز با توجه به فرارسیدن فصل نقل و انتقال مستاجران و عدم تمکن مالی کافی جامعه مستاجران در شرایط بحرانی اقتصادی کشور، تعیین سقف اجاره‌‌بها و نیز استثنائات و مشوقات مربوطه در قالب دو ماده عنوان شده که قرار است همزمان با شروع فصل تابستان عملیاتی شود.

بررسی مفاد منتشر شده به عنوان جزئیات بسته حمایت از مستاجرها توسط دولت منعکس‌‌کننده پنج نقطه ضعف برجسته در محتوای مذکور است که به نظر می‌‌رسد اصلاح فوری آن برای کاهش حجم پرونده‌های مربوط به اختلافات حقوقی شکل گرفته به دنبال وضع این ضوابط ضرورت دارد.

محتوای بسته مذکور حاوی دو ماده است که در ماده اول مقرر شده تمام قراردادهای اجاره واحدهای مسکونی در سال ۱۴۰۱ پس از ابلاغ رسمی این مصوبه به صورت خودکار به مدت یک‌سال و البته حداکثر با نرخ‌‌های مصوب در جلسه سران قوا نسبت به رقم قراردادهای موجود تمدید شود. سقف رشد اجاره‌‌بها در قراردادهای تمدیدی به‌طور خودکار در تهران و کلان‌شهرها ۲۵ درصد و در سایر نقاط شهری ۲۰ درصد است. در تبصره این ماده نیز تاکید شده توافق مالک و مستاجر با نرخ‌‌های کمتر از ارقام مذکور نیز بلامانع است.

صرف‌‌نظر از اینکه تعیین سقف برای رشد اجاره‌‌بها طرح شکست‌‌خورده دولت فعلی و قبلی طی سال‌های ۹۹ و ۱۴۰۰ محسوب می‌شود و در سال‌های گذشته نیز مصوبات ستاد ملی مقابله با کرونا مبنی بر تعیین سقف برای تغییرات اجاره‌‌بها نتوانست التهاب در این بخش از بازار مسکن را مهار کند، آنچه اکنون به عنوان بسته حمایت از مستاجرها توسط دولت رونمایی شده، عملا به مشکل‌‌تراشی در بازار اجاره خواهد انجامید. بررسی «دنیای اقتصاد»‌‌ نشان می‌دهد شکل کنونی پیش‌‌بینی شده برای حمایت از مستاجرها دست کم از سه ناحیه برای موجران مشکل‌‌آفرین خواهد بود و از طرفی درباره دو اختیار همیشگی مستاجران ابهام دارد. به این ترتیب در مجموع پنج اشکال در محتوای بسته حمایتی دولت از اجاره‌‌نشین‌‌ها شناسایی شده که باید پیش از اجرا در بازار اجاره، اصلاحات لازم بر آن اعمال شود.

این اشکالات در ماده دوم بسته حمایتی مذکور وجود دارد. این ماده شامل موارد استثنا شده از تمدید خودکار اجاره‌‌نامه‌ها است که وجود نواقصی در آن می‌تواند به مشکل‌‌تراشی در بازار اجاره بینجامد.

از مجموع سه مشکلی که بسته مذکور برای موجران ایجاد می‌کند، ملموس‌‌ترین مورد که فعالان بازار مسکن به آن اشاره می‌کنند، ناظر بر نخستین بند ماده دوم است. بر اساس این ماده، «در صورتی که مالک، ملک یا واحد مورد اجاره را به فروش رسانده باشد و قرارداد فروش را در سامانه ثبت معاملات املاک ثبت و کد رهگیری دریافت کرده باشد و همچنین علاوه بر این اطلاعات، ملک را در سامانه املاک و اسکان ثبت کرده باشد» می‌تواند از تمدید قرارداد اجاره با مستاجر فعلی خودداری کند.

سه مانع فروش خانه‌های استیجاری

به گزارش «دنیای اقتصاد»، به اذعان فعالان بازار مسکن، بند مذکور در وهله اول با توجه به ایجاد سه مانع برای موجر و اخلال در فرآیند فروش ملک اشکال دارد. از یک‌‌سو به‌طور کلی املاک با مستاجر که برای فروش فایل می‌شوند، چندان با اقبال از ناحیه متقاضیان خرید روبه‌رو نمی‌شوند و بسیاری از خریداران ترجیح می‌دهند نسبت به خرید واحدهایی اقدام کنند که دردسر احتمالی مذاکره با مستاجر برای تخلیه یا در صورت تمایل، اعمال رقم جدید اجاره‌‌بها را نداشته باشند. افزون بر این، گروهی از خریداران مسکن در بازار فعلی از جنس متقاضیان تبدیل به احسن و اندکی نیز از جنس خانه اولی‌‌هایی هستند که قصد سکونت در ملک خریداری‌شده را دارند. در نتیجه موجران برای فروش املاک خود در شرایطی که امکان حکم به تخلیه را ندارند، با مشکل روبه‌رو خواهند شد. همچنین ممکن است مستاجر با موجر برای بازدید ملک همکاری لازم را نداشته باشد و وی به واسطه این مشکل امکان فروش را از دست بدهد. مانع دومی که این بند برای موجران ایجاد می‌کند، مساله تعمیر و بازسازی قبل از فروش است که با توجه به حضور مستاجر در ملک، امکان آن وجود ندارد. در واقع بسیاری از خانه‌های اجاری در بازار مسکن پیش از فروش نیازمند بازسازی و تعمیرات اساسی هستند و بر اساس روال موجود در بازار مسکن، معمولا ارزش خانه‌های بازسازی‌شده تا دو برابر هزینه بازسازی افزایش پیدا می‌کند. به عنوان مثال در صورتی که برای بازسازی یک واحد آپارتمان ۲۰۰ میلیون تومان هزینه شود، مالک می‌تواند واحد مذکور را به قیمت ۳۰۰ تا ۴۰۰ میلیون تومان بیشتر از قیمت قبل از بازسازی برای فروش عرضه کند. البته فرمول خطی و مشخصی در این رابطه وجود ندارد اما با توجه به مطلوبیتی که بازسازی قبلی برای متقاضیان خرید دارد، بسیاری از فروشنده‌های واحدهای مسکونی قدیمی تمایل دارند پیش از فروش، نسبت به بازسازی اقدام کرده و منفعت بیشتری از معامله نصیبشان شود. اما بند مذکور از ماده دوم بسته حمایت از مستاجران نشان می‌دهد چنین امکانی با توجه به سکونت مستاجر در واحد، عملا برای موجر وجود ندارد و او ناگزیر خواهد بود، خانه را بدون تعمیر و بازسازی برای فروش عرضه کند. مانع سوم نیز مربوط به مشکل اولیه‌‌ای است که برای خریداران ایجاد می‌شود. به هر حال خرید خانه با مستاجر به منزله پذیرش این ریسک است که شاید مستاجر مذکور در زمانی که مالک جدید انتظار دارد، نسبت به تخلیه ملک اقدام نکند و این یعنی یک مشکل اولیه برای خریدار که با وجود آن، موجران در فروش واحدهای مسکونی دارای مستاجر احتمالا با مشکل روبه‌رو خواهند شد. همچنین در ‌بندی از ماده دوم قید شده «در صورتی که مستاجر در دوره اجاره قبلی با تشخیص مرجع قضایی (شورای حل اختلاف) نسبت به انجام به موقع تکالیف اقدام نکرده باشد» امکان خودداری از تمدید قرارداد با وی برای موجر وجود دارد. هر چند در ظاهر این بند با هدف تامین منافع موجر پیش‌‌بینی شده است، اما از آنجا که تشخیص بدعهدی مستاجر به شوراهای حل اختلاف سپرده شده است، عملا موجران برای احقاق حقوق طبیعی خود ناگزیر به طی یک فرآیند قضایی هستند. در واقع علاوه بر موجر، مستاجر و واسطه‌های ملکی، به استناد این بند از این پس پای دستگاه قضایی به عنوان ضلع چهارم دخیل در معاملات اجاره مسکن به قراردادها باز می‌شود و پروسه پیگیری بدعهدی مستاجران زمان‌‌بر خواهد شد. این در حالی است که از جمله حقوق طبیعی و غیرقابل انکار هر موجری است که در صورت مواجه شدن با عدم ایفای تعهدات از سوی مستاجر، نسبت به خاتمه قرارداد با رعایت حقوق طرف مقابل اقدام کند. اشکال دوم بسته اجاره با شکلی که هیات دولت جزئیات آن را اعلام کرده، این است که اگرچه پیش‌‌بینی شده در صورت قصد مالک برای سکونت در واحد مذکور، اختیار پایان دادن به قرارداد با مستاجر و عدم تمدید را دارد، اما این موضوع نیز منوط به آن است که اولا مالک صرفا دارای همین واحد مسکونی در شهر مورد نظر باشد و ثانیا نیاز به سکونت وی در آن ملک به تایید مراجع قضایی (شورای حل اختلاف) برسد. همچنین عنوان شده در مواردی که مالک دارای چند واحد مسکونی در همان شهر باشد صرفا می‌تواند تقاضای سکونت خود را برای یکی از واحدهای مسکونی در اختیار، ارائه کرده و رای مراجع قضایی (شورای حل اختلاف) صرفا برای همان واحد مسکونی مورد تقاضا صادر خواهد شد. به این ترتیب موجری که قصد جابه‌‌جایی بین دو واحد مسکونی ملکی خود را داشته باشد، احتمالا برای طی فرآیند قضایی با پیچیدگی‌‌هایی روبه‌رو خواهد شد. همچنین به‌طور کلی فرآیند اثبات چنین موضوعی در متن منتشرشده مبهم است و موجران از اینکه برای اثبات ادعای خود باید چه مدارکی ارائه کنند، تا پیش از مراجعه به شوراهای حل اختلاف آگاهی ندارند.

سومین اشکال مرتبط با موجران نیز مربوط به ‌بندی است که به موجر مجوز عدم تمدید قرارداد با مستاجر را درصورتی که فرزند او ازدواج رسمی انجام داده و برای سکونت به واحد مورد اجاره بر اساس تشخیص مرجع قضایی نیاز داشته باشد، می‌دهد. در اینجا نیز فرآیند اثبات اینکه مالک قصد دارد واحد مسکونی مذکور را در اختیار فرزند خود قرار دهد، کاملا گنگ است و افزون بر این، طی فرآیند قضایی برای استفاده از حقوق طبیعی هر مالک مانند اختصاص ملک خود به سکونت فرزندش، نوعی مشکل‌‌تراشی در بازار اجاره محسوب می‌شود و حتی می‌تواند به انصراف برخی مالکان از حضور در بازار اجاره بینجامد. هرچند ضوابط یاد شده برای تمدید قرارداد مستاجران در اطلاعیه دولت برای اجرا در سال جاری پیش‌‌بینی شده است، اما با توجه به تکرار سقف‌‌گذاری برای رشد اجاره برای سومین سال متوالی، برخی از مالکان با این تصور که ممکن است چنین ضوابطی در سال آینده نیز مبنای عمل قرار گیرد و دردسرهایی بابت مراجعه به شوراهای حل اختلاف به دنبال داشته باشد، به‌طور کلی از حضور در بازار اجاره خودداری می‌کنند. دولت امیدوار است با اجرای همزمان طرح مالیات بر خانه‌های خالی بتواند مانع از بروز این اشکال شود اما اجرای طرح مذکور نیز به واسطه نداشتن بانک اطلاعاتی کامل از املاک خالی، با اما و اگرهایی روبه‌روست.

دو ابهام درباره اختیار مستاجرها

به گزارش «دنیای اقتصاد»، بر اساس محتوای بسته حمایت از مستاجران، علاوه بر موارد مذکور در دو حالت دیگر نیز امکان عدم تمدید قرارداد مستاجران وجود دارد؛ نخست اینکه مالک برای تخریب، بازسازی یا تعمیر نسبت به اخذ پروانه ساختمانی از مراجع ذی‌‌ربط اقدام کرده باشد و دوم اینکه مستاجر از پذیرش افزایش مبلغ اجاره‌‌بها در چارچوب سقف مشخص خودداری کند. به این ترتیب در مجموع پنج استثنای کلیدی برای تمدید خودکار قراردادهای اجاره پیش‌‌بینی شده است.

اما علاوه بر چهار اشکال مذکور، وجود دو ابهام درباره اختیار بدیهی مستاجرها در متن منتشرشده به عنوان جزئیات بسته حمایت از مستاجرها نیز در زمره نقاط ضعف پنج‌‌گانه ضوابط مذکور، با وجود نیت مثبت سیاستگذار از ارائه این بسته است. به‌طور طبیعی مستاجران نسبت به اینکه «آیا قصد ادامه سکونت در ملک مورد نظر را دارند یا نه؟» و نیز اینکه «آیا تمایلی به تبدیل اجاره‌‌بهای خود با فرمول متفاوت یا به اصطلاح وزن متفاوتی از مبلغ رهن و اجاره ماهانه دارند؟» حق تصمیم‌گیری دارند. اما در متن قانون حمایت از مستاجران این دو موضوع با ابهام همراه است. به عنوان مثال در صورتی که موجر و مستاجر درباره تمدید قرارداد با یکدیگر توافق دارند و نیز سقف افزایش ۲۰ یا ۲۵ درصدی به تناسب کلان‌شهر بودن یا نبودن محل سکونت نیز از سوی هر دو ضلع اصلی قرارداد پذیرفته شده است، اما مستاجر تمایل دارد امسال بخش بیشتری از ارزش اجاری ملک را به صورت «ودیعه» بپردازد و از اجاره ماهانه بکاهد، سرنوشت قرارداد در این صورت نامشخص است. در واقع در هیچ‌‌کجای بسته حمایت از مستاجران اشاره‌‌ای به این  موضوع نشده که اگر قرار است فرمول و نسبت رهن و اجاره با وجود رعایت سقف تغییر کند، حق طبیعی «تبدیل» برای مستاجر به چه نحوی قرار است ایفا شود؟

ابهام دیگر مربوط به زمانی است که مستاجر به هر دلیل قصد خاتمه دادن به قرارداد اجاره را دارد. در یک بند از ماده دوم اشاره شده در صورت عدم پذیرش افزایش مبلغ اجاره‌‌بها معادل نرخ‌‌های مصوب توسط مستاجر، امکان پایان دادن به قرارداد وجود دارد. اما به‌طور کلی در متن ضوابط به صراحت به این موضوع اشاره نشده که مستاجر در هر صورت این اختیار را دارد که به قرارداد خود پایان دهد و از تمدید خودداری کند. در موارد پنج‌‌گانه استثنا برای تمدید خودکار به صراحت به عدم تمایل مستاجر برای ادامه سکونت در آپارتمان اجاری قبلی اشاره نشده است. البته در اینجا دو نگاه مختلف وجود دارد که یکی از ناحیه بازار مسکن و دیگری از ناحیه کارشناسان حقوقی مطرح می‌شود. کارشناسان حقوقی معتقدند بسته مذکور در زمره قوانین حمایتی به شمار می‌‌آید و تنها در زمانی کارکرد دارد که مستاجر نیاز به حمایت داشته باشد؛ در این صورت اگر وی قصد جابه‌‌جایی و عدم تمدید قرارداد داشته باشد، به حمایت قانونی نیازی ندارد. با این حال فعالان بازار اجاره مسکن معتقدند باید برای پیشگیری از مشکل‌‌تراشی در بازار اجاره، به صراحت به این موضوع در متن بسته مذکور اشاره شود، کمااینکه در غیر این صورت ممکن است در موارد خاص، برخی موجران با اصرار نسبت به ادامه سکونت مستاجر به واسطه ضوابط تمدید خودکار، از پرداخت مبلغ ودیعه مستاجر خودداری و او را ناگزیر به طی فرآیند قضایی در شوراهای حل اختلاف برای استفاده از اختیار بدیهی خود برای پایان دادن به قرارداد اجاره کنند.

«دنیای‌اقتصاد» سه دغدغه مهم شرکت‌های ساختمانی را بررسی می‌کند

شهلا روشنی : به باور کارشناسان حوزه مسکن، طی چهار سال گذشته شرکت‌های ساختمانی درگیر سه دغدغه اصلی نوسان قیمتی و کیفیت مصالح ساختمانی، کاهش قدرت خرید دهک‌های مختلف جامعه و سیاستگذاری‌های متناوب و ناهمگون سازمان نظام مهندسی و دولت بوده‌اند.
خروج  بزرگ از بازار  مسکن

رصد کنونی بازار مسکن  به خوبی نشان می‌دهد در پی این سه معضل، بخش بزرگی از دهک‌های جامعه از حوزه خرید خارج شده و بازار عمدتا در دستان ۲ دهک  متمول است پالس‌های  همین  رخداد تا حدود زیادی  موجب حضور سرمایه‌گذاران  در فعالیت‌های غیر مولد شده است  بر اساس آمارهای موجود  چند سالی است که  سیل نقدینگی از فعالیت‌های ساختمانی به فعالیت‌های سوداگرانه هدایت شده  و بسیاری از نیروهای متخصص و ماهر در بخش ساختمان، کار خود را از دست داده‌اند  و به فعالیت‌های غیر مولد اقتصادی  روی آورده‌اند . به طوری که بسیاری از سازندگان و تولید‌کنندگان مصالح ساختمانی از سرمایه‌گذاری در این عرصه کنار کشیده‌اند و آنهایی که در این صنعت باقی مانده‌اند؛ دست به عصا پیش می‌روند. در پی این رویداد‌ها  کمبود عرضه مسکن و افسارگسیختگی قیمت آن، به حدی رسیده که بسیاری از افراد جامعه در  حلقه اجاره‌نشینی گرفتار شده‌اند.

اگرچه در این میان برخی معتقد هستند رشد قیمت مسکن به نفع سازنده‌ها و فعالان ساختمانی  است اما این موضوع را نباید فراموش کرد با رشد قیمت و کاهش تقاضا بخش اعظمی ‌از سرمایه‌گذاران  این عرصه بنیادی را رها کرده و در صورت ادامه این روند، بیشتر از گذشته وارد چرخه‌های غیرمولد اقتصادی خواهند شد. در این میان نیاز است دولت رویکرد جدی‌تری در سیاستگذاری و تصمیم‌گیری داشته باشد و نباید به جای بخش خصوصی به عنوان مجریان اصلی ساخت وساز  تصمیم بگیرد.

 دولت مدل جدید برای ساخت مسکن ندارد

29- (3)

در همین رابطه مدیرعامل «شرکت بنا برج» درخصوص تاثیرات جهش قیمت مسکن طی سال‌های ۹۷ تاکنون بر روند تولید و فروش مسکن گفت: موضوع اول  مربوط به اخذ مجوزها است و همواره درگیر پروسه زمانبر گرفتن پروانه جواز بوده‌ایم. رامین گوران ادامه داد: متاسفانه در ایران روند اخذ پروانه ساختمان طولانی است و سرمایه‌گذاران بخش مسکن نمی‌توانند منابع مالی خود را معطل گرفتن پروانه‌های طولانی مدت کنند البته طی سال‌های اخیر این موضوع شدت گرفته است. براساس وعده شهرداری تهران، مقرر شده جواز ساخت در کمتر از دو ماه صادر شود، اما تحقق این وعده به زیرساخت‌هایی نیاز دارد که هنوز آماده نیست و باید ببینیم آیا در اجرا این امر محقق می‌شود؟

مدیر عامل «شرکت بنا برج» ادامه داد: مساله بعدی مربوط به قیمت‌ها است که نمی‌توان روی آن حساب کرد. قیمت مصالح به شدت در نوسان است و ثبات ندارد. به طور نمونه در حال حاضر سیمان بسیار کمیاب شده یا با قیمت بالا در بازار به فروش می‌رسد. این مسائل معمولا سرمایه‎گذاران و تولیدکنندگان مسکن را دچار مشکل می‌کند. لذا بسیاری از سرمایه‎گذاران و کسانی که در صنعت ساخت مشغول به فعالیت بودند، وارد بازار ساخت نمی‌شوند.

وی در ادامه گفت: گاهی اوقات حتی سازندگان غیرحرفه‌ای گمان می‌کنند که رشد قیمت مسکن به نفع سازنده‌ها و فعالان ساختمانی است، اما در واقعیت چنین نیست و زمانی که تورم ایجاد می‌شود، سازنده سرمایه اصلی خود را از دست می‌دهد و بازنده است هرچند قیمت‌ها به صورت فزاینده اضافه می‌شود، اما این تورم به نفع سازنده نیست و معمولا تورم حتی سازنده را به مرز ورشکستگی می‌رساند. گوران با اشاره به کاهش عرضه مسکن طی ۴ سال گذشته نسبت به نیمه اول دهه۹۰ بیان کرد: ایران جزو معدود  کشورهایی است که هنوز مسکن در آن کالای سرمایه‌ای محسوب می‌شود و در حال حاضر خریداران اول یا مصرف‌کنندگان واقعی قدرت خرید ندارند. وقتی مصرف کننده واقعی توان خرید نداشته باشد، عملا فروش دچار مشکل می‌شود و افراد معمولا تحت تاثیر تورم و برای اینکه ارزش پولی خود را از دست ندهند، از بازارهای دیگر همانند طلا و ارز و با نگاه سرمایه‌ای وارد بازار مسکن می‌شوند. لذا متقاضیان و مصرف کنندگان واقعی در این شرایط تورمی ‌امکان خرید ندارند.

دبیر «کانون سراسری انبوه سازان ایران» درخصوص راهکار پیشنهادی به دولت و وزارت راه و شهرسازی برای پایان دادن به رکود تورمی ‌در بازار مسکن و ساختمان اظهار کرد: در کشورهای دنیا برای اینکه مسکن از یک کالای سرمایه‌ای عبور کند، مدل‌های مختلفی را به‌کار گرفته‌اند. وی در ارزیابی خود از عملکرد دولت در بخش مسکن تصریح کرد: دولت سیزدهم به تازگی فعالیت خود را شروع کرده و مشغول تامین زمین برای نهضت مسکن ملی است که در واقع همان مسکن مهر با وام بیشتر و نرخ وام بالاتر است. درنتیجه خلاقیتی در مدل‌ها نسبت به دولت‌های گذشته دیده نمی‌شود و دولت مدل هوشمندانه و جدیدی را برای تامین مسکن اتخاذ نکرده است.

وی افزود: ما پیشنهادهایی را از طریق انجمن و کانون انبوه سازان به دولت ارائه کرده‌ایم؛ اما هنوز بازخوردی مشاهده نکرده‌ایم و معتقد هستیم باید مدل‌های جدیدتری خلق و اجرایی شود تا وضعیت بازار مسکن بهبود یابد. یکی از راهکارهای ویژه پیشنهادی ما جذب سرمایه‌ها و نقدینگی‌های موجود در بانک‌ها به بخش تولید مسکن است. زمین را باید در اختیار سازندگان حرفه‌ای قرار دهند تا مسکن تولید و عرضه کنند. وگرنه با روش ثبت نام و گرفتن پول از مردم به صورت پرداخت سهم خود به عنوان آورده و همچنین تسهیلات بانکی با اقساط و درصد بهره بالا استقبال مطلوبی از این طرح نشده است.

این سازنده مسکن درباره درخواست از دولت و رئیس‌جمهور برای رونق بخش مسکن گفت: دولت و بخش خصوصی باید در کنار هم همفکری و مشورت کرده و از ظرفیت دو طرفه استفاده کنند. بودجه بخش مسکن را دولت تامین نمی‌کند. بودجه مسکن و مدیریت این بخش مربوط به مردم است. به همین دلیل بخش خصوصی باید در بخش مسکن دخالت و با دولت همکاری کند تا به اتفاق این بخش را پیش ببرند. به نظر می‌رسد در این زمینه مقاومت‌هایی وجود دارد و پیشنهاد این است که دولت به نظر بخش خصوصی در تولید مسکن  توجه  کند.

 ساخت و ساز تنها در مناطق متمول سودآور است

29- (4)

در ادامه همین مبحث یک معمار و مدرس دانشگاه با اشاره به اینکه طی سال‌های ۹۷ تاکنون، عوامل متعدد سیاسی و اقتصادی در جهش قیمت مسکن موثر بوده است، گفت: در کشور ما مسکن به عنوان یک کالای سرمایه‌ای مطرح است، مردم تصور می‌کنند باید سرمایه خود را در جایی سرمایه‌گذاری کنند که با آن شتاب تورم، ارزش دارایی  آنها کاهش نیابد. بنابراین در بخش‌هایی مانند مسکن سرمایه‌گذاری می‌کنند.

«نادر روزرخ» افزود: زمانی که چالش‌های غیر اقتصادی  سیاسی و مسائل مختلف درونی و بیرونی ایجاد می‌شود، برای اینکه مردم امنیتی را به سرمایه‌های خود بدهند، به دنبال تثبیت آن سرمایه‌ها در عرصه املاک می‌روند. این باعث افزایش هجوم به بخش مسکن می‌شود و در چنین شرایطی افراد سودجو نیز قیمت‌ها را بالا می‌برند.

«مدیر برنامه‌ریزی کالبدی پروژه آیمان» (گروه سرمایه‌گذاری مسکن) با بیان اینکه به دنبال افزایش قیمت‌ها و کاهش توان اقتصادی مردم به دلیل رشد هزینه‌های زندگی، روند تولید مسکن نیز کند شده است، اظهار کرد: در حال حاضر کسانی که می‌خواهند برای تولید مسکن سرمایه‌گذاری کنند، وقتی مشاهده می‌کنند که توان خرید مردم پایین است و توان اقتصادی مشتریان کاهش پیدا کرده است، در این عرصه سرمایه‌گذاری نمی‌کنند یا میزان سرمایه‌گذاری آنها کاهش می‌یابد.

به عبارتی رونق در این بخش وجود ندارد و با رکود در بازار مسکن مواجه هستیم. این مهندس رتبه ارشد سازمان نظام مهندسی در پاسخ به اینکه آیا رشد قیمت مسکن به نفع سازنده‌ها و فعالان ساختمانی است، گفت: سازنده‌های معدودی هستند که وقتی قیمت‌ها در بازار افزایش پیدا می‌کند، ممکن است از این رشد قیمت‌ها سود ببرند. وقتی پروانه‌های ساختمانی را تحلیل می‌کنیم، با نگاهی به آمار پروانه‌های ساختمانی می‌بینیم که در کل کشور حدود 40تا  50 میلیون مترمربع پروانه از سوی شهرداری صادر می‌شود. مگر چه میزان از پروانه‌ها مربوط به منطقه گران و بالاشهر متمول است که سرمایه‌گذاری‌ها در این مناطق با قیمت‌های چندبرابر جواب می‌دهد؟ وقتی هزینه‌ها در این حوزه که بخش بزرگ‌تری از ساخت وساز مسکن ما را شکل می‌دهند، افزایش پیدا می‌کند؛ ساخت و ساز کاهش می‌یابد. یعنی افراد ترجیح می‌دهند که خانه‌های خود را نوسازی نکنند، چون هزینه‌های ساخت وساز برای آنها صرفه اقتصادی ندارد.

وی تاکید کرد: ساخت و ساز در مناطق  لوکس و گران کماکان سودآور است؛ چون متقاضیان آن در بین دهک‌های ۹ و ۱۰ وجود دارد. اما برای دهک‌های ۸ به پایین شاهد رکود قابل توجهی هستیم و درمجموع رکود وجود دارد. از این رو به دو دلیل فعالیت ما نسبت به نیمه اول دهه ۹۰ بسیار کاهش یافته است؛ نخست اینکه دولت سرمایه‌گذاری در طرح‌های زیربنایی را کاهش داده و طرح‌های عمرانی افت قابل توجهی کرده است. همچنین در ساخت و سازهای بخش خصوصی، سرمایه‌گذاری  ما بسیار افت کرده است. البته در پروژه‌های دهک‌های بالا شاهد افزایش بوده‌ایم، اما در پروژه‌های مربوط به دهک‌های پایین تقریبا کاهش قابل توجهی را شاهد هستیم.

وی با ارائه یک مثال تشریح کرد: به طور نمونه مجتمع هزار و ۵۰۰ واحدی را در مراکز یکی از استان‌ها از سال ۹۷ به دست گرفته‌ایم که ابتدا برای دهک‌های ۳ و ۴ هدف‌گذاری شده بود، اما به تدریج با افزایش شدید هزینه‌ها، این دهک‌ها دیگر توان استقرار در این واحدها را ندارند و دهک‌های ۶ و ۷ توان مالی برای خرید آن آپارتمان‌ها را دارند. در اینجا می‌بینیم که بازار مصرف جابه جا شده و هدف استقرار اقشار محروم جامعه در مسکن مناسب از بین می‌رود.

روزرخ درباره راهکار پیشنهادی به دولت به‌خصوص وزارت راه و شهرسازی برای پایان دادن به رکود تورمی‌ در بازار مسکن و ساختمان گفت: برای ایجاد رونق باید در ضوابط و معیارهای طراحی مجتمع‌های مسکن ملی، حتما بحث اشتغال‌زایی را لحاظ کنیم و بحث تامین خدمات جانبی را در کنار واحدهای مسکونی که در ضوابط قدیمی‌موجود است، بازنگری کرده و دستورالعمل‌هایی صادرکنیم که اقشار ساکن در این مجتمع‌ها بتوانند از درون این مجتمع‌ها استفاده اقتصادی کنند. به طور نمونه یک یا دو واحد از واحدهای یک مجتمع را به واحدهای کارگاهی تبدیل کنیم که فرضا بانوان ساکن در این مجتمع‌ها امکان راه‌اندازی یک کارگاه صنایع دستی را داشته باشند. هم‌اکنون از نظر مقررات موجود که از سوی شورای عالی معماری و شهرسازی شهرداری ابلاغ می‌شود، این اقدام خلاف محسوب می‌شود و از چنین اقدامی ‌منع می‌شوند. اما ما با تجدیدنظر در ضوابط موجود و اشتغال‌زایی به درون مجتمع‌های مسکونی می‌توانیم این امر را برقرار کنیم.

این معمار برنامه‌ریز با تاکید بر اینکه سیاستگذاران مسکن ملی باید مطالعه عمیق یک‌ساله انجام دهند گفت: وزارت راه و شهرسازی پیش از استقرار دولت جدید و صدور دستورالعمل‌های اداری خود باید، این طرح را کلید می‌زد. به این صورت که ضوابط موجود را دسته‌بندی و آسیب‌شناسی کرده و از داخل آنها رهیافتی برای بحث اشتغال‌زایی، افزایش فضاهای اجتماعی، تفریح و سرگرمی ‌برای جوانان و نوجوانان، نحوه برنامه‌ریزی فضای سبز و با تجدیدنظر روی سایر مواردی که اکنون در ضوابط موجود ما کمرنگ و محو است، یا به گونه درستی مطرح نشده، پیدا می‌کردند. طبیعی است که فرآیند ضابطه‌گذاری فرآیند بسیار دشواری است و به افراد باتجربه ای نیاز دارد که اشراف کاملی به مقررات و قوانین داشته باشند.

وی خاطرنشان کرد: با گذشت حدود یک سال از استقرار دولت جدید ندیده‌ام که اراده‌ای در این مجموعه صورت گرفته باشد یا بخش‌هایی شروع به ارائه خروجی یا برگزاری همایش و دعوت از کارشناسان برجسته و طراحان باتجربه بکنند و از خردجمعی آنها برای اصلاح قوانین موجود استفاده کنند. مقررات موجود را ابلاغ می‌کنند؛ درحالی که مکانیزم  دستور جواب نمی‌دهد.

 نابودی تولید با ارائه تسهیلات با نرخ بهره بالا

29- (1)

در همین حال مدیر کارخانه «شیرآلات آویسا» نیز با اشاره به تاثیرات جهش قیمت مسکن در سال‌های اخیر گفت: این موضوع از یک طرف منجر به کاهش قدرت خرید تولیدکنندگان مسکن  برای تامین مواد اولیه شده و طبیعتا تولید ما به لحاظ تیراژ کاهش یافته است. از آن طرف در فروش نیز اثرگذار بوده؛ چرا که قدرت خرید مصرف‌کننده‌ها نیز کاهش یافته است. «سهیل پاشازاده» در پاسخ به اینکه آیا رشد قیمت مسکن به نفع سازنده‌ها و فعالان ساختمانی است؛ گفت: به لحاظ اینکه قیمت‌ها افزایش یافته، نه به نفع سازنده‌ها است، و نه  متقاضی و خریدار، بازار مسکن در رکود باقی مانده است.

وی درخصوص راهکار پیشنهادی به مسوولان دولتی برای پایان دادن به رکود تورمی ‌گفت: یکی از مسائل مهم رسیدگی به تولیدکنندگان مصالح ساختمانی است. تسهیلات بانکی برای ایجاد شغل از طرف ارگان‌های حمایتی مانند کمیته امداد و سازمان بهزیستی به اقشار کم درآمد داده می‌شود؛ در حالی که این تسهیلات در مواردی غیر از ایجاد اشتغال صرف می‌شود. اگر این تسهیلات به ایجاد کارخانه‌های تولیدی و بخش تولید اختصاص یابد، می‌تواند به رفع بیکاری بسیار کمک کند که به نفع جامعه و دولت است و در کاهش فقر در کشور بسیار اثرگذار است.

پاشازاده ضمن ابراز نارضایتی از عملکرد دولت در حمایت از تولید گفت: حدود ۲۵۰ نفر در مجموعه آویسا مشغول به کار هستند و ما دو سال پیش با این وعده کارخانه خود را از تهران به  یکی از شهرستان‌ها  انتقال دادیم که تسهیلات کم بهره به ما داده شود، اما این وعده عملی نشد و همچنان تسهیلات ۱۸درصدی به ما می‌دهند. باید تسهیلات کم بهره به بخش تولید کشور ارائه کنند که تولیدکنندگان بتوانند در عرصه صنعت کشور باقی بمانند و فعالیت کنند. با ارائه تسهیلات ۱۸ درصدی تولیدکننده‌ها نه تنها جان نمی‌گیرند، بلکه نابود می‌شوند.

با توجه به موارد مطرح شده، اگر سیاستگذاران کلان کشوری حداقل بتوانند شرکت‌های موفق، باتجربه و دارای قدمت و برند را با هر امکانی مورد حمایت قرار دهند، می‌توانیم امیدوار و شاهد نقش شگرف صنعت ساخت وساز بر رونق اقتصادی کشور باشیم. درواقع اگرچه رونق این صنعت شاید یک درمان دائمی ‌برای اقتصاد کشور محسوب نشود، ولی بهترین مسکّنی است که به مراتب می‌تواند بهتر از بقیه صنایع به ویژه خودروسازی به تقویت تولید در کشور و رونق اقتصادی کمک کند.

خیز تورم مسکن اردیبهشت

بازیگردان مسکن اردیبهشت

غلبه نیروی خارجی بر انتظارات داخلی بازار ملک

دنیای‌اقتصاد : داده‌های مربوط به معاملات خرید آپارتمان در تهران برای ماه اردیبهشت، از «تغییر فاز بازار مسکن در میانه بهار ۱۴۰۱» حکایت دارد. بررسی «دنیای‌اقتصاد» از آمار جدید بانک مرکزی درباره معاملات املاک نشان می‌دهد سرعت رشد ماهانه قیمت مسکن که در طول ۱۴۰۰ به میانگین یک‌درصد کاهش یافته بود، ماه گذشته به ۶درصد رسید. این جهش دوباره تورم ملکی ناشی از «غلبه نیروی خارج از بازار مسکن بر انتظارات کاهشی درون بازار» است که سبب شده بار دیگر تقاضای سرمایه‌ای (غیرمصرفی) به بازار مراجعه کند و «رکورد ۲۲ماهه فروش ۵ رقمی – حجم معاملات- واحد مسکونی در پایتخت» در اردیبهشت رقم بخورد. نتایج تحقیقات میدانی از بازار مسکن می‌گوید «رشد تند نرخ دلار در ماه گذشته» باعث تغییر رفتار بازیگران معاملات ملک شد. طی سال‌های ۹۷ تا ۹۹، بازار ارز به نوعی صحنه‌گردان بازار مسکن بود؛ به‌طوری‌که «انتظارات تورمی» و به دنبال آن، خریدهای غیرمصرفی ملک از این بازار موازی سیگنال می‌گرفت. تعیین تکلیف ریسک غیراقتصادی می‌تواند مسکن را مجددا به فاز پساجهش برگرداند.

10 copy

با فعال شدن بازیگردان قدیمی جهش در بازار مسکن شهر تهران، فاز بازار معاملات آپارتمان‌‌‌های پایتخت تغییر کرد. گزارش «دنیای‌اقتصاد» از نبض جدید قیمت آپارتمان در شهر تهران در حالی نشان‌دهنده تغییر رفتار معامله‌‌‌گران مسکن پایتخت در میانه بهار 1401 است که آمارها نشان‌دهنده تغییر فاز بازار مسکن و خروج بازار از وضعیت پساجهش در اردیبهشت ماه است. این تغییر فاز، در نتیجه واکنش معامله‌‌‌گران بازار مسکن شهر تهران به رشد قابل‌توجه نرخ دلار در اردیبهشت رخ داده است و به تغییر قیمت این متغیر برونزا مربوط می‌شود. آمار رسمی مربوط به تحولات بازار معاملات مسکن شهر تهران در اردیبهشت ماه  که از سوی بانک مرکزی منتشر شده است، حاکی از رشد محسوس قیمت مسکن در این ماه است.

گزارش «دنیای‌اقتصاد» با استناد به این آمارها نشان‌دهنده آن است که متوسط قیمت هر مترمربع مسکن در شهر تهران در ماه میانی بهار (اردیبهشت) به 36‌میلیون و 300هزار تومان رسیده است که حدود 2‌میلیون تومان بیشتر از متوسط قیمت هر مترمربع مسکن شهر تهران در فروردین 1401 است. فروردین ماه امسال متوسط قیمت هر مترمربع مسکن به2/ 34میلیون تومان رسید. بررسی‌‌‌ها از ثبت تورم ماهانه 6 درصدی در بازار مسکن اردیبهشت ماه خبر می‌دهد. این میزان تورم ماهانه در واقع چند برابر بیشتر از متوسط تورم ماهانه مسکن در فازپساجهش یعنی در سال 1400 است.

متوسط تورم ماهانه مسکن شهر تهران در سال 97 که سال شروع جهش اخیر ملکی بود، معادل 7/ 5‌درصد بود. این میزان در سال 98 که انتظار می‌‌‌رفت دوره جهش به اتمام برسد اما تحت‌تاثیر برخی متغیرهای برونزا ادامه یافت، به 3‌درصد کاهش یافت. با ادامه جهش مسکن در سال 99 متوسط تورم ماهانه مسکن شهر تهران در این سال به طور مجدد به 7/ 5‌درصد رسید. اما در سال 1400 همزمان با ورود بازار ملک به دوره پساجهش این میزان کمتر از 2درصد به ثبت رسید. در فروردین امسال تحت‌تاثیر دوپینگ فازپساجهش، با افزایش سهم فروش واحدهای مسکونی با عمربنای بالا، همزمان با کاهش شدید سهم نوسازها در معاملات، متوسط قیمت مسکن شهر تهران 4/ 2‌درصد کاهش یافت. بررسی‌‌‌ آمارهای معاملات مسکن شهر تهران درج شده در سامانه رهگیری مسکن نشان می‌دهد آنچه در بازار اردیبهشت ماه تجربه شد، فازپساجهش نبود. چرا که متوسط قیمت هر مترمربع مسکن در این ماه در مقایسه با ماه قبل بیش از 5‌درصد افزایش یافت که رشدی معادل متوسط تورم ماهانه سال‌های جهش محسوب می‌شود.

بازگشت بازیگردان جهش

بررسی‌‌‌های «دنیای‌اقتصاد» از شناسایی نوسانات ارزی اردیبهشت ماه و رشد قابل‌توجه قیمت دلار در این ماه به عنوان بازیگردان اصلی بازار مسکن در میانه بهار خبر می‌دهد.

متوسط قیمت دلار در اردیبهشت ماه در مقایسه با فروردین 1401، حول وحوش 10‌درصد (معادل 4/ 9‌درصد) افزایش یافت. این در حالی است که بازدهی بازار دلار در یکسال 1400 برابر با 12‌درصد بود. یعنی در شرایطی که در طول 12 ماه قیمت دلار 12‌درصد رشد کرد در اردیبهشت ماه و تنها به فاصله یک‌ماه نرخ دلار با افزایش حدود 10‌درصدی همراه شد که رشدی محسوس و قابل‌توجه است.

رکوردشکنی حجم معاملات

داده‌‌‌های سامانه رهگیری مسکن نشان می‌دهد در اردیبهشت امسال همچنین بیش از 10‌هزار فقره معامله خرید مسکن در شهر تهران به ثبت رسیده است. حجم معاملات خرید آپارتمان در این ماه در حالی به 10‌هزار و500 فقره رسیده است که این میزان به لحاظ بالاترین حجم معاملات خرید مسکن از تیرماه 99 بی‌‌‌سابقه بوده است. در واقع می‌توان گفت حجم معاملات خرید مسکن در شهر تهران در اردیبهشت ماه بعد از 22 ماه 5 رقمی شده است و در سطحی غیررکودی و نزدیک به رونق قرار گرفته است. البته رونق واقعی در بازار مسکن شرایطی است که در آن حجم معاملات خرید آپارتمان از ناحیه تقاضای مصرفی رشد کرده باشد اما در اردیبهشت ماه وزن اصلی خریداران را متقاضیان سرمایه‌‌‌ای (کوتاه‌‌‌مدت و اغلب بلندمدت) تشکیل داد.

با این حال، حجم معاملات خرید مسکن در اردیبهشت ماه در حالی به 10‌هزار و500 فقره رسید که این میزان بعد از 22 ماه یعنی از تیرماه 99 تاکنون بی‌‌‌سابقه بوده است. در تیرماه 99 حدود 12‌هزار فقره معامله خرید مسکن در شهر تهران به ثبت رسید. بازیگردان اصلی بازار مسکن در آن زمان هیجانات بورسی و رشد محسوس شاخص کل در بازار معاملات سهام بود. اما از مردادماه 99 و همزمان با کاهش این هیجانات، خریدهای سرمایه‌‌‌ای در بازار مسکن نیز رفته‌رفته کمتر شد و همزمان با کاهش انتظارات تورمی در اواخر 99 و در ادامه در سال 1400، بازار مسکن به فازپساجهش ورود کرد. حجم معاملات خرید مسکن که در اردیبهشت ماه به بیش از 10‌هزار فقره رسیده است در عمده ماه‌‌‌های سال 1400 در شرایط رکودی یعنی کمتر از 5 تا 6‌هزار فقره معامله خرید بود و حتی در برخی از ماه‌‌‌های سال گذشته نیز زیر خط رکود قرار گرفت.

خروج از پساجهش؟

علائم دریافتی از بازار معاملات مسکن شهر تهران در اردیبهشت نشان‌دهنده تغییر فاز بازار مسکن در میانه بهار و خروج بازار اردیبهشت ماه از فازپساجهش است. مهم‌ترین دلیل این موضوع به فعال شدن بازیگردان قدیمی جهش ملکی یعنی تغییرات محسوس نرخ دلار مربوط می‌شود. در واقع علت رشد محسوس قیمت وحجم معاملات مسکن در این ماه بعد از گذشت بیش از یکسال از ورود بازار مسکن به فاز پساجهش، به آرایش ارزی معامله‌‌‌گران بازار مسکن تهران در این ماه مربوط می‌شود. معامله‌‌‌گران بازار در واکنش به افزایش محسوس قیمت دلار، حجم خریدهای سرمایه‌‌‌ای از بازار ملک را افزایش دادند. این رشد محسوس در قیمت دلار به عنوان متغیر برون‌‌‌زا یا نیروی خارجی اثرگذار بر بازار مسکن وارد عمل شده ونه تنها بر وضعیت قیمت‌ها که بر حجم معاملات مسکن در ماه میانی بهار اثرگذاشته است. در واقع بازار مسکن شهر تهران در اردیبهشت ماه تحت‌تاثیر شارژ ارزی و رشد انتظارات تورمی، با افزایش قیمت وافزایش تقاضای سرمایه‌‌‌ای مواجه شده است.

همان‌‌‌گونه که جهش در بازار مسکن شهر تهران در سال 97 نیز تحت‌تاثیر افزایش ریسک‌های غیراقتصادی، رشد انتظارات تورمی و جهش ارزی آغاز شد. هم‌‌‌اکنون نیز یکبار دیگر و بعد از گذشت بیش از یکسال از ورود بازار ملک به فاز پساجهش، با مشاهده ردپای انتظارات تورمی ناشی از رشد قیمت دلار، بار دیگر متغیر برونزا و این عامل خارجی موثر بر بازار ملک فعال شده است.

غلبه نیروی خارجی در اردیبهشت

وضعیتی که در بازار معاملات مسکن شهر تهران در اردیبهشت ماه تجربه شد در واقع نشان‌دهنده غلبه نیروی خارجی بر انتظارات داخلی بازار ملک است. در واقع افزایش قیمت دلار بر انتظاراتی که از درون بازار مسکن کاهش قیمت در این بازار را توقع داشت، در اردیبهشت ماه پیروز شده است.

به دنبال طولانی شدن دوره اخیر جهش در بازار معاملات مسکن برای سه سال متوالی (از سال 97 تا پایان 99)، ورود به دوره پساجهش، خروج اجباری متقاضیان مصرفی و کاهش تقاضای سرمایه‌‌‌ای و همچنین کاهش انتظارات تورمی تحت‌تاثیر پارامتر مذاکرات در سال گذشته، انتظاراتی از بابت کاهش قیمت مسکن مطرح بود.

در واقع مجموعه فعالان حاضر در بازار مسکن و قریب به اتفاق کارشناسان وصاحبنظران این بازار، سال گذشته، بعد از تکمیل ظرفیت جهش در بازار ملک، رصد حباب مسکن و خروج رابطه قیمت و اجاره‌‌‌بها از نسبت متعارف، به این جمع‌‌‌بندی رسیدند که فازپساجهش ملکی در 1401 نیزادامه خواهد یافت و احتمال کاهش قیمت مسکن زیاد است. با این حال شرایطی که در اردیبهشت ماه و تحت‌تاثیر غلبه نیروی خارجی بر انتظارات داخلی تجربه شد متفاوت از انتظارات داخلی بازار رقم خورد.

در واقع در اردیبهشت ماه این نیروی بیرونی و متغیر برونزا بود که بر انتظارات داخلی غلبه کرد. اما در چنین شرایطی یک سوال مهم وجود دارد؛ مبنی بر اینکه آیا با خروج بازار مسکن در اردیبهشت ماه از فازپساجهش بعد از حدود یکسال، انتظار ورود بازار به فاز جهش به صورت مجدد مطرح است؟ یعنی غلبه متغیر برونزا بر انتظارات داخلی در ماه‌‌‌های آینده نیزادامه خواهد یافت یا خیر؟

آنچه مسلم است اینکه متغیر برونزا بر انتظارات داخلی بازار مسکن در اردیبهشت ماه غلبه کرد وآنچه در بازار مسکن این ماه هم به لحاظ حجم معاملات و هم به لحاظ تغییرات سطح قیمت تجربه شد نمایانگر مشخصات فازپساجهش نبود.

اما پاسخ به این سوال یعنی ورود مجدد بازار به فاز جهش هنوز مشخص نیست. در واقع مشخص نیست که در رویارویی متغیر برونزا (تغییرات نرخ ارز) و انتظارات درونی (انتظار کاهش قیمت)، در ماه‌‌‌های پیش‌‌‌رو شرایط در جهت غلبه کدام‌یک بر دیگری قرار خواهد گرفت؟ در واقع مشخص نیست در ماه‌‌‌های پیش‌‌‌رو برآیند این مقابله و رویارویی چگونه خواهد بود.

حضور دوباره سفته‌‌‌باز و سرمایه‌گذار؟

بررسی‌‌‌های «دنیای‌اقتصاد» نشان می‌دهد سوال مهم دیگر در ارتباط با وضعیت بازار مسکن اردیبهشت ماه این است که آیا در این ماه تقاضای سفته‌‌‌بازی به بازار ملک بازگشت؟

از مرداد ماه 99 و به دنبال کاهش هیجان مثبت بورس، تقاضای غیرمصرفی وسفته‌‌‌بازی به تدریج کاهش یافته و با خروج این گروه از متقاضیان از بازار، شرایط برای ورود به فازپساجهش هموار شد. در فازپساجهش یعنی در سال گذشته تقاضای سفته‌‌‌بازی در بازارملک به دلیل از بین رفتن جاذبه این نوع فعالیت ملکی، تقریبا به صفر رسید هر چند حضور تقاضای سرمایه‌‌‌ای بلندمدت در بازار مشهود بود و وزن این تقاضا که به انگیزه حفظ ارزش دارایی‌‌‌ها و ارتقای آن اقدام به خرید مسکن با انگیزه نگهداری طولانی‌مدت کردند، نسبت به سایر انواع تقاضای ملکی اعم از مصرفی و غیرمصرفی بیشتر بود.

با این حال، شرایط در بازار مسکن اردیبهشت ماه به نحوی رقم خورد که می‌توان از بازگشت مجدد سفته‌‌‌بازها به این بازار خبر داد. هر چند هنوز هم‌وزن غالب تقاضای ملکی حاضر در بازار مربوط به تقاضای سرمایه‌‌‌ای بلندمدت است.

مصداق این موضوع را می‌توان در افزایش عرضه فایل‌‌‌های با شرایط رهن کامل به بازار اجاره در روزهای اخیر جست‌وجو کرد. در روزهای اخیر حجم عرضه واحدهای اجاره‌‌‌ای با شرایط رهن کامل در مناطق مختلف شهر تهران افزایش یافت. این موضوع یک علامت مهم افزایش خریدهای سرمایه‌‌‌ای بلندمدت در بازار مسکن است که سرمایه‌گذار ملکی برای حفظ و ارتقای ارزش دارایی خود اقدام به خرید واحد مسکونی کرده وبرای پوشش بخشی از هزینه خرید اقدام به عرضه آن به بازار اجاره با شرایط رهن کامل می‌کند. این گروه از سرمایه‌گذاران که به دنبال افزایش نرخ ارز بازار مسکن را به عنوان مقصد سرمایه‌گذاری خود انتخاب کرده‌‌‌اند معمولا واحدها را برای مدت زمان بیش از دو تا سه سال نگه داشته و آن را به بازار اجاره عرضه می‌کنند. اما نمی‌توان انکار کرد که بخشی از خریدهای بازار مسکن در اردیبهشت ماه نیز از سوی سرمایه‌گذارانی انجام شده که با پیش‌بینی رشد قیمت در ماه‌‌‌های آینده اقدام به ورود به بازار و خرید مسکن برای فروش در کوتاه‌مدت به انگیزه کسب سود کرده‌‌‌اند. با این حال مشخص نیست که این شرایط تا چه زمانی در بازار مسکن ادامه داشته باشد.

خشکسالی در بازار مسکن

گزارش «دنیای‌اقتصاد» از موجودی اسمی و تعداد واقعی «خانه» در کشور

دنیای‌اقتصاد : جریان ورودی «آپارتمان» به بازار مسکن تهران و کشور طی پارسال و البته سه سال جهش قیمت -۹۷ تا ۱۴۰۰- نزدیک به ۵۰درصد کاهش پیدا کرد و باعث شد «خشکسالی کاملا بحرانی و پرمخاطره در بازار معاملات خانه‌های نو» شکل بگیرد. ریشه این خشکسالی، عوامل به‌وجودآورنده ابرتورم ملکی است؛ اما دولت برای جبران پیامد آن می‌تواند قفل «انبار آپارتمان‌های بلااستفاده» را باز کند.

Untitled-2 copy

تیراژ عرضه آپارتمان‌‌‌های نوساز به بازار مسکن کشور نصف شد. بررسی تازه‌‌‌ترین گزارش رسمی بانک مرکزی از فعالیت‌های ساختمانی کشور حاکی از این است که تعداد آپارتمان‌‌‌های تکمیل و عرضه شده به بازار فروش مسکن در نیمه اول سال 1400 با افت 10‌درصدی نسبت به مدت مشابه سال 99 روبه‌رو بوده است؛ رخدادی که می‌توان آن را به «خشکسالی» در بازار مسکن تعبیر کرد. جریان عرضه واحدهای مسکونی نو به بازار معاملات آپارتمان‌‌‌های مسکونی به حدی باریک شده که به نظر می‌رسد تنظیم آن نیازمند سیاستگذاری است و در غیر‌این صورت تبعات غفلت از ورود به این موضوع، می‌تواند اوضاع بازار مسکن را به لحاظ عمق رکود وخیم‌‌‌تر کند.

به گزارش «دنیای‌اقتصاد»، مقصود از عرضه مسکن که عموما در گزارش‌های آماری منتشر شده در رسانه‌‌‌ها استفاده می‌شود، در واقع حجم تولید واحدهای مسکونی است. طی سه سال جهش از97  تا 99و یک سال پساجهش در1400 که بازار مسکن دوره جهش را سپری کرده و وارد عصر پساجهش شده است، عرضه یا به اصطلاح تولید مسکن تازه‌‌‌ساز و نو یک ابر رکود تاریخی و سقوط آماری را تجربه کرده که «دنیای‌اقتصاد» پیش‌تر نیز به آن پرداخته است. این ابررکود که در سال‌های نیمه دوم دهه 90 حاکم بود، هم به لحاظ تیراژ ساخت و هم به لحاظ نرخ رشد واحدهای مسکونی شروع و تکمیل شده در آمارها رصد شده است. طی این بازه چند ساله تیراژ ساخت به حدود نصف نیمه دهه اول رسیده و سرمایه‌گذاران ساختمانی به دنبال این بحران، آسیب دیدند. هرچند در یک نگاه کلی این طور به نظر می‌‌‌رسید که سرمایه‌گذاران ساختمانی از جهش قیمت مسکن در سال‌های 97 و بعد از آن منتفع خواهند شد، اما در عمل یک بازی دو سر باخت رقم خورد که هم آنها و هم متقاضیان مسکن از این وضعیت آسیب دیدند. در این میان تنها یک گروه یعنی سفته‌‌‌بازان برنده بازی بازار مسکن بودند که توانستند سوار بر موج جهش، انتفاع مالی زیادی برای خود رقم بزنند.

اما چرا جهش اخیر برخلاف انتظار اولیه به نفع سازنده‌‌‌ها و سرمایه‌گذاران ساختمانی نشد؟ پاسخ را باید در وضعیت تورمی بازارهای زمین و مصالح جست‌‌‌وجو کرد. همزمان با شروع جهش قیمت مسکن، تورم در بازار زمین نیز با شتاب زیاد رو به افزایش گذاشت و طی دو سال اخیر نیز با توجه به رابطه نسبی قیمت مسکن با سایر بازارها، جهش به بازار نهاده‌‌‌های ساختمانی نیز سرایت کرد و اکنون دست‌‌‌کم 2 سال است که مصالح ساختمانی با تورم بالا همراه است. این وضعیت در کنار خداحافظی متقاضیان سرمایه‌‌‌ای از بازار معاملات مسکن سبب شد در مجموع سازنده‌‌‌ها از بازی سال‌های اخیر بازار مسکن متضرر شوند. رصد آماری این ضرر را در وهله اول می‌توان در تیراژ ساخت‌وساز در کشور جست‌‌‌وجو کرد. در نیمه نخست دهه 90 به طور میانگین حجم تعداد واحدهای مسکونی تازه‌‌‌ساز و عرضه شده به بازار فروش سالانه حدود 900‌هزار واحد بود اما این میزان در نیمه دوم دهه 90 به حدود 350‌هزار واحد کاهش یافته است. از سوی دیگر در اوایل دهه 90 تیراژ ساخت در تهران به طور میانگین حدود 150 تا 180‌هزار واحد بود که این میزان در نیمه دوم این دهه به 70 تا 100‌هزار واحد کاهش یافت.

اما بانک مرکزی به تازگی آمار رسمی تازه‌‌‌ای از حجم فعالیت‌های ساختمانی در کشور را منتشر کرده که نشان می‌دهد در نیمه دوم دهه 90 که بیش از سه سال از آن به عنوان «عصر جهش مسکن» شناخته می‌شود، جریان ورودی آپارتمان‌‌‌های تازه‌‌‌ساز به بازار مسکن تهران و کشور به شدت باریک بوده و نسبت به نیمه اول این دهه به لحاظ حجم کاهش چشمگیری داشته است؛ طوری که اکنون در بازار معاملات نوسازها یک خشکسالی بحرانی و خطرناک رخ داده است. خطر این موضوع از دو ناحیه می‌تواند بازار مسکن را تحت‌تاثیر قرار دهد. در وهله اول هر چه تعداد آپارتمان‌‌‌های تازه‌‌‌ساز فروشی بیشتر باشد، به طور کلی موجودی بازار مسکن را افزایش می‌دهد و در برقراری تعادل بین عرضه و تقاضا در این بازار موثر است. از آن مهم‌تر با توجه به اینکه آپارتمان‌‌‌های تازه‌‌‌ساز و کلید نخورده پرچم‌‌‌دار کشف قیمت در بازار مسکن هستند و در واقع سایر فروشنده‌‌‌های بازار مسکن نیز برای اعلام قیمت واحدهای چند سال ساخت، قیمت فروش نوسازهای معامله شده را مبنا قرار می‌دهند، هرچه عرضه این واحدها در بازار کمتر شود، قیمت آنها افزایش پیدا می‌کند و به دنبال آن تورم به کل بازار مسکن و همه گروه‌‌‌های سنی آپارتمان سرایت می‌کند.

به گزارش «دنیای‌اقتصاد»، آمار رسمی از فعالیت‌های ساختمانی 6ماه نخست سال 1400 که به تازگی توسط بانک مرکزی منتشر شده حکایت از آن دارد که در این مدت حدود 200‌هزار واحد مسکونی تکمیل شده برای فروش در کل کشور عرضه شده است که این مقدار نسبت به مدت مشابه سال قبل از آن 10‌درصد افت داشته است. افت عرضه آپارتمان‌‌‌های تازه‌‌‌ساز به بازار معاملات مسکن تنها مربوط به پارسال نیست و به طور کلی از سال 95 به بعد حجم ورود آپارتمان‌‌‌های تکمیل شده به بازار مسکن کشور 42‌درصد نسبت به نیمه اول دهه 90 کاهش یافته است. در تهران نیز وضعیت عرضه واحدهای تازه‌‌‌ساز به بازار مسکن قدری بدتر از کشور است، طوری که در نیمه اول 1400 نسبت به مدت مشابه سال قبل از آن میزان افت 11‌درصد بوده است و در کل نیمه دوم دهه 90 نسبت به نیمه اول این دهه نیز تولید و عرضه آپارتمان‌‌‌های جدید به بازار مسکن با افت 48‌درصدی همراه بوده و تقریبا نصف شده است. نکته قابل تامل این است که آمار بانک مرکزی مربوط به کل استان تهران است که سهم شهر تهران در آن عموما بین 70 تا 80‌درصد است و بقیه آن مربوط به شهرهای حومه پایتخت است. این یعنی اگر آمار تفکیکی شهر تهران وجود داشت و عناوین برخی شهرهای جدید که بستر ساخت‌وسازهای انبوه در سال‌های اخیر بوده‌‌‌اند از آن حذف می‌‌‌شد، میزان سقوط عرضه آپارتمان‌‌‌های جدید در شهر تهران به مراتب بیشتر از 48‌درصد محاسبه می‌‌‌شد.

در مجموع ارقام حاصل از گزارش فعالیت‌های ساختمانی حکایت از بروز خشکسالی در بازار مسکن تازه‌‌‌ساز دارد و این موضوع دور از انتظار نبود؛ چراکه به دنبال جهش قیمت مسکن و ترک بازار توسط متقاضیان مصرفی، گروهی از سرمایه‌گذاران ساختمانی نیز با توجه به اینکه شرایط را برای فروش واحدهای تکمیل شده نامناسب دیدند، از فعالیت منصرف شدند که این موضوع به رکود عرضه مسکن دامن زد. به این ترتیب با توجه به اتصال زنجیروار تولید و عرضه مسکن، همین کمبود عرضه نیز سهمی در ادامه جهش قیمت در بازار معاملات مسکن داشته است.

آنچه از اعداد و ارقام مذکور به روشنی برآورد می‌شود این است که میزان تولید و عرضه واحدهای مسکونی تازه‌‌‌ساز به بازار معاملات کشور در کف بحرانی و حتی قدری پایین‌‌‌تر از کف است. اثبات این گزاره از طریق مقایسه آمار ساخت‌وسازهای جدید و میزان معاملات آپارتمان‌‌‌های نوساز ممکن است. ماجرا از این قرار است که حجم عرضه مسکن تازه‌‌‌ساز در کشور قبل از آخرین دوره جهش (نیمه اول دهه 90) سالانه 680‌هزار واحد بود و این در حالی است که سهم نوسازها از معاملات در آن مقطع زمانی حدود 50‌درصد بود. به این ترتیب پیش از جهش اخیر مسکن، از هر سه واحد آپارتمان نوساز عرضه شده به بازار مسکن، یکی فروخته می‌شد و بقیه معاملات نیز مربوط به سایر گروه‌‌‌های سنی بود. اما اکنون این نسبت دیگر سه به یک نیست. در چند سال اخیر میزان عرضه آپارتمان‌‌‌های نو به بازار مسکن کشور به 400‌هزار واحد تقلیل پیدا کرده و همچنان در کل کشور به طور میانگین حدود نصف معاملات نوساز است؛ بنابراین از هر 2 آپارتمان نوساز عرضه شده به بازار در سال‌های اخیر یکی معامله شده است.

در تهران نیز طی نیمه اول دهه 90 به طور متوسط سالانه 180‌هزار واحد مسکونی معامله می‌شد و حدود 80‌هزار واحد مسکونی معامله شده در آن سال‌ها نوساز بوده است. به این ترتیب در نیمه اول دهه 90 به ازای هر 5/ 2 واحد مسکونی نوساز، یکی فروش می‌‌‌رفت. با این حال در نیمه دوم این دهه در تهران خشکسالی نوسازها با وضعیت به مراتب وخیم‌‌‌تری همراه است. در سال‌های 95 به بعد به طور میانگین سالانه 70‌هزار واحد مسکونی در تهران معامله شده که سهم نوسازها از آن حدود 30‌درصد بوده است. از طرفی تیراژ آپارتمان‌‌‌های نوساز ساخته و تکمیل شده در بازار مسکن طی سال‌های نیمه دوم دهه 90 به طور میانگین سالانه 87‌هزار واحد بوده است. بنابراین در تهران با توجه به افت شدید معاملات طی چند سال اخیر، از هر سه واحد نوساز یکی فروخته شده است. اما نکته قابل تامل این است که بازار مسکن شهر تهران در سال‌های 98 به بعد عملا تعطیل بوده و طی دو سال از بازه سه ساله اخیر، عمده خرید و فروش‌های انجام شده در پایتخت از جنس معاملات سوداگری بوده است. در صورتی که وضعیت ثبات بر بازار مسکن حاکم شود، حجم معاملات مسکن در هر سال باید مثل نیمه اول دهه 90 به دست‌‌‌کم 150‌هزار واحد مسکونی برسد که 80‌هزار واحد از این تعداد نوساز خواهد بود. اگر بازار مسکن تهران از کما خارج و شرایط حیاتی آن عادی شود، میزان عرضه و تقاضای واحدهای نوساز تقریبا سر به سر و با نسبت یک به یک خواهد بود. این عدد نشان‌‌‌دهنده شرایط وخیم ناشی از خشکسالی عرضه واحدهای مسکونی نوساز به بازار است.

سیاست مالیاتی موثر بر وضعیت بازار مسکن

به گزارش «دنیای‌اقتصاد»، مقایسه آماری فعالیت‌های ساختمانی و وضعیت معاملات نشان می‌دهد در تهران میزان عرضه و تقاضای آپارتمان‌‌‌های تازه‌‌‌ساز در صورتی که با کاهش ریسک متغیر غیراقتصادی (مذاکرات رفع تحریم‌ها) همراه شود، تقریبا برابر است و این یعنی سیاستگذار بخش مسکن باید برای احیای جریان عرضه چاره‌‌‌ای بیندیشد تا از کف بحرانی فعلی خارج شود. اما سوال اینجاست که آیا خروج عرضه مسکن از وضعیت خشکسالی مشکل بازار مسکن را حل می‌کند؟ پاسخ منفی است. هر چند پایان دادن به خشکسالی در بازار عرضه آپارتمان‌‌‌های نو شرط لازم برای احیای بازار مسکن است، اما شرط کافی محسوب نمی‌شود؛ کما اینکه در نیمه نخست دهه 90 نیز با وجود اینکه حجم عرضه آپارتمان‌‌‌های تکمیل شده در تهران با توجه به رونق ساخت‌وساز رکورددار بود و در برخی سال‌ها به 230 تا 250‌هزار واحد نیز رسید، اما به‌‌‌رغم سونامی ساخت‌وساز، قیمت در همان مقطع زمانی (سال‌های 91 و 92) جهش پیدا کرد. این موضوع نشان داد الزاما افزایش عرضه آپارتمان‌‌‌های نوساز منجر به برگشت بازار از مسیر جهش قیمت نمی‌شود. اما سوال این است که اگر عرضه به تنهایی نمی‌تواند مهارکننده مسیر جهش قیمت باشد، پس چه باید کرد؟ از آنجا که احیای تولید مسکن یک پروسه زمان‌بر است و اگر همه‌‌‌چیز خوب پیش برود دست‌‌‌کم 5/ 1 تا 2 سال به طول می‌‌‌انجامد تا جریان ورودی آپارتمان‌‌‌های نوساز فروشی تقویت شود، سیاستگذار بخش مسکن باید چاره دیگری بیندیشد تا بازار تسلیم شرایط تورمی نشود.

در واقع مساله خشکسالی و کاهش آمار ورود آپارتمان‌‌‌های فروشی جدید به بازار نشان‌‌‌دهنده «موجودی اسمی» بازار مسکن است. این در حالی است که موجودی واقعی مسکن در کشور شامل کل واحدهای مسکونی نوساز و غیرنوساز است. «دنیای‌اقتصاد»‌‌‌ در گزارشی که 24 اسفند 1400 با عنوان «کروکی رونق مسکن 1401» منتشر کرد، با در نظر گرفتن آمار خانه‌‌‌های مسکونی اعم از واحدهای خالی و غیر‌آن و نیز با توجه به آمار جمعیت، نشان داد تعداد خانه‌‌‌های موجود در کشور همین حالا 12‌درصد بیشتر از تعداد کل خانوارهاست. این آمار واقعی موجودی مسکن نشان می‌دهد اگرچه جریان ورودی به دلیل سقوط آمار ساخت‌وساز در حال خشک شدن است، اما همچنان مازاد عرضه در بازار مسکن وجود دارد.

بخشی از این مازاد عرضه مربوط به خانه‌‌‌های دوم است اما سهم قابل‌توجهی از آن نیز مربوط به خانه‌‌‌هایی است که به عنوان پناهگاه حفظ ارزش دارایی توسط گروهی از شهروندان خریداری و انبار شده است. در واقع در کشور انباری از آپارتمان‌‌‌های بدون استفاده وجود دارد که اتفاقا تعداد زیادی از آنها در طول چهار سال اخیر که انتظارات تورمی افزایش یافت و 70‌درصد معاملات نیز توسط متقاضیان غیرمصرفی که به بازار مسکن به چشم پناهگاه ملکی برای حفظ ارزش سرمایه خود نگاه می‌کردند، خرید و انبار شد؛ چراکه انبارداری ملک در کشور ما هیچ هزینه‌‌‌ای ندارد و به دلیل نبود ابزارهای مالیاتی موثر، برای ملاکان فقط انتفاع زیادی به دنبال دارد.

به این ترتیب شرط کافی برای بازگشت رونق به بازار مسکن در شرایط ثبات نسبی قیمتی جبران خشکسالی اخیر و افزایش عرضه نیست، بلکه شرط کافی چاره‌‌‌جویی برای باز شدن قفل انبارهای ملکی است. سیاستگذار بخش مسکن برای باز کردن قفل این انبار چاره‌‌‌ای جز استفاده از ابزار مالیاتی موثر ندارد؛ ابزاری که بر اساس تجربه دیگر کشورها باید «مالیات سالانه بر همه املاک» باشد، نه صرفا وضع مالیات برای تعداد اندکی از واحدهای مسکونی از جنس لوکس، خالی و…؛ چراکه از یکسو ابزار شناسایی این خانه‌‌‌ها در اختیار سیاستگذار نیست و نبود بانک اطلاعاتی جامع از املاک خود مانعی برای اجرای این قوانین است و از سوی دیگر احتکار در بازار مسکن اتفاقا طی سال‌های اخیر در بخشی از بازار که واحدهای مناسب تقاضای مصرفی در آن وجود داشته، افزایش پیدا کرده است.

نرخ میانگین مالیات سالانه املاک که بدون استثنا از همه مالکان واحدهای مسکونی باید دریافت شود، بین 5/ 0 تا 5/ 1‌درصد از ارزش روز هر واحد مسکونی در کشورهایی است که از این ابزار برای تنظیم بازار مسکن استفاده می‌کنند که طبعا در مورد خانه‌‌‌های ارزان‌‌‌تر در محله‌‌‌های کم‌‌‌برخوردار، نرخ‌های پایین‌‌‌تر و در مورد خانه‌‌‌های لوکس نرخ‌های بالاتر پیش‌بینی می‌شود.

© کلیه حقوق برای شرکت عمران آبشار اسپادانا محفوظ است . - طراحی توسط مصطفی مولایی